ده سال پیش که بیشتر درباره موسیقی ایرانی مینوشتم با شنیدن خبر ناخوشی استاد «حسن کسایی» این یادداشتِ گزارش طوری رو نوشتم. چند روز پیش، بهش برخوردم و وقتی که سرچ کردم دیدم خیلی جاها به طور کامل و خیلی جاها با جرح و تعدیل یادداشت من رو کپی کرده و حتی به اسم خودشان منتشر کردند.
گرچه چنین چیزی اصلن موجب ناراحتی من نیست و حتی برعکس، فکر میکنم منتشر کردن محتوای خوب به ویژه درباره اساتیدی مثل کسایی که متاسفانه کم لطفی شده بهشون، خیلی هم اتفاق خوبیه؛ اما مسئله اینه که در کل از دید من فضای وب فارسی آلوده است. آلوده به برداشتها و کپیهای بیحد و مرز و عاری از اخلاق مداری. از آنجا که زیاد به زبان انگلیسی سرچ میکنم، لااقل درباره فضای وب انگلیسی زبان به راحتی میتونم بگم که اوضاع اصلن به این شکل نیست و این قاعده در مورد تمامی قالبهای تولید محتوا صدق میکنه.
به هر روی دعوتتون میکنم به خوندن این یادداشت و یادِ استاد کسایی و شنیدن قطعهای از نی روح نواز ایشان تا روزتون ساخته بشه:
منتشر شده در «قانون» / شهریور 90
اگر قرار باشد چند استاد مسلم موسیقی ایرانی را نام ببرید اول به کدام نام ها می رسید؟ میرزا عبدالله یا آقا حسین قلی؟ صبا یا درویش خان؟ شاید هم جلوتر بیایید و برسید به هنرمندانی چون لطفی و علیزاده و مرحوم مشکاتیان. اما نام یک نفر بی شک از قلم نخواهد افتاد. کسی که مصداق بارز صرف یک عمر پربار برای اعتلای هنر موسیقی ایرانی و منبع بزرگ دانش موسیقایی است و او کسی نیست جز «حسن کسایی».
این روزها زمزمه هایی حاکی از ناخوشی جسمانی این هنرمند تکرار نشدنی موسیقی اصیل ایرانی که اکنون در آستانه هشتاد و سه سالگی است به گوش میرسد. گرچه حتی نمیتوان اشارهای کوتاه هم در این باره در رسانههای کشور یافت اما به هیچ روی، ترس از یاد رفتن ابدی چنین هنرمندانی نمیرود. چراکه بدیهی است تا هنر هست و تا ارزش های هنری، مایه تعالی روح انسان است، هنرمندان اثرگذار و نابغهای چون کسایی زنده و جاودانهاند. اما چه رسم تلخی است انتظار برای پایان یک هنرمند و چه تلخ تر، برگزاری مراسمی کلیشه ای و بی اثر چون بزرگداشت هنرمندی پس از مرگش. ای کاش هنرمندان این مرز و بوم تا در قید حیاتاند و تا توان ارائه آثاری تازه دارند به یادشان باشیم و همچون گنجی گرانبها و نادر از آنها یاد کنیم.
مروری بر زندگی حسن کسایی
افتخار هر هنرمندی است که سازش را از نزدیک شنیده یا از محضرش بهره برده و یا شاگرد او باشد. شاید نام اندک هنرمندانی در طول تاریخ با فرم یا ابزار هنریشان یکی شود. مثل حافظ و غزل، فردوسی و حماسه و در عرصه موسیقی مثل تار و میرزا حسین قلی، صبا و ویولن. هر فهرستی از این دست که فراهم شود بی شک نام «حسن کسایی» و نی هم دیده میشود.
حسن کسایی در سوم مهر ماه 1307 خورشیدی در اصفهان زاده شد و در سن پنج سالگی تعلیم آواز را نزد «جلال تاج اصفهانی» آغاز نمود. وی در طول دوره آموزش خود از محضر اساتید بزرگی چون اسماعیل ادیب خوانساری، اکبر خان نوروزی، غلامرضاخان سارنج، سید حسین طاهرزاده، علی شهناز، محمد طاهرپور و ... بهره برد.
قطعه معروف «سلام» از مهمترین ساختههای این استاد بزرگ است. بسیار بعید به نظر میرسد که ایرانی باشید و این قطعه آمیخته با سرشت و روح و روان ایرانی را نشنیده باشید. قطعهای که در حافظه تاریخی یک ملت جا خوش کرده است و آغاز یک روز پر جنب و جوش و پر امید را از پس شبی تاریک نوید میدهد. کسانی که در خلوتشان به صدای ساز استاد گوش فرا دادهاند میدانند که حکایت نی از چه قرار است. میدانند آتش به جان سوخته که بیفتد با یک نی هم میتوان شعر گفت، البته اگر حنجره و نفس از آن کسایی باشد.
اینجا نی نوازی کسایی را ببینید و بشنوید:
«محمدرضا لطفی» آهنگساز و نوازنده برجسته، کسایی را خداوندگار «حال» میداند و درباره وی میگوید: «شاید پیش از کسایی تصور اینکه این ساز کم ظرفیت بتواند در کنار تار و سنتور و ویولن خودنمایی کند بیشتر شبیه به معجزه بود، اما این اعجاز در قلب و ذهن کسایی و در نوای سازش به وقوع پیوست. کمتر خانقاه یا مجلس صوفیانهای بدون ساز ایشان بر پا میشود.»
همچنین استاد فقید «فرامرز پایور» درباره وی چنین گفته است: «استاد حسن کسایی بزرگترین نوازنده نی و یکی از برجستهترین موسیقیدانان ایران هستند.»
کسایی از ابتدای دهه 60 تا سال 74 خورشیدی از صدا و سیما برکنار شده و فعالیت چندانی در داخل کشور نداشت اما پس از سال ها وی اوّلین لوح «چهرههای ماندگار» در رشته موسیقی را در سال 81 دریافت نمود. شاید آنچه مدتهای مدیدی کسایی را در سکوتی محض فرو برد صراحت کلام، درون گرایی و عدم پذیرش دعوت مجامع داخلی و بینالمللی موسیقی در طول سالیان فعالیت هنریش باشد. ضایعه سکوت یا قهر یک هنرمند و عدم تولید اثر تازه حتی برای چند سال به هر دلیلی، دردناک و غیرقابل جبران می نماید. به ویژه برای نسل تازه نفس مشتاق آموزش.
برخورد خلاقانه با ردیف
این هنرمند بزرگ علاوه بر چیرگی و تسلط بی همتا در نوازندگی نی، ردیف دان بزرگی هم محسوب میشود. جای بسی خوشحالی است که طی سالهای اخیر دو دوره ردیف از این استاد مسلم موسیقی ایرانی منتشر شده است که شامل ردیف سازی با اجرای نی و ردیف آوازی با اجرای سه تار و آواز استاد است. کسایی در اجرای ردیف از راوی صرف بودن فراتر رفته و به نحوی آفرینشگر و هنرمندانه با ذات ردیف برخورد میکند. وی در کتابچهای که همراه با ردیف نی منتشر شده، چنین میگوید: «ردیف حتماً برای موسیقی لازم است، البته بدون حشو و زواید... باید عرض کنم که این کمیتها به درد موسیقی امروز که نمیخورد، هیچ، برای دیروز هم ثقیل و سنگین بوده است.»
کنسرت 1352 :
بنابراین کسایی طرفدار تلخیص ردیف و برخورد خلاقانه با آن است. همان مسئلهای که «درویش خان» و «ابوالحسن صبا» هم به آن معتقد بودند و عمل کردند. اما این ایجاز تنها منحصر به جمع آوری ردیف است. آثار استاد، فهرستی است بسیار طولانی از مجموعه برنامههای گلهای جاویدان، گلهای رنگارنگ، برگ سبز، یک شاخه گل، گلچین هفته تکنوازان و گلهای تازه. همچنین آرشیو رادیو اصفهان نیز سرشار از آثار او است. همه اینها نیمی از آثار مجالس خصوصی است که استاد در آن سازی از سوز دل نواخته و اهل ذوقی هم آن را ضبط کردهاند. بدین ترتیب میتوان اینطور نتیجه گرفت که برخورد خلاقانه از این دست با ردیف موسیقی ایرانی تاثیری بر کاهش آثار نمیگذارد و بر عکس بر غنای آن میافزاید.
در ردیف آوازی هم استاد، گنجی پایان ناپذیر را به علاقمندان هدیه کرده است. تنوع بی همتای نغمات و روایات اصیل ولی خلاقانه گوشههای قدیمی به همراه صدای گرم و رسای استاد از ویژگیهای این اثر است. از دیگر نکات قابل توجه این آلبوم آن است که برای اولین بار اثری از سه تار نوازی و آوازخوانی استاد منتشر میشود. همچنین برای نخستین بار بعد از ردیف مختصر ادیب خوانساری با تار ابراهیم سرخوش ردیفی از مکتب موسیقی اصفهان ارائه میشود.
بحث و پرداختن بیشتر به ردیف آوازی استاد کسایی میتواند تحولاتی را در شیوه آموزش آواز در ایران به وجود آورد. تاکید استاد بر وضوح ادای شعر و تحریر در پایان جملات نشان از سبک خوانندگان اصفهانی مثل تاج اصفهانی و ادیب خوانساری دارد. خوشسلیقگی در انتخاب شعر مناسب با حال و هوای گوشهها نیز ویژگی بارز برگرفته از سبک آواز اصفهان است. قطعاً نزدیکان کسایی میتوانند درباره عمق آشنایی وی با ادبیات فارسی که لازمه چنین گزینش و انتخابی است شهادت دهند.
محمد طاهرپور جمله ای از استاد صبا درباره کسایی نقل میکند به این مضمون که: «کسایی تا در بین شماست، قدرش را نمیدانید.» نه ما توان دانستن قدر کسایی را داریم و نه آنان که توانش را دارند، سر آن دارند.
و در پایان، حق مطلب درباره این هنرمند را «رای کوودر» آهنگساز آمریکایی بیان کرده است که پس از ملاقاتی حضوری با استاد کسایی به محمدرضا لطفی گفته است: «در طول قرنها در این جهان پهناور تنها چند موسیقیدان میتوانند جاودانه بمانند، که از نظر من کسایی یکی از آنهاست.»