ویرگول
ورودثبت نام
فرجاد پورمحمد Farjad Pourmohammad
فرجاد پورمحمد Farjad Pourmohammad
خواندن ۱۲ دقیقه·۳ سال پیش

هزینه استراتژی محتوا چقدر است؟

یکی از مواردی که هنگام جستجوی سرویس یا کالایی که قصد خریدش را دارم و آن مورد مرا آزار می دهد این است که به راحتی اطلاعات قیمت را پیدا نمی کنم.

بنابراین این مورد را در کسب و کار خودم نیز سعی کردم برطرف کنم. مثلا شخصی به من برای مشاوره استراتژی دیجیتال مراجعه می کند ، پس از تخمین نیاز ها و زمان و ... قیمت را خیلی شفاف اعلام میکنم.

من از هزینه های پنهان و نقاط عطف غیرمنتظره متنفر هستم ، بنابراین سعی می کنم به طور واضح و دقیق جزئیات روند ، محصولات قابل تحویل و هزینه های مربوطه را ارائه دهم. در حالی که مشخصات آن بسته به پروژه متفاوت است ، تصویر کلی معمولاً مشابه است ، بنابراین مخاطبین من می دانند که حداقل در دید کلان و  بزرگ چه انتظاراتی دارند.

هنگام استخدام یک استراتژیست محتوا ، چه مبلغی باید پرداخت کنید؟

توسعه یک استراتژی محتوا کاملاً یک فرآیند استاندارد است ، حتی اگر از یک چارچوب خاص بهره گرفته شود. به عنوان یک مثال واقعی باید بگویم من با توجه به عملکرد چند چارچوب و تجربه ی شخصی توانسته ام یک چارچوب شخصی برای این موضوع درست کنم اما این بدان معنا نیست که من از استانداردها پیروی نمی کنم.

بسته به ویژگی ، اندازه وب سایتی که تحلیل می کنید و اهداف تجاری و بازاریابی ، زمان و تلاش لازم برای  رسیدن به اهداف استراتژیک بسیار متفاوت است. برای راحت تر کردن همه چیز ، من یک روند توسعه استراتژی محتوای عمومی را با قیمت های مربوطه شرح می دهم.

من با شرکت های خارجی که عموما از طریق وب سایت های فریلنس آشنا شده ام عموما ساعتی ۱۰۰ دلار دریافت می کنم اما از آنجا که این مبلغ در ایران بسیار زیاد است ، هزینه خود را در ایران ساعتی ۸۰۰ هزار تومان در نظر گرفته ام که البته متناسب با کسب و کار و افرادی که وارد مذاکره می شوند ممکن است کمی کمتر و یا بیشتر دریافت کنم. همچنین در نظر بگیرید زمانیکه شخصی به شرکت وانیا برای مشاوره دیجیتال مراجعه می کند و من در مقام مشاور آن سازمان هستم، مبلغ را بیشتر اعلام می کنم زیرا منافع مالی سازمان را نیز باید مد نظر قرار دهم.

بنابراین چه چیزی را در استراتژی محتوا مد نظر قرار می دهم و چقدر باید برای آن هزینه اعلام کنم؟ در اینجا خلاصه و زیر جزئیات آمده است.

این جدول فرض می کند که مشاور یا آژانس 4-8 ساعت در روز روی پروژه شما کار می کند ، در حقیقت ، به ندرت چنین خواهد شد. بنابراین زمان را خودتان در نظر بگیرید که بیشتر خواهد بود مگر اینکه یک نفر را به صورت کاملا اختصاصی به استخدام شما در آید.


مبالع بالا به تومان است.

و حالاتوضیح هر بخش بالا

وضعیت محتوای موجود و ممیزی محتوا

در این شبت و فریمورک کلا دو بخش بسیار زمان بر هستند . وضعیت محتوای موجود و ممیزی محتوا بخش اول این شیت است که هم گسترده می باشد و هم بسیار زمانبر. ممیزی محتوا به معنی:

  • بررسی تعداد محتواهای موجود بر اساس کلمات کلیدی که قبلا وجود داشت و کیفیت آنها ،
  • تجزیه و تحلیل عملکرد بر اساس داده ها ،
  • تجزیه و تحلیل ساختار و کیفیت صفحات ،
  • یافتن باگ های محتوایی

برای یک وب سایت با حدود ۵۰ صفحه ، این فرایند می تواند ۷-۴ روز کامل طول بکشد ، در حالی که برای وب سایت های بزرگ و بسیار بزرگ ، بسته به یافته های اولیه و میزان محدودیت دامنه ، ۱۵-۱۰ روز کامل طول می کشد.

من یک روش معمول برای بررسی این محتواها دارم. ابتدا فرض می کنم سه سطل دارم . چرا سطلل؟ شما می توانید هر نوع ظرفی انتخاب کنید. ( مگه دارم درس آشپزی میدم؟ ) و کنار این سه سطل رنگی یک سطل زباله نیز میگذارم.


  • سطل سبز رنگ : محتوایی که بسیار با ارزش است و ترافیک بالایی دارد
  • سطل آبی رنگ : محتوایی که با ارزش است و ترافیک نسبتا خوبی دارد
  • سطل زرد رنگ : محتوایی که ممکن است با ارزش باشد یا نباشد ولی به هر صورت ترافیک به وب سایت منتقل می کند .
  • سطل زباله : هر چیزی که از دایره ی ارزش محتوایی خارج شده باشد را درون این سطل می اندازم.

برای اینکه کارم سریع پیش برود ابتدا با سطل زباله شروع می کنم . حتی زمانم را برای نگاه کردن بیش از اندازه به محتوا نیز صرف نمی کنم . با توجه به تجربه عموما ۵۰ درصد محتواهای تولید شده کلا باید دور ریخته شوند و ارزش نگه داشتن ندارند. بعد از این سطل سراغ محتوای سبز رنگ می روم و آنها را بررسی می کنم و به ترتیب به سراغ دو سطل ( محتوا ) دیگر. اما یک نکته ی مهم. بررسی کردن تمامی صفحات ممکن است کمی طولانی و حوصله سر بر باشد. ممکن است بعد از چندین مقاله خسته شوم و مقالات بعدی را با بی حوصلگی بررسی کنم و در این فرایند به مقالات مهم لطمه وارد کنم و به صورت ناخوداگاه وارد سطل زباله کنم. چطور این مورد را مدیریت می کنم؟

از آنجا که ممیزی بیشتر تمرکز نیاز دارد ، من معمولاً کار را به چند روز تقسیم می کنم ، و استراحت می کنم تا مغزم از هم جدا شود! و به طور عینی تری به مسائل نگاه کند. من به این کار زمان چرخش می گویم.

بنابراین به طور خلاصه:

  • زمان چرخش برای کسب وکارهای کوچک یکبار
  • زمان چرخش برای کسب و کار های متوسط بین ۲ تا ۳ بار
  • زمان چرخش برای کسب و کارهای بزرگ حداکثر ۵ مرتبه
  • هر چرخش برای من ۲۴ ساعت زمان استراحت است.

تحقیقات رقبا ، مخاطبان هدف و توسعه پرسونا

برخی از مشاوران یا آژانس های دیجیتال مارکتینگ ممکن است ترجیح دهند این مرحله را به دو وظیفه جداگانه تقسیم کنند ، اما من دوست دارم که آن را به عنوان یکی در نظر بگیرم. محصولات نهایی که به مشتری تحویل می دهم می تواند شامل تحقیق در مورد پروفایل مخاطب ،  عنوان شغلی وی، نقاط درد مخاطب و دلایل خرید وی باشد که در نهایت به بخش بندی مخاطب تبدیل خواهد شد که در برندینگ به آن سگمنت Segment می گوییم

عمق این تجزیه و تحلیل بستگی به مرحله ای دارد که تجارت و وب سایت شما در آن قرار دارد. اگر به تازگی شروع به کار کنید ، اطلاعات زیادی از مشتری نخواهید داشت ، بنابراین تجزیه و تحلیل براساس مشخصات مشتری بالقوه انجام می شود.

