برای پروژه ای به یک مسافرت چند ماهه رفته بودم و در حال امدن و رفتن بودم ابتدا وسایلی را در یک چمدان کوچک ریخته بودم که خیلی هم از نظر خودم مینیمال بود.
دوباره که در سفر بعدی رفتم یک سری وسایل را حذف کردم و دوباره برای رفتن یک سری وسایل دیگر را حذف کردم.
خیلی فکر کردم که چقدر از وسایلی که ما در زندگی آنها را داریم داریم از انها استفاده میکنیمو چقدر از یک زندگی مینیمال فاصله داریم همیشه برای انجام کارها و جاهای مختلف حس میکنیم چیزی کم می باشد ولی با وجود خیلی از امکانات خیلی مواقع از انها استفاده نمیشود و این نشان میدهد که ما در حال گسترش چیزهایی هستیم که شاید اصلا به کار ما نیاید.
در کار در هارد خودمان و در کامپیوتر و در هر جا پر از چیزهایی است که فکر میکنیم خیلی مهم هستند و ما باید آنها را نگه داریم ولی خب خیلی از مواقع حتی فراموش کرده ایم که روی هارد خودمان چه چیز را داریم چون اصلا نیاز ما به استفاده از آنها نبوده است این گونه است که شروع کردم خیلی از آموزش ها خیلی از فایل ها را حذف کردن و دیدم چقدر فضای جدید برای چیزهای جدید پیدا میشود.
کلی آموزش روی گوشی قرار داده بودم که مثلا بخوانم ولی خب خیلی مورد استفاده ما قرار نگرفت و این نشان میدهد که خیلی از مسایلی که ما داریم آنها را انجام میدهیم جز جمع کردن یک سری فایل چیز دیگری نیست
مخالف خواندن و طبقه بندی کردن چیزهایی که میخوانیم نیستم ولی خب باید بدانیم که وقتمان کوتاه می باشد و باید تصمیم درستی برای کارهای خود بگیریم.وقت دوباره خواندن چیزی وجود ندارد و این مساله مهم می باشد.
این روزها بیشتر از انکه جمع کنیم باید بدانیم چه چیزهایی را باید حذف کنیم.