Farnaz Asrari
Farnaz Asrari
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

تجربیات یک ساله من در خیریه سایه

مردم چرا نیازمند می‌شوند و چطور به آنان کمک برسانیم؟

اعتراف می‌کنم که از سر بیکاری و دل‌مردگی به سراغ کمک‌کردن به دیگران رفتم ولی خوب تجربه خوبی هم شد. با هم‌نشین شدن با مردمی که از نظر مالی چند پله پایین‌تر گیر کرده‌اند توانستم دنیا را از یک عینک جدید ببینم. اصلا افسردگی‌ام آب شد. فهمیدم که در دنیا چیزهای مهم‌تری از آرزوهای دور و دراز من هم پیدا می‌شود، مثل غذا رساندن به بچه‌هایی که پدرشان زندانی است و داروهایی که برای بچه‌ی یک زن مطلقه که بیماری اعصاب دارد.

هر چند دیدن همین فلاکت و بیچارگی‌ها آدم را غصه‌دار هم می‌کند ولی خوب با این باور که تا بوده دنیا به همین شکل بوده و احتمالا هم خواهد بود، خودم را تسکین می‌دهم. شاید شما این حرف مرا قبول نکنید ولی با تورق کتاب‌های تاریخی می‌شود فهمید که از عهد هند باستان تا همین عصر مدرنیته که ما در آن زندگی می‌کنیم، آدمیزاد با گرسنگی و بیماری و جنگ در جنگ است و هیچ مکتب الهی یا فلسفی نتوانسته این بلایا را به صورت کامل از زتدگی انسان بزداید. بهرحال انسان جزیی از طبیعت است و ذات طبیعت زمین هم همانقدر که حیات بخش است به همان اندازه شرور هم است.

در بین انسان‌ها هم موجودات ضعیف و شرور باعث به خوردن نظم و نظام جامعه و فقر و نداری خودشان، اطرافیانشان و دیگران می‌شوند. یکی ضعیف‌النفس است و با اعتیاد بنیان خانواده‌اش را می‌سوزاند، و دیگری ضعیف‌الجسم است و با بیماری زندگی خود و اطرافیانش را تباه می‌کند، و یکی ضعیف العقل است و با قمار کردن سرمایه‌اش را نابود می‌کند. یکی دیگر باز ضعیف‌الغیرت است و زن‌وبچه‌اش را رها می‌کند تا با یک زن دیگر ازدواج کند و یکی ضعیف‌العقل است و نمی‌تواند درس بخواند و به اجبار کار سیاه و ارزان می‌کند و باور کنید درباره بسیاری از این موارد گناهی بر عهده جامعه و دولت نیست.

درباره‌ی دلایل فقر و حتی اخلاقی بودن صدقه و کمک‌های مالی به اقشار ضعیف جامعه می‌توان ساعت‌ها بحث کرد، ولی قصد من از نوشتن این مقاله شناساندن فقر تبریز به شما، به اشتراک گذاشتن تجربیات یک‌ساله‌ام و نشان دادن چند راهکار ساده برای بهتر صرف کردن احسان و انفاق‌هایتان است تا هم اسراف نکنید و هم به جا احسان کنید.

قبل از هر چیز باید بگویم که بهترین فرد برای صدقه دادن همان آشنایان و بستگان فقیر خودتان هستند. اگر میان بستگان و دوستان کسی را می‌شناسید که احتیاج به کمک دارد، اول از همه دست او را بگیرید. نگذارید که دستشان پیش غریبه‌ها دراز شود. ولی اگر به لطف خدا چنین موردی میان بستگانتان نبود، حتما از طریق موسسات خیریه معتبر و یا آدمی که مدتی در این عرصه تجربه کسب کرده، به فقرا یاری برسانید. باور کنید که کار خیر هم تخصص می‌خواهد و پیدا کردن مددجوهای واقعی و حمایت از آن‌ها وقت و زمان می‌طلبد. موردهای زیادی در این یک سال دیده‌ام که به ظاهر شرایط بسیار بدی داشتند ولی از همین شرایط بد برای کمک گرفتن از ده موسسه خیریه و آدم خیر سواستفاده کرده‌اند، در حالی که در همسایگی‌شان خانواده آبرومند از گرسنگی شکمشان به کمرشان چسبیده بود.

طبق تجربه من، در میان همه خانواده‌هایی که درخواست کمک از موسسات خیریه می‌کنند، خانواده‌های کارگری که درآمد دارند ولی فقط کفاف خرج‌هایشان را نمی‌دهد را باید در اولویت کمک‌رسانی قرار داد و در بین این خانواده‌ها هم باید کسانی را در اول لیست قرار داد که بیمار دارند و نمی‌توانند خرج دارو و درمانش را برسانند.

اصلا بیماری و هزینه‌های دارو و درمان آن باعث شکستن شده بیشتر خانواده‌ها در تبریز شده است. من به چشم دیدم که یک مادربزرگ مجبور به فروش خانه‌اش شد تا هزینه‌ی تنها دو ماه بستری‌شدن عروسش در بخش مراقبت‌های ویژه را تامین کند و میدانید جای تلخ ماجرا کجاست؟ مادر نوه‌اش مرد. به همین راحتی هم مادر و هم خانه‌ بر باد رفتند. حالا اگر فرد بیمار پدر و نان‌آور هم باشد که فاجعه در فاجعه است. تلخی دیگر هم این است که افراد کم‌درآمد به دلیل شرایط ناپایدار مالی فشار استرس بیشتری تحمل می‌کنند و در نتیجه از بیماری‌های عجیب‌تر و بیشتری آزار می‌بینند. البته در کنار استرس باید فشار سوتغذیه، عدم غربالگری و حتی زندگی در خانه‌های مخروبه هم اضافه کرد. هزینه ویزیت، بستری، جراحی، دارو و تجهیزات پزشکی و حتی ایزی‌لایف برای یک خانواده فقیر که مریض دارند از بهترین احسان‌هاست. خیریه نوبر در تبریز بهترین خیریه تخصصی سلامت است که می‌توانید از طریق آن‌ها به چنین خانواده‌هایی کمک کنید.

بعد از خانواده‌هایی که مریض دارند، زنان سرپرست خانواده و زنان بدسرپرست بزرگترین قشر نیازمند در تبریز هستند. زنانی که یا مرد زندگیشان مریض است، یا فوت کرده است، یا معتاد است، یا طلاق گرفته است و یا بدتر بدون طلاق خانواده‌اش را رها کرده و به زن و کودک‌هایش نفقه نمیدهد. کمیته امداد چنین زنانی را تحت سرپرستی قرار داده و ماهیانه مبلغ ناچیزی را به آنان بذل می‌کند، ولی به قدری این مبلغ کم است که کفاف یک هفته را هم نمی‌دهد. متاسفانه این زنان به دلیل شرایط فرهنگی هم فرصت تحصیل نداشتند و بعد از طلاق برای گذران زندگی مجبور به کارهای یدی مثل کارگری در منازل و بافندگی فرش می‌شوند. غذا و بسته‌های کمک‌های معیشتی برای این دسته از نیازمندان اولویت اصلی است.

درباره‌ی غذا باید بگویم که این احسان در کنار احسان‌های دارو و درمان بیشترین حجم کمک‌های نقدی است و در نظر من از دارو هم واجب‌تر است، پس لطفا در شرایط ناجور فعلی خریدن غذا برای نیازمندان را فراموش نکنید. احسان غذای گرم در مناسبت‌های مذهبی بین ایرانی‌ها یک سنت ریشه‌دار است ولی بهتر این است که به جای غذای گرم که نهایتا یک یا دو وعده شکم فقرا را سیر می‌کند، یک بسته‌ی کمک‌معیشتی یک ماهه تهیه کنید. برنج و روغن از مهم‌ترین اقلام برای مددجوهاست. اگر قادر به تهیه برنج نیستید، رشته پلویی و ماکارونی می‌تواند بسته کربوهیدارت را پر کند. سویا، عدس و لوبیا برای تامین پروتئین بخرید. واقعا نیازی به حاتم بخشی در تهیه یک بسته نیست، برای مثال لازم نیست گوشت قرمز بخرید، در عوض یک مرغ در بسته قرار بدهید. لازم نیست که برنج ایرانی بخرید، با برنج هندی هم می‌شود روزگار گذارند. اگر قادر به تهیه هیچ کدام نیستید، حداقل نان بخرید.

مهم‌ترین کمک بعد از غذا و دارو لباس و به خصوص لباس گرم زمستانی در تبریز است. در این مورد هم می‌توانید لباس‌های کهنه ولی تمیز خودتان را بذل و بخشش کنید ولی یک تجربه کوچک من این است که برای زنان و دختر‌های نوجوان لباس‌های زیر نو و بسته‌های بهداشتی به شدت مورد نیاز است، لطفا از آن‌ها غافل نشوید. و مورد دیگر باید به صورت نو و حتی ضخصی تهیه شود، کفش به خصوص برای بچه‌هاست.

در آخر کمک به دانش‌آموزان برای ادامه تحصیل را از یاد نباید برد. خرید نوشت‌افزار در ابتدای سال تحصیلی و لباس مدرسه و کیف و مفش برای بسیاری از خانواده‌ها غیرممکن شده است. در این مورد می‌توانید به مدرسه‌های حاشیه شهر رفته و از طریق مدیر و معاون مدارس به نیازمندترین دانش‌آموزانشان کمک کنید و نگذارید که ترک تحصیل کنند و آینده‌شان نابودتر بشود.

به غیر از این موارد واجب بالا می‌شود لوازم خانگی هم به مددجوها رساند. بخاری برای روزهای گرم، فرش برای خانه‌های بدون روپوش، یخچال و گاز برای آشپزخانه‌ها و گاهی یک تلویزیون برای یک مادر پیر هم احسان خوبی است. بعضی‌ها لوازم خانگی قدیمی‌شان یا زنان مطلقه جهازشان را بذل می‌کنند ولی چنین کمک‌هایی باید به جا باشد و به دست مددجوهای واقعا نیازمند برسد و پیشنهاد من این است که حتما چنین احسان‌هایی را با مشورت با یک خیر باتجربه به دست مددجوها برسانید. متاسفانه دیده شده که برخی از مددجو‌ها چنین خیراتی را می‌فروشند و یا اسرافش می‌کنند.

و در مورد تهیه جهیزیه برای دختران جوان هم باید بگویم که خودتان را درگیر نکنید. بارها دیده شده که یک دختر از چند خیر وسایل جهیزیه گرفته و یا وسایل اهدایی‌اش را فروخته و حتی طلاق گرفته و به روح آن آدم نیکوکاری که برایش جهیزیه تهیه کرده فحش نثار کرده است. بهترین گزینه برای خانواده‌های فقیری که دختر نامزد کرده دارند، فروش وام ازدواجشان است که می‌توانید در صورت طلب کمک به آن‌ها پیشنهاد بدهید. فروش وام ازدواج به این صورت است که دختر بعد از دریافت وام تنها ۲۵ درصد آن را برمیدارد و بیشتر وام را به کسی واگذار می‌‌کند که پرداخت اقساط آن را برعهده گرفته است. با همان ۲۵ درصد وام ازدواج می‌توان اقلام ضروری جهیزیه را جمع و جور کرد و گیرنده وام هم در کنار نیکوکاری می‌تواند از وام سریع با اقساط کم بهره‌مند شود.

در آخر باید بگویم که داشتن یک رابطه مستمر با یک مددجو بهتر از کمک‌کردن‌های جسته و گریخته به خانواده‌های مختلف است. انتظار نداشته باشید که برای یک کودک نوشت‌افزار بخرید و او با شکم گرسنه به تحصیل ادامه بدهد. پیگیر خانواده‌های مددجویتان باشید و در کنار غذا و دارو به آن‌ها محبت کنید. خیلی‌ها بیشتر از غذا به یک دوست محتاجند تا احساس پوچی نکنند. دوست آنان باشید و از دوستی بی‌ریا آنان لذت ببرید.

فرناز اسراری

خیریهاحساننیکوکاریفقر
یک مهندس کامپیوتر درگیر تاریخ و سیاست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید