سرگرم بازی ثانیهها
غریبهای آشنای تو شد
دل یک شهر قدیمی
پر از تب سرد تو شد
قرارهای دوستانه و
سفارش قهوهی ترک
آرزوی هر شب من
دیدار دوبارهی تو شد
زیر رگبار بهاری
این دل هواخواه تو شد
بدتر از هوای تبریز
بیقرار روی ماه تو شد
....
ثبت خاطرات تازه
با دوربین عکاسی
قاب شد جوونیمون
تو خونههای قاجاری
تو سالن تاریک سینما
غرق تماشای نگاه تو
پابهپای تو پرسه زدن
رو سنگ فرش پیادهرو
قدم زدن تو شهناز و گپ
کنار بساط کتابفروش
هوس همیشگی یه بستنی
آروم منی تو این شهر شلوغ
زیر رگبار بهاری
ما باز عاشق هم میشیم
بدتر از هوای تبریز
بیقرار نگاه هم میشیم
...
(دیکلمه)
ما قهرمانان عشقیم
در عصر سرد مدرنیته
من عاشقانه دوستت دارم
از ژرفای قلب و ریشه
....
ائلگلی چراغلارین آلتیندا آلودهلر دولانار
عاشیقلارین تارلارینان خاطرهلر اویانار
سنی گوزتلماخ ساعات میدانی یانیندا
اوزاخلیخدان تبریز هواسیدا داریخار
بو عشقین اوتون دا غرورومه یاندیردیم
محبت دریاسیندا اؤزومی ایتیردیم تاپیلدیم
گل قهر سحرین باتیر تا دنیا قابانیندا دایانیم
گل قانیوی اؤرئيمه توک تا مشروطه دیریلردیم
...
نشسته بهار کنار پاییز
از شراب حلال یار لبریز
مست خاطرههای خیالانگیز
بیقرار شدیم مثل هوای تبریز
بیقرار مثل هوای تبریز
هوای تبریز
هوای تبریز
....
از دانشگاه تا راه آهن
خیابونا عطر تو دارن
جادههای پر از غریبگی
فاصلهها رو میشکنن
تو این شهر پر از تنهایی
دلخوشی من تنها تویی
رفیق حاضر خاطرات من
قرار بیقراریهاای من توییی
شاعر: فرناز اسراری
خرداد 1396