از طرف دیگر ، اگر استراتژیست محتوا بتواند به اطلاعات واقعی مشتری یا حتی بهتر از آن به مصاحبه های رودرو با مشتری دسترسی پیدا کنید ، این روند را آسان تر و بسیار دقیق تر میتواند انجام دهد.

با توجه به جایگاه شما ، خدمات یا کالای ارائه شده و داده های مشتری یا کاربر ، این مرحله ممکن است از چند روز تا چند هفته طول بکشد.

برای یک وب سایت کوچک ، من معمولاً ۲ تا ۴ روز برای تحقیق و یک یا دو روز برای توسعه پرسونا وقت می گذارم. این کار تمام وقت است.

اکنون ، اگر وب سایت بزرگی داشته باشید و خدمات و محصولات متعددی را ارائه دهید ، این مرحله به کار بسیار بیشتری نیاز دارد. هر مخاطب مشخصات ، نقاط درد ، موانع و دلایل خرید خود را دارد. بنابراین انتظار داشته باشید که زمان و هزینه وب سایت های بزرگتر با پیشنهاد پیچیده تر افزایش یابد.

طراحی و دیزاین بر اساس سند هویت بصری و نقاط درد مخاطب

سند هویت بصری به ما می گوید چطور صحبت کنیم از چه رنگی استفاده کنیم، خط قرمز چیست و .... ما در این مرحله دو کار همزمان باید انجام دهیم. یعنی در ابتدا باید نقاط درد مخاطب را پیدا کنیم، و در یک پیام خلاقی ه مطابق با هویت برند است بتوانیم این محتوا را به مخاطب انتقال دهیم. برای همین این دو باید همزمان و به صورت اسپیرال صورت پذیرد. و باز هم خیلی از همکاران بنده این دو بخش را جدا از هم در نظر می گیرند. با توجه به اینکه ما در مرحله ی قبل پرسونای مخاطب را پیدا کرده بودیم و همچنین {احتمالا} سند هویت بصری برند موجود است، این مرحله زیاد از من زمان نمیگیرد و حدود ۱۶ ساعت کافیست تا پیام ها را تعیین و طراحی را انجام دهم.

تدوین و توسعه نقشه راه استراتژی محتوا

این یک مورد معمولا در استراتژی محتوا وجود ندارد. حتی من چندین شرکت و شخص در خارج از ایران را نیز بررسی کردم تا مطمئن شوم چقدر مورد نیاز است و داخل استاندارد. در بخش قابل توجهی از رقبایم که کار استراتژی محتوا انجام میدهند این مورد اصلا وجود ندارد. اما من ترجیح می دهم آن را اضافه کنم تا به مشتری درک درستی از انتظارات و منابع انسانی مورد نیاز بدهم.

تهیه نقشه راه زمان کمتری دارد اما ایجاد تسک برای هر کار به زمان نیاز دارد. بنابراین من معمولاً ترجیح می دهم که فقط نقشه راه را خودم انجام دهم و برای تبدیل مراحل به وظایف با یک مدیر محتوا کار کنم.

نقشه سفر مشتری سندی است که هدف آن متحد کردن تمام اعضای تیم در بخش‌های بازاریابی و فروش برای فراهم کردن تجربه بهتر برای مشتری است. استراتژیست محتوا به عنوان یک رهبر کارش را با طراحی نقشه سفر مشتری آغاز می‌کند. در این نقشه نقاط تماس مختلفی وجود دارد که توسط هر دپارتمان مدیریت می‌شود.​

هدف این است که تجربیات شخصی و ارزشمند مشتریان در طول سفر مستند شود و جزئیات محتوایی که مشتریان به آن‌ها دسترسی دارند مشخص شود. در این قیف تجربه محور جدید، سفر مشتری هرگز تمام نمی‌شود. این فرآیند با پی‌گیری مستمر و مداوم نتایج همراه است و در دل آن اهدافی مانند کاهش هزینه کسب کاربر، بهبود نرخ تبدیل، افزایش ارزش با گذر زمان و بسیاری موارد دیگر نهفته است. در نهایت این به استراتژی محتوا بستگی دارد که اطلاعات درست را به افراد مناسب در زمان مناسب برساند تا قیف تجربه مشتری موفق شود.​

مدل محتوا و قیف بازاریابی محتوا

قیف بازاریابی محتوا سیستمی است که از طریق انواع مختلف محتوا، روش های جدیدی را برای افزایش بازدید به تجارت شما معرفی می کند. سپس این روش ها با "هدایت تدریجی کاربران" از طریق نمونه های بیشتری از محتوا، آنها را به مشتریان احتمالی تبدیل می کند.


بسیاری از کارشناسان، قیف بازاریابی را به قسمت‌های مختلفی تقسیم می کنند، اما به طور کلی سه نکته وجود دارد که باید به خاطر بسپارید:

  • بالای قیف – مرحله آگاهی (Top Of The Funnel =ToFu): این قسمت بر روی آگاهی از برند و میزان ترافیک سایت متمرکز است. هدف محتوای ToFu جلب توجه کاربر است.
  • میانه قیف – مرحله تعامل (Middle Of The Funnel =MOFU): این قسمت بر تولید و توزیع محتوا تمرکز دارد. محتوای MOFU بر روی آموزش و اطلاع رسانی درباره رویدادهای مختلف تمرکز می کند.
    پایین قیف – مرحله تبدیل (Bottom Of The Funnel =BOFU): این قسمت بر روی نرخ تبدیل مشتری تمرکز دارد. یعنی روی تجارت یا محصول پولی متمرکز است.

من در استراتژی محتوا به این بخش کمی بیشتر از بقیه ی بخش ها دقت و توجه می کنم. زیرا مدلی که برای محتوا در نظر میگیرم تا به بازاریابی محتوا ختم شود بسیار مهم است. به این معنی که نمی شود محتوای هرز تولید کرد ولی بازاریابی خیلی خوبی داشت. یا بالعکس. باید تعادلی بین تولید و انتشار صورت پذیرد.

الگوها / چارچوب های محتوا

بسته به مدل محتوای خود و سیستم مدیریت محتوا که از آن استفاده می کنید ، ترجیح می دهید چند الگوی استاندارد داشته باشید که می توانید برای هر نوع محتوا مجدداً استفاده کنید.

به عنوان مثال ، الگویی برای صفحات فرود ، الگویی برای یک سرویس یا صفحه محصول خاص ، چارچوبی برای مقالات وبلاگ.

تلاش و قیمت مستقیماً به تعداد انواع محتوای مورد نیاز بستگی دارد. اگر فقط فیلم ها ، مقالات وبلاگ و صفحات خدمات ، به علاوه صفحه اصلی و صفحه تماس ایجاد کنید ، فقط به 3 الگو و 2 چارچوب نیاز دارید.

از نظر هزینه ، این مقدار بسیار متفاوت است ، اما برای حداقل بسته توضیح داده شده در بالا ، می توانید انتظار داشته باشید که حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان بپردازید. هرچه ساختار داده ها / محتوای شما بیشتر باشد ، مدل محتوا و الگوها جزیی تر باشند ، بنابراین قیمت نیز بالاتر خواهد بود.

کانالها و جریانهای توزیع ، فرایندهای چرخه عمر محتوا

تحقیق در مورد کانالهای توزیع تا حدی هنگام تحقیق درباره مخاطبان انجام می شود ، زیرا شما باید بفهمید که آنها برای کسب اطلاعات به کجا می روند ، کجا جستجو می کنند و کدام نوع از محتوا را در این کانال ها مورد توجه قرار می دهند.

در این مرحله جریان های توزیع است که بسیار وقت گیر تر است. برای وب سایت های کوچکتر ، منطقی تر است که این مورد کمی جزئی تر باشد ، زیرا اندازه تیم و اهداف تعیین می کند که چه تعداد کانال را می توان پوشش داد.

به عنوان مثال ، اگر وب سایت جدیدی دارید و هیچ تبلیغ یا توزیعی انجام نداده اید ، ممکن است ترجیح دهید فقط 2-3 کانال را هدف قرار دهید و بر آنها مسلط شوید.

اگر بودجه لازم برای تبلیغات دارید این مرحله کمی راحت تر است و مدل آن نیز متفاوت تر خواهد بود، پس در این مرحله از مشتری خود می خواهم خیلی خیلی رک و صریح بودجه ی مورد نظر را به من اعلام کند تا بدانم بر چه اساس استراتژی بنویسم. در مورد چرخه عمر محتوا نیز همین مورد صدق می کند. زیرا بخشی از چرخه ی عمر محتوا وابستگی زیادی به هزینه دارد .


هر محتوا مانند محصولی است که به مخاطب عرضه می‌شود. با این رویکرد می‌توان برای محتوا نیز یک چرخه عمر در نظر گرفت. عموما چرخه ی محتوا را شامل مراحل زیر در نظر میگیرند:

  • تولید
  • معرفی محصول به بازار
  • رشد
  • بلوغ
  • افول

چرخه عمر محتوا، فرآیندی است که از زمان برنامه ریزی و خلق ایده برای محتوا تا حذف محتوا را شامل می‌شود. این چرخه به استراتژیست های محتوا و سایر افرادی که به روش های مختلفی با کانتنت یا محتوا در ارتباط اند کمک می‎‌کند که به صورت مستمر محتوا را ارزیابی کنند، در زمان خود صرفه جویی کنند، کیفیت محتوا را افزایش دهند و در نهایت کاربران بیشتری را جذب نمایند.

تقویم تولید محتوا و تحقیق کلمات کلیدی

به عنوان استراتژیست دیجیتال شاید باید در ابتدا اقدام به تحقیق کلمه ی کلیدی و سپس تولید تقویم تولید محتوا کنم و سپس مراحل دیگر را انجام دهم. من در هیچ کجای این مقاله عنوان نکردم که کدام یک بر دیگری اولویت دارد و یا حتی شماره ردیف هم نگذاشتم. فقط ۸ مورد که خودم انجام میدهم را لیست کردم. اینکه کدام اولویت دارد و کدام اهمیت بستگی به پروژه و اهداف و ... دارد. در برخی مواقع مانند برندسازی برخورد می کنم. یعنی شیوه ی اسپیرال را پیش می گیرم. یعنی در هر قدم یک بخش کوچک از این هشت مورد را انجام میدهم.شاید اگر در مقام یک متخصص سئو باشم اولیت برای من همین مورد تقویم تولید محتوا و تحقیق کلمات کلیدی باشد. بگذریم...شما می توانید این بخش را به یک متخصص بهینه سازی وب سایت برون سپاری کنید.اما من این بخش را جزیی از وظایف خودم می دانم . برای این کار دو دلیل دارم

  • یک متخصص سئو بیشتر به حجم ترافیک نگاه می کند و کمتر به پروفایل کاربر و پرسونای آن اهمیت می دهد. او ممکن است کلمات کلیدی را که می توانند ترافیک ایجاد کنند بر کلمات متمرکز بر تبدیل اولویت قرار دهد. مطمئناً ، اگر اهداف بازاریابی خود را واضح بیان کنید ، می توان از این امر جلوگیری کرد ، اما عکس این قضیه بیشتر اتفاق می افتد.
  • یک استراتژیست محتوا به احتمال زیاد با در نظر گرفتن کاربر شروع می کند و ابتدا به نقاط درد فکر می کند. بنابراین از این دیدگاه ، یک استراتژیست محتوا توصیه می کند با مباحثی بیشتر مشتری مدار باشد و احتمال تشویق به تبدیل وجود دارد.

امیدوارم با نوشتن این مقاله به شما کمک کرده باشم تا بدانید باید چه انتظاراتی از استراتژیست محتوا داشته باشید و تقریبا هر استراتژیست چه لیست وظایفی دارد. اگر برای بیزینس خودتان دنبال استراتژیست دیجیتال هستید میتونید روی من حساب کنید.

استراتژی محتواتولید محتوااستراتژی دیجیتالبرنامه تولید محتوااستراتژیست دیجیتال
من فرجاد پورمحمد ، متولد آبان ماه سال 1365 هستم. علاقه ی عجیبی به تکنولوژی دارم و همیشه سعی می کنم اطلاعاتم رو به روز نگه دارم و این اطلاعات را با بقیه به اشتراک بذارم. عاشق رشته انسان شناسی هم هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید