اقتصاد رفتاری شاخهای از علم اقتصاد است که با بهرهگیری از دانش روانشناسی و علوم شناختی تلاش میکند رفتارهای اقتصادی انسانها را در شرایط واقعی توضیح دهد. برخلاف اقتصاد کلاسیک که فرض میکند افراد همواره منطقی عمل میکنند، اقتصاد رفتاری نشان میدهد که تصمیمگیریهای ما تحت تأثیر احساسات، سوگیریها و محیط است.
اقتصاد رفتاری به ما کمک میکند تا رفتارهای پیچیده انسانها را بهتر درک کنیم. این علم نشان میدهد که چگونه تصمیمات ما در مواجهه با ریسک، کمیابی منابع، یا نحوه ارائه اطلاعات تغییر میکند. اقتصاد رفتاری در حوزههایی مانند بازاریابی، سیاستگذاری عمومی، مدیریت مالی، و طراحی محیطهای تصمیمگیری کاربرد گستردهای دارد.
1. اثر تایید (Confirmation Bias):
افراد به طور ناخودآگاه اطلاعاتی را جستجو و تفسیر میکنند که باورها و عقاید قبلی آنها را تأیید کند و اطلاعات مخالف را نادیده میگیرند.
مثال: فردی که معتقد است سرمایهگذاری در طلا همیشه سودآور است، فقط شواهدی را میپذیرد که این نظر را تأیید کند و دادههای مخالف را نادیده میگیرد.
---
2. اثر مالکیت (Endowment Effect):
افراد به چیزهایی که مالک آنها هستند، ارزش بیشتری نسبت به زمانی که مالک آن نبودهاند، اختصاص میدهند.
مثال: اگر شخصی خانهای داشته باشد، ممکن است قیمت فروش بالاتری برای آن در نظر بگیرد، زیرا به آن تعلق خاطر دارد.
---
3. اثر فریب (Framing Effect):
تصمیمگیری افراد بسته به نحوه ارائه اطلاعات، تغییر میکند.
مثال: اگر یک جراحی با "۹۰٪ موفقیت" معرفی شود، مردم بیشتر از زمانی که همان جراحی با "۱۰٪ احتمال شکست" معرفی شود، به انجام آن تمایل دارند.
---
4. هزینههای هدررفته (Sunk Cost Fallacy):
افراد تمایل دارند به سرمایهگذاریهایی که قبلاً برای آنها هزینه کردهاند ادامه دهند، حتی اگر ادامه دادن منطقی نباشد.
مثال: فردی که فیلمی خستهکننده را شروع کرده، ممکن است تا پایان آن را تماشا کند فقط به این دلیل که وقتش را صرف آن کرده است.
---
5. اثر گلهای (Herd Behavior):
افراد تمایل دارند رفتار یا تصمیمات خود را بر اساس آنچه دیگران انجام میدهند، تطبیق دهند.
مثال: اگر همه افراد در بازار سهام یک سهم خاص را بخرند، دیگران نیز بدون بررسی دقیق به خرید آن سهم تمایل پیدا میکنند.
---
6. بیزاری از ضرر (Loss Aversion):
ترس از ضرر معمولاً قویتر از لذت ناشی از کسب سود مشابه است.
مثال: اگر به کسی بگویید که "اگر امروز ورزش نکنی، ۵۰ دلار از دست میدهی"، احتمالاً تأثیر بیشتری خواهد داشت نسبت به گفتن اینکه "اگر ورزش کنی، ۵۰ دلار به دست میآوری."
---
7. اثر لنگر انداختن (Anchoring Effect):
همانطور که پیشتر توضیح داده شد، افراد به اطلاعات اولیه به عنوان نقطه مرجع وابسته میشوند.
---
8. اثر توهم کنترل (Illusion of Control):
افراد اغلب فکر میکنند که کنترل بیشتری روی رویدادهای تصادفی یا خارج از کنترل خود دارند.
مثال: فردی که با پرتاب تاس فکر میکند میتواند با شدت پرتاب خود نتیجه را تغییر دهد.
---
9. اثر زمان حال (Present Bias):
افراد تمایل دارند به پاداشهای کوتاهمدت بیشتر از منافع بلندمدت اهمیت بدهند.
مثال: ترجیح دادن خرید یک تلفن جدید به جای پسانداز برای بازنشستگی.
