بعد از مدتی که دستم شکسته بود و توان نوشتن نبود بعد از چندین جلسه فیزیوتراپی بالاخره به کارهای معمولم تونستم رسیدگی کنم و یکی از این کارها رسیدگی به این اکانتم هست که انجام بدم.
روزهای خوبی رو تجربه نمیکنیم ولی خب کی روزهای خوب و باب میل ما اتفاق افتاده و ما حوصله انجام کار داشتیم. من که برای خودم چیزی به خاطر ندارم همیشه یک بخش هست که ته مغزت داره ازار ت میده و میگه که هنوز همه چی درست نیست.
اما تصمیم گرفتم که اخبار رو کمتر بخونم و بیشتر روی کارهایی که میتونیم انجام بدیم تمرکز کنم اینجوری از بی عملی و بی کاری و فکر در مورد دستم که شکسته خلاص می شم و مدتی رو تمرکز روی یک کاری میکنم که امکان انجامش برای من هست.
یک پروژه قبلی رو که به پایان رسوندم حالا دارم به این فکر میکنم که چند تا از طرح های خودم رو روشون وقت بذارم و کمی جلو ببرم البته هم نیاز به انرژی داره و هم نیاز به زمان داره خیلی باید روی زمان و انرژی مقتصد تر صرفه جویی کنیم تا بتونیم خیلی کارهامون رو انجام بدیم