پیدایش معماری ایرانی به حدود هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح باز میگردد و تاریخی 6000 ساله دارد. از آغاز پیدایش آن تاکنون، این هنر دائماً تحت تاثیر موارد گوناگون، مانند عوامل مذهبی گسترش یافته و تکامل پیدا نموده است. معماری ایرانی از شناخته شدهترین و برجستهترین سبکهای معماری جهان است که در مقایسه با دیگر کشورهای جهان جایگاهی ویژه دارد. آنچه هنر معماری ایرانی را از دیگر سبکها متمایز میسازد، ویژگیهایی همچون طراحیهای جذاب و مناسب، فرم صحیح پوشش، محاسبات دقیق و رعایت مسائل علمی و فنی در بناهاست. عناصر معماری ایرانی قدمتی ۳۰۰۰ ساله دارند و همواره در دورههای مختلف حضور داشته اند. عناصر معماری ایرانی نه تنها از نظر تنوع، پهنه وسیعی را در برمیگیرند، بلکه نمودی فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران کنونی دارند. در ادامه مطلب" آشنایی با عناصر معماری ایرانی " قصد داریم تا شما را با عناصر مهم و اصلی سبک معماری ایرانی آشنا کنیم. با استودیو معماری فرحو همراه باشید.
در گذشته بر سردر ورودی بناهای ایرانی یک هلال تزئینی قرار میگرفت که به کاشیهایی با عبارات مذهبی مزین میگشت، درنتیجه مهمانان به هنگام ورود و خروج از زیر آیات و عبارات مذهبی عبور میکردند. سردر همچنین به عنوان مانعی در برابر ریزش برف در زمستان و تابش مستقیم آفتاب در تابستان عمل مینمود.
پیش طاق دری عظیم است که ورودی مکانهایی چون مسجد، آرامگاه و مکانهای زیارتی را مشخص میکند. ارتفاع پیش طاق عموما از دیگر عناصر ساختمان بیشتر است تا اهمیت بنا را برای دیگران نمایان سازد.
در معماری سنتی ایرانی، برای بعضی از بناهای مهم، فضایی بزرگ در جلوی پیش طاق در نظر گرفته میشد که حکم پیشگاه و میدانگاه جلوی خانه یا محوطه باز روبروی درب خانه، مسجد، کاروانسرا و زیارتگاه را داشت. پیدایش جلوخان مربوط به دوران صفویه است و دوران اوج استفاده از آن در معماری ایرانی، به دوره قاجار باز میگردد. خانه های افراد ثروتمند در دوران قاجار بدون برخورداری از جلوخان مورد توجه واقع نمیشدند و وجود فرمانهای مختلف، کتیبهها و وقف نامهها در جلوخان بسیار رایج بود. از نمونههای بارز استفاده از جلوخان میتوان به کاروانسرای مهیار و مسجد امام تهران اشاره نمود.
آغاز استفاده از عنصر ساعت بر سردر ساختمانهای شهری به دوران صفویه بازمیگردد و این موضوع در دوران قاجار و پهلوی به اوج خود میرسد. این ساعتها در طول روز با نواختن آهنگ، زمان را به همگان اعلام مینمودند. بارگاه شاه چراغ در شیراز، مدرسه سپه سالار تهران، مسجد و مدرسه مشیر السلطنه و مسجد جامع کرمان از نمونههای بارز استفاده از ساعت سردر هستند.
جایگاه ارسی در معماری سبک ایرانی
در صنایع دستی به قطعههای مشبک ساخته شده از چوب که نقوش زیبایی نیز بر روی آن ایجاد شده باشد، ارسی میگویند. ارسی از عناصر بارز در معماری سنتی ایرانی محسوب میگردد و به پنجرههای چوبی مشبکی گفته میشود که به جای گشتن بر روی پاشنه، برای باز شدن به سمت بالا حرکت میکنند و در محفظهای مخصوص قرار میگیرند. ارسی بیشتر در پیشخوان و رواق ساختمانهای سردسیر و همچنین اشکوب کوشکها مورد استفاده قرار میگرفته است. یکی از عناصری که بر زیبایی ارسی میافزاید، شیشههای رنگی هستند اما استفاده از آنها ضروری نیست و میتوان به صورت دلخواه از آنها استفاده نمود.
در زمانهای قدیم دربهای ورودی خانهها دارای دو لنگه بود که بر روی هر لنگه کوبهای مخصوص به جنسیت فرد وجود داشت. کوبههای چکشی که صدای بمی داشتند مختص مردان و کوبههای حلقهای با صدای زیر، مختص زنان بودند. بنابراین هر فرد باید برای ورود به خانه، کوبه مخصوص به خود را به صدا درمیآورد و جنسیتش را قبل از ورود اعلام مینمود. اگر تا به اینجا از مطالعه مطلب " آشنایی با عناصر معماری ایرانی " لذت بردهاید، در ادامه نیز با استودیو معماری فرحو همراه باشید.
قدیم الایام در قسمت پایینی دربهای ورودی بناها، برآمدگی کوچکی جهت مشخص نمودن مرز بین فضای داخلی و خارجی خانه ایجاد میشد. آستانه همچنین در زمان بارش باران از ورود آب به درون خانه نیز جلوگیری مینمود. در طول تاریخ به طور پیوسته، آستانه اهمیت و ارزش ویژهای پیدا مینمود بگونهای که در یک دوره زمانی کسی اجازه نداشت پای خود را بر روی آستانه قرار دهد. در دوران سلسله صفویه بوسیدن آستانه درب عالی قاپو به عنوان امری ناشایست شناخته میشد و شخص خاطی مورد تنبیه قرار میگرفت.
به آستانه و ورودی ساختمانهای قدیمی در معماری ایرانی، هشتی گفته میشود. هشتی فضایی سرپوشیده است که در حیاط خانه و پس از درب ورودی ساخته میگردد. در گذشته این عنصر معماری با تزئینات زیادی آراسته میشد و معمولا یک بازشدگی در سقف آن وجود داشت که در روز باعث روشن ماندن آن فضا میگردید. در شب نیز هشتی را با فانوس روشن نگه میداشتند.
در خانههای مجللتر هشتی، ورودی مهمانها، خدمه و اعضای خانه را از هم جدا مینمود. هشتی دارای سکوهایی برای نشستن افراد بود تا آنها در زمان انتظار امکان استراحت داشته باشند. در بعضی خانهها هشتی، فضایی مشترک بین چند همسایه بود که گاها از آن به عنوان محلی برای معاشرت در زمان فراغت استفاده میشد. صاحبان مشاغل نیز از هشتیها برای پذیرایی از مشتریان خود استفاده میکردند.
در معماری ایرانی، راهرویی که در حدفاصل بین هشتی و حیاط خانه قرار میگرفت، دهلیز نامیده میشد که با توجه به بزرگی خانه اندازههای متفاوتی داشت. دهلیزها معمولا دارای جزئیات و تزیینات متفاوتی نیز بودند.
همواره در مرکز بناهای قدیمی ایرانی حیاطی چهارگوش به چشم میخورد که شکل و ابعاد آن تحت تاثیر عوامل فرهنگی، آب و هوا و ... متغیر بود. در اکثر بناها در اطراف حیاط چندین ایوان، یک حوض و چندین باغچه وجود دارد.
حیاط در گذشته به عنوان محلی برای برگزاری مراسمات عروسی و ختم و نیز پذیرایی از مهمانان شناخته میشد و گاها در بعضی خانههای مجلل چندین حیاط برای برگزاری مراسمات مختلف وجود داشت.
باغچهها در حیاط اصلی خانههای قدیمی و کمی پایینتر از سطح حیاط (در حد یک طبقه) ساخته میشدند. این کار باعث سهولت دسترسی به قنات میشد و مصالح برداشت شده نیز در ساخت و سازها مورد استفاده قرار میگرفتند. گودال باغچه در خانههای قدیمی مناطق خشک و کویری نظیر نائین و کاشان دیده میشود.
سرداب به فضاهایی گفته میشده که در خانههای قدیمی به منظور نگهداری از غذا و ایجاد فضایی خنک برای فصول گرم مورد استفاده قرار میگرفته است. در داخل سرداب یک حوضچه آب با ارتفاع کم تعبیه میگردید. عموما در مناطق گرمسیر در بالای حوضچه بادگیرهایی نیز ساخته میشد که به واسطه عبور جریان هوا از داخل آن، آب داخل حوض تبخیر شده و محیطی خنک فراهم میآورد.
پیدایش ایوان در هنر معماری ایرانی به زمان اشکانیان باز میگردد. این عنصر معماری در گذر زمان اشکال متعددی به خود گرفته است. ایوان در بخش بیرونی بناهای ایرانی و در ارتفاعی بلندتر از محوطه اطراف قرار داشت که از یک جهت به سمت حیاط باز بود و از سه جهت دیگر نیز به ساختمان محدود میگشت. ایوان عموما به عنوان محلی برای نشیمن افراد خانواده مورد استفاده قرار میگرفته است.
ایوان کاربردهای مهم دیگری نیز داشته است، به طور مثال ساخت ایوان با هدف جلوگیری از تابش مستقیم نور آفتاب و همین طور عدم ورود قطرههای باران در زمان بارندگی، انجام میگرفته است.
اگر ستونهایی که در ساخت ایوان استفاده میگردند، کم عرض باشند، به آنها رواق گفته میشود. رواق نیز همچون ایوان از سه طرف به ساختمان محدود بوده و از ساکنین در برابر بارش باران و تابش آفتاب محافظت مینموده است. استفاده از رواق در اماکن مذهبی بسیار رایج بوده است. مدرسه سپهسالار تهران، مسجد جامع یزد و مدرسه معیرالممالک از نمونههای شناخته شده استفاده از رواق در معماری ایرانی هستند.
حجرهها عموما به صورت چهارضلعی یا چند ضلعی در اطراف حیاط مرکزی یا میانسرا ساخته میشدند و محلی برای عزلت نشینی دراویش، استفاده طلاب در مدارس، اقامت مسافران در کاروانسراها و همچنین محلی برای چله نشینی، بودند.
حجرهها گاهی اوقات به صورت دو طبقه ساخته میشدند و یک راهرو ارتباط میان این دو طبقه را ممکن میساخت. این اتاقها معمولا روشنایی کمی داشتند، سقفشان کوتاه بود و به صورت طاق آهنگ ساخته میشدند.
در ادامه مبحث آشنایی با عناصر معماری ایرانی به مبحث اتاقها میرسیم که جایگاه ویژهای در این سبک معماری داشته است.
در گذشته از تالارها برای پذیرایی کردن از مهمانان مهم استفاده میگردید و این مکان همواره از اهمیت بیشتری نسبت به سایر اتاقها برخوردار بود. همانطور که در بناهای قدیمی به جامانده از گذشته مشاهده میکنیم، معماران ایرانی همواره نهایت تلاش خود را در زیباسازی و تزئین نمودن این مکان به کار میگرفتند.
پنجدری اتاقی با پنج عدد پنجره بود که در مجاورت هم قرار میگرفتند و به سمت ایوان خانه گشوده میشدند. این مکان در گذشته به عنوان فضای اصلی خانه برای دور هم جمع شدن اعضای خانواده و همچنین محلی برای نشیمن میهمانان و پذیرایی کردن از آنها، مورد استفاده قرار میگرفته است.
سه دری اتاقی با سه عدد پنجره مجاور هم بود که در گذشته کاربرد اتاق خواب را داشت. معمولا در مجاورت هر سهدری راهرویی به منظور ارتباط آن با دیگر قسمتهای خانه تعبیه میشد.
اتاقهای گوشواره در حقیقت اتاقهایی بودند که به منظور افزایش ظرفیت شاهنشین خانه در دو سمت آن ساخته میشدند، بدین صورت که اگر شمار مهمانها از گنجایش اتاق بیشتر میشد، درهای شاهنشین را میگشودند و ظرفیت اتاق بالا میرفت. در برخی از ضیافتهای خاص نیز نوازندگانی برای سرگرم نمودن مهمانها به کار گرفته میشدند که در این اتاقها به نواختن ساز میپرداختند.
بهارخواب که با نامهایی چون مهتابی و تخت بوم نیز شناخته میشود، فضایی سرباز و رو به حیاط است که از آن به عنوان محلی برای خوابیدن یا همنشینی در فصول گرم سال به خصوص در مناطق جنوبی کشور مانند خوزستان استفاده میشد. بهارخواب در سطحی بالاتر از حیاط خانه و عموما در طبقات دوم و یا بالاتر ساخته میشد.
