فرناز پیرزادی
فرناز پیرزادی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

معرفی کتاب بخارای من ایل من

«برف کوه هنوز آب نشده است. به آب چشمه دست نمی‌توان برد. شیر بوی جاشیر می‌دهد. ماست را با چاقو می‌بریم. پشم گوسفندان را گل و گیاه رنگین کرده است. بوی شبدر دوچین، هوا را عطرآگین ساخته است. گندم‌ها هنوز خوشه نبسته‌اند. صدای بلدرچین یک دم قطع نمی‌شود. جوجه کبک‌ها، خط و خال انداخته‌اند. کبک دری، در قله‌های کمانه، فراوان شده است.»

بخارای من ایل من دارای نثری قدرتمند و روان است. در عین سادگی، کلماتش با وسواس و خلاقانه انتخاب شده است. نگارش آن کاملا اصولی و حرفه‌ای‌ست و قابلیت ادبی آن موجب شده که به کتاب‌های آموزشی نیز ورود کند.


کتاب با مقدمه‌ای از نویسنده آغاز می‌شود. مقدمه‌ای که در آن بهمن‌بیگی به طور مختصر از سابقه‌ی نویسندگی خود می‌گوید. سپس با نوزده داستان متنوع ادامه می‌یابد. هر یک از داستان‌ها روی مفهوم به خصوصی تمرکز دارند. به عنوان مثال، داستان آل، رنجی که زنان دخترزا به سبب فرهنگ‌های ضد زن متحمل می‌شوند را در قالب داستان به تصویر می‌کشد. آل از تلخ‌ترین و در عین حال تاثیرگذارترین داستان‌های کتاب است.

«زلیخا از درد زایمان نمی‌ترسید. از اجنه و اشباح نمی‌ترسید. از جن و آل که با جگر زن زائو تغذیه می‌کردند نمی‌ترسید. ترس بزرگ‌تری داشت. ترسی سهمگین‌تر و کشنده‌تر از همه ترس‌ها. می‌ترسید که باز به جای پسر، دختر بیاورد و بار دیگر نزد سر و همسر ننگین و شرمنده شود. پس از چهارده سال ازواج و هفت دختر پی در پی، اکنون نوبت به فرزند هشتم رسیده بود. نام نخستین دخترش گلنار بود، اسامی دختران دیگر همه اضطراری و اجباری و به امید جلوگیری از تولد مولود دختر انتخاب شده بود: دختربس، گل‌بس، ماه‌بس، قزبس، کفایت و کافی.»

یکی از ویژگی‌های برجسته‌ بخارای من ایل من، فضاسازی درست و درخشانش است. ادبیات داستان‌ها به گونه‌ای طراحی شده که فضای به وقوع پیوستن هر یک از وقایع به دلنشینی ترسیم شده.

از دیگر ویژگی‌های این کتاب، صداقت کلام است. همه چیز کاملا صادقانه به رشته‌ تحریر درآمده‌ است. مخاطب از همان ابتدا درمی‌یابد که نویسنده در شرح مصائب و رنج‌های زندگی عشایری، اغراق نکرده است. بنابراین این کتاب، برای افرادی که در پی یادگیری در مورد زندگی عشایراند گزینه‌ی مناسب و قابل اعتمادی‌ست.

در انتهای کتاب نیز واژه‌نامه‌ای فراهم آمده تا مخاطب معنی کلمات محلی یا قدیمی را درک کند.

محمد بهمن‌بیگی، این چشمه‌ جوشان استعداد، مشتی از خروار است. یادآور تمام کودکانی ست که سرشار از ذوق و استعدادند اما به دلیل محرومیت‌ها و محدودیت‌های زندگی عشایری فرصت ابراز وجود نداشتند. لازم به ذکر است که بهمن‌بیگی تمام عمر خود را صرف آموزش به کودکان عشایری کرده است.

معرفی کتابمعرفی کتاب بخارای من ایل منمحمد بهمن‌بیگینقد و بررسی کتابمرورنویسی کتاب
برای شما در مورد موضوعات متنوع و خوندنی می‌نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید