پاییز هم سر رسید؛ دفتر نارنجی اش را بست و خرمالو ها را توی دامنش پنهان کرد؛ آماده ی رفتن شده است این عزیز نارنجی!
پاییز هم میرود؛ نارنجی ها هم تمام میشود؛ مزه ی خرمالو ها از یادمان میرود و عطر نارنگی تازه را دیگر خیلی حس نمیکینم؛ پاییز هم میرود؛ مثل تمام چیزهای این دنیا! میخواهد بگوید فرق نمیکند رنگ داشته باشی فرق نمیکند طلا کوب شده باشی؛ حتی اهمیت ندارد عاشق باشی؛ سرانجامت همین است؛ رفتن!