این فضا در قسمت جنوبی ساختمانهای قدیمی به صورتی نیمه باز ساخته میشد. تالارها و ایوانهایی که در اضلاع جنوبی بناهای قدیمی وجود داشتند، انواعی از تابستاننشینها هستند که به دلیل باز بودن فضای آنها معمولا ظاهری ساده دارند و در مناطق سردسیر از بنا حذف میگردیدند تا از ورود هوای سرد به درون خانه جلوگیری شود. به عنوان مثال حسینیه خانه بروجردیها از نمونههای زیبا و کار شده تابستان نشین به شمار میآید.
در نقطه مقابل تابستان نشین، زمستاننشینها قرار داشتند که در اضلاع شمالی ساختمانهای قدیمی ساخته میشدند. در فصول سرد سال نور خورشید به صورتی مایل به این فضا میتابید و با گرم کردن آن، این قسمت را به محلی مناسب برای استراحت تبدیل مینمود.
ساختن سیستم سرمایشی و گرمایشی مطلوب در گذشته، بسیار مورد توجه معماران ایرانی بوده که این قضیه منجر به ساخته شدن سیستمهایی متناسب با هر منطقه جغرافیایی شد. یکی از به نامترین سیستمهایی که برای تامین خنکی بناها در مناطق جنوبی، به ویژه دزفول مورد استفاده قرار میگرفت، فضایی به نام شوادان بود. این فضا در عمق حداقل ده متری از سطح زمین ساخته میشد و از طریق کانالهایی به قسمتهای مختلف ساختمان انتقال پیدا میکرد و باعث خنکی آنها میشد. از شوادان به علت هوای خنکی که داشت به عنوان محلی برای نگهداری از مواد غذایی و حتی گاها استراحت کردن اهل خانه استفاده میگردید.
بدون شک میتوان بادگیرها را از برجستهترین عناصر معماری ایرانی به حساب آورد. بادگیرها همچون تهویههای امروزی وظیفه خنک کردن بنا را داشتهاند که به صورت برجهایی زیبا با ارتفاعهای متفاوت در بالای ساختمانها احداث میگردیدند. بر اثر عبور جریان هوا و به گردش درآمدن آن در برجهای بادگیر، هوا به سمت پایین میرفت و وارد سرداب میشد. تبخیر آب از سطح حوضچه موجود در سرداب هوایی خنک را ایجاد مینمود. در سرداب عموما تعدادی در نیز وجود داشت که باز کردن آنها سیستمی همانند کولرهای امروزی ایجاد مینمود. برترین نمونههای بادگیرها را میتوان در شهرهای کویری همچون یزد و کاشان مشاهده نمود.
آبانبارها فضاهایی سربسته بودند که در زیرزمین بر فراز حوضها احداث میگردیدند. این عنصر با ذخیره نمودن آب باران در فصول پر بارش امکان بهره بردن از آن را در فصول گرم و کم آب، فراهم مینمود و به این ترتیب همیشه آب آشامیدنی خنک در اختیار مردم مناطق کویری قرار داشت. از مشهورترین نمونههای آبانبار میتوان به آبانبارهای موجود در یزد و میناب اشاره نمود .
یکی از رایجترین عناصر معماری ایرانی گوشواره است. این عنصر با ایجاد جلوآمدگی درکنجهای درونی ساختمان، برای تبدیل کردن اشکال چهارگوش به اشکالی گردتر همچون هشت، شانزده، سی و دو ظلعی و در آخر دایره استفاده میشد و بیشتر در ساخت گنبدها مورد استفاده قرار میگرفت.
بدون شک معماری ایرانی یکی از تاثیرگذارترین سبکهای معماری در جهان است. معماران ایرانی با به کار گرفتن هوش و ذکاوت خود و در نهایت هنرمندی، با توجه به شرایط جغرافیایی، آب و هوایی و فرهنگی هر منطقه، این عناصر معماری را توسعه میدادند و در جهت برقراری آسایش مردم این مناطق میکوشیدند. اگر مطالعه مطلب آشنایی با عناصر معماری ایرانی برای شما مفید واقع گردید، با دیگر مقالات استودیو معماری فرحو نیز همراه باشید.