---
10. اثر سوگیری نمایندگی (Representativeness Heuristic):
افراد تمایل دارند رویدادها یا افراد را بر اساس شباهت آنها به نمونههای ذهنی خود قضاوت کنند.
مثال: اگر فردی لباس رسمی بپوشد، ممکن است تصور شود که او یک فرد حرفهای یا موفق است.
---
11. اثر سوگیری در دسترس بودن (Availability Bias):
تصمیمگیری افراد تحت تأثیر اطلاعاتی است که سریعتر به ذهنشان میآید.
مثال: پس از شنیدن یک خبر تصادف هوایی، ممکن است افراد احساس کنند پرواز بسیار خطرناکتر از واقعیت است.
---
12. اثر توقف تدریجی (Decoy Effect):
افزودن یک گزینه سوم که جذابیت کمتری دارد میتواند افراد را به انتخاب گزینه مطلوبتر سوق دهد.
مثال: اگر دو مدل گوشی با قیمتهای ۵۰۰ و ۸۰۰ دلار وجود داشته باشد، اضافه کردن یک مدل ۷۰۰ دلاری با امکانات کمتر، افراد را به خرید مدل ۸۰۰ دلاری تشویق میکند.
---
13. اثر تأخیر (Hyperbolic Discounting):
افراد تمایل دارند به پاداشهای زودهنگام ولی کمتر، بیش از پاداشهای دیرهنگام ولی بزرگتر توجه کنند.
مثال: دریافت ۱۰۰ هزار تومان امروز جذابتر از دریافت ۱۲۰ هزار تومان در یک ماه بعد است.
---
14. اثر عادتپذیری (Habituation Effect):
افراد به تغییرات جدید به مرور زمان عادت میکنند و آنها را به عنوان حالت طبیعی میپذیرند.
مثال: افزایش تدریجی قیمتها معمولاً با مقاومت کمتری مواجه میشود.
۱۵. هیوریستیکها (Heuristics):
هیوریستیکها میانبرهای ذهنی هستند که افراد برای سادهسازی تصمیمگیریهای خود استفاده میکنند. این روشها که معمولاً بر اساس تجربه، شهود، یا قوانین کلی شکل میگیرند، به افراد کمک میکنند تا در شرایط پیچیده، سریعتر تصمیم بگیرند.
با این حال، هیوریستیکها همیشه به نتایج بهینه منجر نمیشوند و میتوانند خطاها یا سوگیریهای شناختی ایجاد کنند. این خطاها زمانی رخ میدهند که هیوریستیکهای ذهنی در شرایطی به کار برده شوند که دقیقاً مناسب آن نباشند.
انواع رایج هیوریستیکها:
1. هیوریستیک نمایندگی (Representativeness Heuristic): افراد بر اساس شباهت یک رویداد یا شیء به نمونهای ذهنی درباره آن قضاوت میکنند.
مثال: اگر کسی لباس رسمی پوشیده باشد، ممکن است تصور شود که او شغل مهم یا موفقیت حرفهای دارد، حتی بدون شواهد کافی.
2. هیوریستیک دسترسپذیری (Availability Heuristic): افراد بر اساس اطلاعاتی که به راحتی به ذهن میرسد، تصمیم میگیرند.
3. هیوریستیک انکرینگ (Anchoring Heuristic): افراد در تصمیمگیری خود به اولین اطلاعاتی که میشنوند (لنگر) وابسته میشوند.
مزایا و معایب هیوریستیکها:
مزایا:
سرعت تصمیمگیری را افزایش میدهند.
در شرایطی با اطلاعات ناقص مفید هستند.
معایب:
ممکن است منجر به سوگیری و تصمیمات اشتباه شوند.
در برخی موارد، تحلیل دقیقتر را کنار میگذارند.
مثال عملی:
فرض کنید در خرید یک لپتاپ، فرد به جای بررسی تمام جزئیات، تنها به برند (به عنوان یک میانبر ذهنی) توجه میکند. اگرچه برند ممکن است کیفیت را نشان دهد، این روش همیشه بهترین تصمیم را تضمین نمیکند.
---
۱۶. سوگیری در دسترس بودن (Availability Bias):
سوگیری در دسترس بودن، یکی از پیامدهای هیوریستیک دسترسپذیری است. این سوگیری زمانی رخ میدهد که افراد اطلاعاتی را که سریعتر و آسانتر به ذهن میآید، به عنوان مبنای تصمیمگیری خود در نظر بگیرند. این مسئله میتواند منجر به تصمیمات غیرمنطقی شود، زیرا اطلاعاتی که در دسترس هستند لزوماً بازتابدهنده واقعیت نیستند.
چرا سوگیری در دسترس بودن رخ میدهد؟
ذهن انسان اطلاعات اخیر، پررنگ، یا هیجانی را بهتر به یاد میآورد.
اطلاعاتی که در رسانهها یا مکالمات بیشتر برجسته میشوند، بیشتر در ذهن افراد باقی میمانند.
تأثیرات سوگیری در دسترس بودن:
ممکن است خطرات یا احتمالات به شکلی اغراقشده تصور شوند.
تصمیمگیریها بر اساس اطلاعات ناقص یا غیرمرتبط شکل میگیرند.
مثالهای عملی:
1. تصادف هوایی:
پس از شنیدن خبر تصادف هوایی، افراد ممکن است تصور کنند که سفر هوایی بسیار خطرناکتر از واقعیت است، در حالی که احتمال تصادف جادهای به مراتب بیشتر است.
2. سرمایهگذاری:
اگر یک سرمایهگذار خبر موفقیت یک شرکت خاص را بشنود، ممکن است بدون بررسی دقیق وضعیت مالی شرکت، تصمیم به سرمایهگذاری در آن بگیرد.
3. بیماریها:
شیوع بیماریهای نادر ممکن است به دلیل پوشش رسانهای گسترده، افراد را نسبت به آنها بیش از حد نگران کند، حتی اگر احتمال ابتلا بسیار پایین باشد.
چگونه از سوگیری در دسترس بودن جلوگیری کنیم؟
1. جمعآوری اطلاعات بیشتر:
به جای اتکا به اولین اطلاعات، منابع مختلفی را بررسی کنید.
2. بررسی آماری:
تصمیمات خود را بر اساس دادههای واقعی و نه شواهد هیجانی یا روایی بگیرید.
3. آگاهی از سوگیری:
شناخت سوگیریهای ذهنی به شما کمک میکند تصمیمات دقیقتری بگیرید.
---
نتیجهگیری:
هیوریستیکها و سوگیری در دسترس بودن، ابزارها و پدیدههایی هستند که ذهن ما برای کاهش پیچیدگی تصمیمگیری استفاده میکند. اگرچه این میانبرها در بسیاری از شرایط مفیدند، آگاهی از محدودیتها و اثرات منفی آنها به ما کمک میکند از تصمیمگیریهای اشتباه جلوگیری کنیم.
1. بازاریابی و تبلیغات:
استفاده از اثرات روانشناختی مانند اثر ندرت یا فریمینگ برای افزایش فروش.
2. سیاستگذاری عمومی:
طراحی برنامههایی برای بهبود رفتارهای اجتماعی. مثلاً ثبتنام خودکار در برنامههای پسانداز بازنشستگی.
3. مدیریت مالی:
کمک به افراد برای مقابله با سوگیریهای غیرمنطقی در سرمایهگذاری و تصمیمات مالی.
4. طراحی محیطهای تصمیمگیری:
استفاده از روشهای هدایت (Nudging) برای بهبود تصمیمگیریها، مانند طراحی سیستمهای ثبتنام سادهتر.
---
نمونهای عملی: ثبتنام خودکار برای پسانداز بازنشستگی
فرض کنید دولت میخواهد مردم را تشویق به پسانداز کند. به جای الزام مستقیم، میتوان سیستم ثبتنام خودکار طراحی کرد. این روش به دلیل اثر تنبلی (Inertia Effect) باعث افزایش مشارکت میشود، زیرا افراد معمولاً ترجیح میدهند در تصمیمگیری پیشفرض باقی بمانند.
---
من خودم موسسه حقوقی دارم برای گروه وکلای بزرگمهر مثال های مربوط به اقتصاد رفتاری رو میارم
۱. کاربرد اقتصاد رفتاری در کسبوکار
الف) درک رفتار مشتریان
اقتصاد رفتاری میتواند به کسبوکارها کمک کند تا رفتار مشتریان خود را بهتر درک کنند و تصمیمات آنها را پیشبینی کنند:
اثر ندرت: ارائه پیشنهادهایی مانند "فقط ۵ جای خالی باقی مانده!" میتواند مشتریان را ترغیب به تصمیمگیری سریع کند.
بیزاری از ضرر: میتوانید مشتریان را با بیان خطرات ناشی از نداشتن محصول یا خدمات (به جای تأکید صرف بر مزایا) جذب کنید.
مثال: "اگر بیمه نداشته باشید، ممکن است خسارت سنگینی پرداخت کنید."
ب) قیمتگذاری هوشمندانه
اثر لنگر: ارائه قیمتهای اولیه به عنوان نقطه مرجع میتواند ارزش ادراکشده محصولات را تغییر دهد.
مثال: نشان دادن قیمت اصلی یک محصول در کنار قیمت تخفیفخورده.
ج) افزایش وفاداری مشتری
اثر گلهای: نمایش تعداد افرادی که از خدمات استفاده کردهاند یا رضایت آنها میتواند اعتماد مشتریان جدید را جلب کند.
مثال: "بیش از ۱۰۰۰ نفر تاکنون از خدمات ما استفاده کردهاند."
د) طراحی بهتر خدمات
اقتصاد رفتاری به شما کمک میکند خدمات خود را به گونهای طراحی کنید که تصمیمگیری برای مشتریان آسانتر شود:
اثر توقف تدریجی (Decoy Effect): افزودن گزینهای جذابتر در میان چندین پیشنهاد میتواند فروش خدمات یا محصول اصلی را افزایش دهد.
---
۲. کاربرد اقتصاد رفتاری در مشاوره حقوقی
الف) جذب و حفظ موکل
اثر فریمینگ: نحوه ارائه خدمات و پیشنهادها میتواند نقش مهمی در جلب اعتماد موکل داشته باشد.
مثال: به جای گفتن "شانس شکست پرونده ۲۰٪ است"، بگویید "شانس موفقیت پرونده شما ۸۰٪ است."
اثر تایید: ارائه پروندههای موفق قبلی و تأیید اعتبار توسط دیگران میتواند اعتماد موکلان را جلب کند.
مثال: "ما تاکنون بیش از ۹۰٪ پروندههای مشابه را با موفقیت پیش بردهایم."
ب) مدیریت انتظارات موکل
اثر بیزاری از ضرر: توضیح پیامدهای حقوقی عدم اقدام بهموقع میتواند موکل را به تصمیمگیری سریعتر ترغیب کند.
مثال: "اگر تا دو هفته اقدام نکنید، ممکن است حقوق خود را از دست بدهید."
هیوریستیک دسترسپذیری: استفاده از مثالهای واقعی و ملموس به جای توضیحات پیچیده حقوقی میتواند درک موکل را افزایش دهد.
مثال: توضیح قوانین پیچیده با استفاده از داستانهای موفقیت مشابه.
ج) تنظیم قراردادها
اثر لنگر: در مذاکرات، اولین پیشنهاد میتواند به عنوان نقطه مرجع برای تعیین سایر شرایط قرارداد عمل کند.
مثال: تعیین دستمزد اولیهای بالاتر برای کاهش احتمال مذاکره در جهت کاهش هزینهها.
د) افزایش رضایت موکل
اثر زمان حال: افراد ترجیح میدهند نتایج سریع ببینند. بنابراین، ارائه گزارشهای مرحلهای و نتایج موقتی میتواند رضایت موکل را افزایش دهد.
مثال: ارسال گزارشهای هفتگی از پیشرفت پرونده.
---
۳. استراتژیهای عملی برای کسبوکارها و مشاوران حقوقی
1. استفاده از اصول قیمتگذاری:
ارائه تخفیفهای محدود زمانی برای جذب مشتریان.
طراحی بستههای خدماتی مختلف با تاکید بر گزینهای که مطلوبتر است.
2. ایجاد اعتماد:
نمایش پروندههای موفق قبلی یا ارائه نظرات موکلان راضی.
استفاده از دادهها و اعداد معتبر برای افزایش اطمینان.
3. بهرهگیری از سوگیریها:
نشان دادن عواقب مالی یا حقوقی تصمیمگیریهای اشتباه (بیزاری از ضرر).
طراحی تجربههای کاربری ساده و روان برای موکلان.
4. هدایت تصمیمگیریها:
استفاده از اثر ندرت برای افزایش تمایل به اقدام.
ارائه گزینههای مشخص و محدود برای کاهش سردرگمی موکلان.
---
نمونه عملی: مشاور حقوقی
فرض کنید یک مشاور حقوقی بخواهد خدمات خود را به مشتریان بالقوه ارائه دهد:
1. اثر ندرت:
اعلام کنید که "فقط تعداد محدودی پرونده در ماه پذیرش میشود."
2. اثر فریمینگ:
به جای گفتن "پیچیدگی پرونده شما زیاد است"، بگویید "با توجه به تخصص ما، شانس موفقیت شما بالاست."
3. اثر گلهای:
نشان دهید که تاکنون چندین موکل از خدمات شما استفاده کردهاند و رضایت داشتهاند.
حالا برای بیشتر جا افتادن مثال هایی از کسب و کارم گروه وکلای بزرگمهر میزنم، بزرگمهر دفتر وکالت و مشاوره حقوقی هستش:
۱. اثر ندرت (Scarcity Effect)
ایده:
با محدود کردن ظرفیت پذیرش پروندهها یا ایجاد حس فوریت، موکلان را به تصمیمگیری سریعتر ترغیب کنید.
مثال:
"گروه وکلای بزرگمهر تنها در ماه جاری ۵ پرونده جدید میپذیرد. اگر میخواهید پرونده شما با اولویت بررسی شود، همین امروز تماس بگیرید."
نتیجه:
این روش باعث ایجاد احساس فوریت و افزایش تمایل مشتریان به اقدام سریعتر میشود.
---
۲. اثر بیزاری از ضرر (Loss Aversion)
ایده:
با تأکید بر پیامدهای منفی اقدام نکردن، موکلان را به تصمیمگیری ترغیب کنید.
مثال:
"عدم اقدام بهموقع میتواند منجر به از دست دادن حق قانونی شما شود. گروه وکلای بزرگمهر آماده است تا از حقوق شما در اسرع وقت دفاع کند."
نتیجه:
افراد بیشتر به پیامدهای منفی واکنش نشان میدهند و این پیام باعث اقدام سریعتر خواهد شد.
---
۳. اثر تایید اجتماعی (Social Proof)
ایده:
نمایش موفقیتهای گذشته یا تأیید اجتماعی میتواند اعتماد مشتریان جدید را جلب کند.
مثال:
"تاکنون بیش از ۲۰۰ پرونده توسط گروه وکلای بزرگمهر با موفقیت به نتیجه رسیده است. نظرات موکلان راضی ما را در وبسایت مشاهده کنید."
نتیجه:
اعتماد مشتریان جدید به خدمات شما افزایش مییابد.
---
۴. اثر فریمینگ (Framing Effect)
ایده:
نحوه ارائه اطلاعات میتواند تصمیمگیری موکلان را تغییر دهد.
مثال:
به جای گفتن: "احتمال شکست پرونده شما ۲۰٪ است"، بگویید: "شانس موفقیت پرونده شما ۸۰٪ است اگر به سرعت اقدام کنید."
نتیجه:
این روش با تأکید بر جنبههای مثبت، اعتماد بیشتری در مشتریان ایجاد میکند.
---
۵. اثر هزینههای هدررفته (Sunk Cost Fallacy)
ایده:
با یادآوری هزینههای صرفشده، موکلان را تشویق کنید پرونده را ادامه دهند.
مثال:
"شما تاکنون زمان و منابع زیادی برای این پرونده صرف کردهاید. تیم گروه وکلای بزرگمهر آماده است تا با تلاش بیشتر، پرونده را به نتیجه برساند."
نتیجه:
موکلان تمایل بیشتری به ادامه همکاری خواهند داشت.
---
۶. استفاده از هیوریستیکها (Heuristics)
ایده:
با ارائه مثالهای ساده و قابل فهم، اطلاعات پیچیده حقوقی را برای موکلان ساده کنید.
مثال:
برای توضیح اهمیت تنظیم قرارداد حرفهای:
"تصور کنید یک قرارداد ساده میتواند جلوی یک خسارت ۱۰۰ میلیون تومانی را بگیرد. گروه وکلای بزرگمهر این خدمات را با دقت و حرفهای ارائه میدهد."
نتیجه:
موکلان به اهمیت خدمات شما پی میبرند و برای پیشگیری از مشکلات آینده اقدام میکنند.
---
۷. استفاده از اثر گلهای (Herd Behavior)
ایده:
نمایش تعداد زیادی از افراد یا شرکتهایی که از خدمات شما استفاده کردهاند.
مثال:
"بیش از ۵۰ شرکت معتبر و ۱۰۰۰ موکل حقیقی تاکنون از خدمات گروه وکلای بزرگمهر بهرهمند شدهاند."
نتیجه:
موکلان جدید احساس اطمینان بیشتری میکنند و به جمع مشتریان شما میپیوندند.
---
۸. ارائه خدمات دیجیتال و سادهسازی فرآیندها
ایده:
اقتصاد رفتاری نشان میدهد افراد به سمت خدمات سادهتر و دسترسی آسانتر گرایش دارند.
مثال:
"با اپلیکیشن گروه وکلای بزرگمهر، به راحتی درخواست خود را ثبت کنید و پیشرفت پرونده خود را در لحظه مشاهده کنید."
نتیجه:
مشتریان به دلیل سهولت و دسترسی سریعتر، جذب خدمات شما میشوند.
---
۹. ارائه بستههای حقوقی (Decoy Effect)
ایده:
طراحی بستههای حقوقی با گزینهای که ارزش بیشتری به نظر میرسد.
مثال:
بسته اقتصادی: مشاوره تلفنی و بررسی اولیه پرونده (۵ میلیون تومان).
بسته استاندارد: مشاوره، تنظیم دادخواست، و ارائه دفاعیه (۱۰ میلیون تومان).
بسته طلایی: تمامی خدمات حقوقی به همراه پیگیری کامل پرونده در دادگاه (۱۵ میلیون تومان).
بسته طلایی به دلیل امکانات بیشتر، مطلوبترین انتخاب به نظر میرسد.
نتیجه:
بیشتر موکلان بسته طلایی را انتخاب خواهند کرد.
---
۱۰. برگزاری وبینارها و تولید محتوا
ایده:
آموزش و آگاهیرسانی حقوقی با استفاده از اقتصاد رفتاری میتواند مشتریان بیشتری را جذب کند.
مثال:
"وبینار رایگان گروه وکلای بزرگمهر: نکات کلیدی برای تنظیم قراردادهای تجاری که میتواند میلیونها تومان خسارت را از شما دور کند."
نتیجه:
افراد بیشتری با خدمات شما آشنا میشوند و احتمال استفاده از خدمات شما افزایش مییابد.
---
۱۱. اثر زمان حال (Present Bias)
ایده:
افراد تمایل دارند پاداش یا نتایج کوتاهمدت را به منافع بلندمدت ترجیح دهند.
مثال:
"اگر امروز برای مشاوره حقوقی اقدام کنید، اولین جلسه مشاوره رایگان خواهد بود."
نتیجه:
این پیشنهاد، افراد را به اقدام فوری ترغیب میکند.
---
نتیجهگیری
با استفاده از اصول اقتصاد رفتاری، گروه وکلای بزرگمهر میتواند خدمات خود را به شکلی جذابتر و اثربخشتر ارائه دهد. این اصول نه تنها به جذب مشتریان جدید کمک میکنند، بلکه باعث حفظ وفاداری موکلان فعلی و ایجاد تمایز در بازار حقوقی خواهند شد.
نتیجهگیری
اقتصاد رفتاری با بررسی رفتارهای واقعی انسانها، به ما کمک میکند تصمیمات بهتری بگیریم و محیطهای مؤثرتری طراحی کنیم. از بازاریابی تا سیاستگذاری عمومی، این علم ابزارهای قدرتمندی برای درک و هدایت رفتار انسانها ارائه میدهد. در جهانی که تصمیمات ما پیچیدهتر از همیشه شدهاند، اقتصاد رفتاری میتواند نقشی کلیدی در ایجاد راهحلهای هوشمندانه ایفا کند.
فرشادم! کسب وکار های من:
1. سبدگردانی بورس و کریپتو و طلا 📈 که برای این قضیه این کانال یوتیوب رو دارم:
یوتیوب اقتصادی اجتماعی فرشاد مصفا
2. دفتر وکالت و مشاوره حقوقی با 13 وکیل ⚖️
دوتا کسب و کار بالا رو مدیون تیم 19 نفرم و تخصصم در مارکتینگ و فروش هستم
{📲واتس اپ و تلگرام من 0912176325 }