داستان از این هست که رفته بودم بعد سالها مدرک دانشگاهی خودمو بگیرم بخش های مختلف می رفتیم برای امضا زدن و تسویه کردن رفتم به ساختمان کتابخانه مرکزی دانشگاه و چیزی که دیدم اصلا جالب نبود.
فضای کاملا مرده و این همه فضای خالی و چیلرهایی که دارند فضا به چه بزرگی رو خنک میکنند و کلی فضا و میز نگذاشته و فضاهایی که خیلی قابل استفاده هست.
سایت هایی که خالی از دانشجو هست و بسیاری از این امکانات فکر نمیکنم دیگه دانشجویی مونده باشه بخواد از اونا استفاده کنه.
یاد دوران خودمون و سختی هایی که برای امکانات داشتیم و اینکه الان این فضاها حتی براش میز هم نگذاشته بودند اصلا خوشایند نبود.
یاد این افتادم که کلی استات اپ رو میشه اینجا گنجوند میز بهشون داد و کلی میشه از این فضا ایده داشت و ایده پروروند و ادم های با استعداد رو شکوفا کرد
حیف که فقط ظاهر کتابخونه بود همین و یاد دوران خودمون افتادم ....