محمدمهدی صفری گردویشه
محمدمهدی صفری گردویشه
خواندن ۴ دقیقه·۱۰ ماه پیش

خلاصه زندگی نامه محمدمهدی صفری دوبلر

تصویر دیگری از محمدمهدی صفری گردویشه مدیر گروه دوبله و خلاصه زندگینامش
تصویر دیگری از محمدمهدی صفری گردویشه مدیر گروه دوبله و خلاصه زندگینامش


بیشتر بشناسیم مراحلی که پشت سر گذاشت تا به اینجا برسه در کار خود و جنبه تبلیغات یا تعریف از خود ندارد ؛

‌ او شخصی با ادب و مهربان و مظلوم بود ، دوبلر داستان ما تا کلاس هفتم خود یعنی 1397 نمی دانست که اینترنت چیه و حتی با اون کار نکرده بود .

‌ کمی گذشت و کرونا به جهان حمله کرد ، والدین پسر بچه داستان ما برای اینکه از درساش عقب نماند تصمیم بر آن گرفتم یک تبلت لنوا تهیه کنند و آن را به فرزند خود دهند .

‌ وی کم کم با فضای مجازی آشنا شد و یک چیز علاقه اش را به خود جلب کرد ، صدای ضربان قلبش مانند تنبک ( ابزار موسیقی ) صدا می داد و چند ماه بعد محمدمهدی پسر داستان ما در سن ۱۴ سالگی اولین دوبله خودش را انجام داد در یک فیلم بیست دقیقه ای و تمامی شخصیت هایش خودش بود .

‌ ولی عدم توجه والدین محمدمهدی به علاقه ای که از اون بی خبر بودند تصمیم برا آن شد که آن را در مدرسه فنی حرفه‌ای مکانیک خودرو نام نویسی کنند و این کار هم انجام دادند .

‌ ‌ ‌ ‌ سال دهم شد و او نیز وارد هنرستان شد او از ماشین خوشش نمی آمد و فرق ماشین ها چه از لحاظ نام و شکل بدنه نمی توانست تشخیص دهد و نمره خوبی در درس هایش نمی گرفت و فقط درحد قبولی و بالای ۱۲ نمره می شد معدلش هم چندان تعریفی نداشت《 ۱۶/۵۰ 》 .

‌ اما سال بعد شد و وی به این نتیجه رسیده بود که این مصری برای رفتن به سمت علاقه و آرزوهایش است و دست به کار شد و تمامی مدرسه و ازجمله مدیر ، کارد مدرسه و دبیران رو به طرف خودش کشید و همان سال موفق به کسب تقدر نامه از مدرسه فنی حرفه‌ای امیر کبیر که دومین مدرسه مکانیک خودرو بعد از چمران در استان قزوین شد که در آن قید شده بود این شخص با اخلاق و درس خون است .

‌ ‌ ‌ ‌اون گروه‌ دوبله مجازی خود را آماده کرده بود که در سطح ابتدایی شروع به فعالیت در زمینه دوبله انیمیشن از انگلیسی به فارسی کنه که ناگهان برای گرفتن دیپلوم ، کارآموزی آمد به سمتش و او از دوبله باز ماند و گروهش دوچار ناهماهنگی و اعتراض شد او از لحاظ روحی به شدت آسیب دیده بود و باید ۴۵ روز بیدونه تعطیلات و مرخصی به کارش در مکانیکی با ۴ صاحب کار کار کند . روزی ۱۳ ساعت در مکانیکی طاقت فرسا بود قبل تر از اون ، اون شخص تاحالا بیرون فعالیت نداشت و آببندی نشده بود ( شرایط سختی بود ) و توانستد به پایان به رساند .

‌ ‌ ‌ یک روز هم نشده بود کار خود را تمام کرده بود عاظم به صفر بیش از هزار کیلومتری به سمت مشهد با خودرو شده بود و هنگامی که وارد حرم آقا امام رضا شد بقض کرد و شروع به گیریه کردن و همچون آبشار از چشمانش اشک بر روی فرش می ریخت ، خودش را گم کرده بود ، اون با تلاش خود را به امام رضا رساند بین اون شلوغی جمعیت و شروع به درد دل گفتن خود به اون ( امام رضا ع ) کرد و از او با صورتی گریه آلود خواست که او را در این رشته موفق کرده و مسیر را برایش هموار کند . پسر ۱۷ ساله ما سختی کارگری بدونه دستمزد را تجربه کرده بود .

‌ ‌ ‌ سال تحصیلی جدید آغاز شد و در تاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۸ موفق به کسب یک لوح تقدیر از وی در هنرستان که جشنی بر پا می کردن هم امسال شد فقط او بود که در سال دوازدهم مکانیک در سن ۱۸ سالگی موفق به دریافت جایزه در کلاس خود شده بود

‌ ‌ ‌‌ و با این اتفاقات هنوز علاقه اش تقیر نکرده و می خواهر به مراحل بعد سعود کند ..... و این داستان ادامه دارد...

برای عضویت لطفا لینک زیر را پر کنید

https://formafzar.com/form/42aog

‌ ‌ ‌ ‌

#محمدمهدی صفری #امام #مدیر گروه دوبله #هشتگ #فرمانده #هنر مند #امام رضا # حرم امام رضا #تقدر نامه #دوبلور #لوح تقدر #گردویشه #گروه دوبله آوای فردا #زندگی نامه محمدمهدی صفری گردویشه #زندگی نامه دوبلور #چگونه یک شخص علاقه دارد #محمدمهدی صفری گردویشه #خشم پادشاهان #مکانیکی #کارآموزی #کاریگر #دوبله در سطح ابتدایی #دوبله اختصاصی #دوبله گر #دوبله مجازی #دوبله #انیمیشن دوبله #کلش دوبله فارسی #کلش #ماینکرافت #مدیر #مدیر گروه دوبله #کمدی #تجرمه #زیرنویس فارسی #کار گروهی #دوبله گروهی رایگان #دوبله رایگان #رایگان دوبله کردن #جوان ترین گروه دوبله مجازی در سطح ابتدایی #گیم #گوگل #حرم #امام هشتم #امیر کیبر #مدرسه فنی #پسر #داستان #داستان واقع ای #داستان ناراحت کننده #داستان احساسی #داستان علاقه بی پایان

زندگی نامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید