فرشاد سلطانى
فرشاد سلطانى
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

تصمیمات وصله‌دار

زندگی هر انسانی مملو از تصمیماتی است که برای ادامه هرچه بهتر حیات خود می‌گیرد. درواقع قرار گرفتن بر سر دوراهی انتخاب از همان دوران کودکی و به هنگام حضور در بازار برای خرید شروع می‌شود. زمانیکه وارد یک مغازه اسباب بازی فروشی می‌شوید باید از بین قطار یا هواپیما، ماشین کنترلی یا آدم آهنی، عروسک یا تفنگ آبی یکی را انتخاب کنید. این مسئله و انتخاب تنها بخش کوچکی از انتخابهای ما در طول زندگی است. از همان کودکی یاد می‌گیریم از میان چند گزینه یکی را انتخاب کنیم.

درمیان اقشار مختلف جامعه نوع انتخاب ها مکن است متفاوت باشد اما درهرحال به نوعی ناچار به یادگیری انتخاب و تصمیم گیری هستیم. باید تصمیم بگیریم در رشته ریاضی می‌خواهیم به ادامه تحصیل بپردازیم یا تجربی، روزنامه نگاری را ترجیح می‌دهیم یا مهندسی. قرار گرفتن در شرایط تصمیم گیری و انتخاب از کودکی توسط والدین نوعی آموزش برای ادامه زندگی به شمار می‌رود. از دیدگاه کودک انتخابش هیچ تأثیری درحال فروشنده و والدین نمی‌گذارد و درک درستی نیز از اینکه چرا باید یک یا دو مورد انتخاب کند ندارد. اما نوع انتخاب کودک برای فروشنده ممکن است سود کمتر یا بیشتری نصیبش کند.

با مشاهده این مثال ساده متوجه می‌شویم که تصمیمات ما یک تأثیر آشکار برای ما که آن نفع شخصیست دارد و چندین نتیجه را نیز متوجه جامعه خواهد کرد. و در نظر ما ممکن است که صرفاً و تنها نفع شخصی باشد اما همزمان چندین نفر را نیز درگیر خود می‌کند. این تنها مثال کوچکی از انتخاب یک کودک برای خرید یک اسباب بازی بود.

انسان ذاتا موجودی است که در انتخاب های خود بیشتر از مسائل دیگر به نفعی که از آن تصمیم نصیبش خواهد شد توجه ویژه ای دارد و این یک امر طبیعی است. چه بسا بسیاری از افراد متوجه این مسئله نیستند که با تصمیمات خود تغییراتی در شرایط اطرافیان خود ایجاد کرده اند. اما چه اتفاقاتی باید رخ دهد که یک انسان در کنار نفع شخصی که از آن تصمیم نصیبش خواهد شد به جنبه های مختلف تصمیمات خود نیز توجه داشته باشد.

اگر بخواهیم به این مسئله بپردازیم که چه عواملی باعث می‌شود که هر شهروندی در کنار توجه به نفع شخصی به دیگر زوایای تصمیمات خود توجه داشت باشد در درجه اول به سراغ نحوه آموزش و تربیت فرزند در خانواده و سیستم آموزشی در مدارس باید رجوع کنیم که در شکل گیری دیدگاه ها و نگاه یک شخص به جامعه نقش به سزایی دارند. درکنار این دو مورد، محیطی زندگی که در آن بزرگ می‌شود که شامل شهر و یا روستای محل زندگی می‌شود هم تأثیر بسزایی در شکل گیری شخصیت انسان ها دارد که وارد شدن به آن مجال بسیاری می‌خواهد.

خروج ارز از کشور یکی از راه‌های نجات سرمایه در شرایط بحرانی بپیش آمده در یک کشور است. در عین حال که تصمیم درستی برای حفظ سرمایه آن شخص و جلوگیری از بدتر شدن زندگی‌اش است تبعات بسیاری برای دیگر افراد جامعه دارد. در شرایط فعلی کشور نیز دیدگاهغالب کسانی که دست به چنین اقداماتی میزنند این است که یک میلیارد دارایی من تأثیری در حال جامعه ندارد و قابل غیاث با مبالغی که روزانه جابجا می‌شوند نیست. اما در اینجا جنبه روانی مسئله مورد توجه و اشاره ماست. برای مثال چگونه می‌توان شخصی را که روزانه اخباری مبنی بر خروج ارز و سرمایه توسط آشنایان، همکاران به گوشش می‌رسد را به زندگی و درست شدن شرایط کشور متقاعد کرد؟ این درحالی است که امروز خروج سرمایه توسط کسانی صورت می‌گیرد که از لحاظ اقتصادی و اجتماعی جز قشر متوسط رو به بالای جامعه محسوب می‌شوند.

درواقع خروج سرمایه از کشور یکی از راه هایی است که در مواقع بحران اقتصادی در کشور صورت میگیرد. این سرمایه اشکال مختلفی میتواند داشته باشد. یکی از آنها سرمایه های انسانی و نخبگانی هستند که شاید بتوانند در شرایط بحرانی برای جامعه مفید واقع شوند. در شرایط بحران اقتصادی اما خروج سرمایه های اقتصادی مهم ترین و اثرگذارترین عاملیست که چه بسا زندگی را برای دیگر کسانی که مانده اند سخت تر میکند.

هیچ کس حق سرزنش افرادی که در شرایط بد اقتصادی اقدام به خروج سرمایه خود از کشور برای سرمایه گذاری در بخش املاک یا شاخه های دیگر دارند را بابت این تصمیم ندارد. و هیچ خرده و ایرادی نیز به آنها نمیتوان گرفت زیرا باتوجه به وضعیت بد اقتصادی تصمیم گرفته اند اندوخته زندگی شان را در جایی که ریسک کمتری دارد سرمایه گزاری کنند.

باز هم جا دارد تأکید کنم که نویسنده مقاله هیچگونه ایرادی متوجه شخص خارج کننده سرمایه از کشور نمیکند. بلکه بیشترین ایراد را متوجه سیاستگذار و مسئولی میداند که باوجود آگاه بودن به این مسئله هیچگونه اقدام مناسبی برای جلوگیری از خروج ارز و اعتماد سازی در جامعه انجام نمیدهد. برای اینکه بدانیم چرا مسئولین بیشترین تأثیر را در این خروج سرمایه دارند ذکر نمونه های مشابه را لازم می‌دانم.

همه‌گان می‌دانم همزمان با کشور ما، ترکیه نیز در شرایط سخت اقتادی به سر میبرد اما خروج ارزشی که درحال حاضر از کشور صورت می‌گیرد و ممکن است در ماه های آتی شدت بیشتری گیرد قابل مقایسه با خروج ارز از کشور ترکیه نیست. در این کشور برای جلوگیری از خروج سرمایه افراد به کشورهای همسایه برای سرمایه گذاری در بخش مسکن که جز جذاب ترین و پرسود ترین بخش هاست راهکارهایی در نظر گرفته شده. برای مثال تمامی شرکت های ساختمانی که بخش مسکن آن کشور را در اختیار دارند طرح های ویژهای برای خرید زمین و خانه برای شهروندان ترک درنظر گرفته است. اگر در گذشته برای خرید ملک نیاز به سرمایه اولیه به میزان 50 هزار لیر ترکیه بود امروز با 35 یا 30 هزار لیر نیز میتوان اقدام به خرید خانه کرد. یکی از برنامه های دولت ترکیه برای جذب سرمایه خارجی بیشتر متوجه ایرانیان یا افرادی است که تمایل به اخذ اقامت در این کشور را دارند. در گذشته اگر شما برای اخذ اقامت در ترکیه نیاز به سرمایه گذاری با مبلغ یک میلیون دلار داشتید امروز این مبلغ بسیار کاهش یافته و این خود عامل جذابی است برای ایرانیانی که نمیدانند با سرمایه خود چه کنند. این طرح ها به قدری جذاب بود که حتی بسیاری از شیوخ عرب نیز اقدام به سرمایه گذاری در منطقه ترابزون و ریزه ترکیه با خرید باغ های پسته و زمین هایی با متراژ بالا کرده اند. به طوری که منابع رسمی خبر از افزاش حصور اعراب در این مناطق می‌دهند.

ارزاقتصادسرمایه‌گذاریکشورآینده
خیلی وقت می‌شد دنبال جایی برای انتشار یادداشت‌های روزانه‌م بودم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید