تمام کردن رابطه دوستی گاهی اوقات از شروع کردن رابطه برای ما مهم تر میشود.
شما بهعنوان یک فرد موفق همیشه باید پیشرفت کنید تا بتوانید زندگی بهتر و لذتبخشتری را تجربه کنید و یکی از موضوعاتی که باعث پیشرفتِ ما در زندگی میشود، روابط دوستیمان است.
گاهی اوقات ما احساس میکنیم که باید کسانی را که با آنها در رابطه دوستی هستیم را تغییر دهیم، هم به دلیل پیشرفت و هم به دلیل اینکه گاهی دوستان ما باعث آزار و اذیت ما میشوند. شاید آنها بهاندازهای که شما پیشرفت میکنید، پیشرفت نمیکنند و یا نمیخواهند که پیشرفت کنند یا شما احساس میکنید دارند شمارا پایین میکشند.
شاید علاقه زیادی نسبت به کارهایی که آنها انجام میدهند مانند گذشته ندارید برای مثال شاید علاقهای ندارید که اینهمه در مورد ورزش صحبت کنید، از طرفی هم نمیخواهی دوستانتان را ناراحت کنید فقط دیگر علاقهای ندارید در آن موارد صحبت کنید و یا شاید دوست دارید دوستان بهتری را پیدا کنید.
شاید انگیزهها و اشتیاقهای شما دیگر خیلی باهم هماهنگ نیست و شما به دنبال فرد دیگری میگردید که با شما هماهنگ باشد. طرز فکرتان بسیار باهم متفاوت شده است و دوست دارید به دنبال فردی بگردید که با شما شباهتهای بیشتری را داشته باشد.
شاید موضوعات زندگیتان را دیگر نمیتوانید با دوستان قدیمیتان در میان بگذارید چون شمارا درک نمیکنند و شاید در بعضیاوقات مورد تمسخر نیز قرار میگیرید.
وقتی که این موارد برای شما اتفاق افتاده باشد دوستانتان را باید تغییر دهید و افراد مناسبتری را برای دوستی پیدا کنید.
حالا بهجز نشانههایی که در بالا گفتیم میخواهیم به پنج نشانه کلیدی اشاره کنیم که نشان میدهد دوستی شما دیگر تقریباً به پایان رسیده است و شما باید فرد یا افراد مناسبتری را برای دوستی انتخاب کنید.
?
شاید یکی از مهمترین عوامل کلیدی که ما به دنبال ارتباط با دیگران میگردیم، افزایش احساس مثبت است و خیلی اوقات ما پیش دوستانمان میرویم تا آرامش بیشتری را داشته باشیم و یا لحظات شادتر و بهتری را تجربه کنیم. اما اگر عکس این اتفاق بیفتد و شما هرگاه که پیش دوستتان میروید تازه احساسات منفیتان بیشتر شود و مثلاً خشمگینتر و عصبانیتر شوید و یا احساس غم بیشتری کنید این رابطه بهتر است که به پایان برسد.
پس اگر که میبینید هرگاه که پیش دوستان میروید بهجای اینکه شادتر و پرانرژیتر شوید بسیار عصبانیتر و غمگین میشوید و لحظاتی که با دوستتان هستید لحظات ناخوشایند شما هست،بهتر است که این رابطه را تمام کنید.
?
شما باید با دوستتان به وحدت رسیده باشید و تا جایی که میتوانید یکی شده باشید نه اینکه بخواهید مدام یکدیگر را بکوبید.از بزرگترین خصوصیات دوستان بسیار خوب این است که همیشه مثل کوه پشتهم هستند دوستشان را از خودشان میدانند و اصلاً در این فکر نیستند که او را خراب کنند تا خودشان بالاتر بروند اما یکی از خصوصیاتی که در همه انسانها هست حس حسادت و رقابت است و این خصوصیات باید مابین دوستان بسیار خوب کاملاً کنترل شود تا مبادا بر رابطه حاکم شود چون اگر حسادت و رقابت جای وحدت و یکدلی را گرفت دیگر تقریباً میشود گفت آن رابطه دوستی خیلی ارزشمند نیست و تقریباً به پایان راه خود رسیده است.
دوستان بسیار خوب و صمیمی هیچگاه باهم، چشم و همچشمی ندارند و خیلی درگیر این فکر نیستند که چه کسی از چه کسی بهتر است، برعکس مدام به این فکر هستند که چهکارهای گروهی را باهم بهصورت بهتر انجام دهند و یا کارهای را انجام دهند که هیچگاه دوستشان احساس شرمندگی و کمبود نکند. پس اگر حسادت و رقابت بر رابطه دوستی شما حاکم است باشد که این رابطه دوستی را تمام کنید و یک رابطه جدید بسازید.
گاهی بعضی افراد هستند که آنقدر خودخواه و خودشیفتهاند که همه را برای رسیدن به مقاصد شخصی خود میخواهند و متوجه نمیشوند که دیگران نیز برای خودشان زندگی، شخصیت، زمان و کاردارند و نمیتواند همواره برای این دوستان خودخواه کار کنند.
به نظر من بهترین نشانه برای اینکه رابطه دوستی به اتمام رسیده همین موضوع است، اگر شما میبینید دوستتان بیشازحد خودخواه و خودشیفته است و شمارا فقط برای مقاصد شخصی خود میخواهد، بهسرعت درصدد تمام کردن رابطه دوستیتان برآیید.
دوستی یک رابطه کاملاً دوطرفه است و دو دوست بسیار خوب و صمیمی باید هر کاری که میتواند برای دوست دیگرشان انجام دهند و اگر این جاده دوستی یکطرفه شد، دیگر آن ارزش دوطرفه بودن را ندارد و بهتر است ادامه پیدا نکند. خود من آسیبهای بسیار زیادی از افرادی که بسیار خودخواه هستند، دیدهام و واقعاً این افراد میتوانند بهشدت جلوی پیشرفت انسان را بگیرند.
پیشنهاد میکنم بهشدت مراقب افراد خودخواه باشید و سعی کنید زیاد با چنین افرادی رابطه دوستی برقرار نکنید و اگر هم در رابطه دوستی هستید و میبینید واقعاً شما در حال آسیب دیدن هستید، آرامآرام رابطه دوستیتان را تمام کنید.
دوست شما باید بهصورت آزادانه با شما برخورد کند، نخواهد عقاید و سلایق خود را به شما تحمیل کند و به شما هم اجازه بدهد در موضوعات مختلف افکار و احساساتتان را ارائه دهید.
شاید بعضی از دوستان شما نیز همینطور باشند و مدام میخواهند خودشان را به شما تحمیل کنند.یکی از نشانههایی که دوستی با چنین افرادی دارد، این است که مدام باهم بحث دارند و این دقیقاً به این دلیل است که آن شخص میخواهد خودش را به دوستش تحمیل کند و دوستش هم نمیخواهد حرفهای او را بپذیرد چون گاهی اوقات حرفهای او اصلاً منطقی و درست نیستند.
یاد دارم خود من دوستی چنین داشتم و هرگاه که پیش او میرفتم، میخواست عقایدی را به من تحمیل کند و درواقع همیشه حرف، حرفِ او بود. هرگاه که پیش او میرفتم سرم درد میآمد چون باهم بحثهای زیادی میکردیم و یا احساس میکردم در آن زمانها فرد آزادی نیستم و باید حرفهای او را بپذیرم. کمکم با شیوهای که در ادامه در رابطه با آن صحبت میکنیم رابطه دوستی با این دوست خود را تمام کردم بعدازآن دوستان بهتری را پیدا کردم که دیگر خدا را شکر، این مشکلات را باهم نداشتیم.
?
احترام یکی از اصول اولیه و پایهای داشتن یک ارتباط خوب و مؤثر است و یکی از لازمههای اصلی رابطه دوستی احترام گذاشتن به یکدیگر است. احترام گذاشتن از ارزش قائل بودن نشات میگیرد و هنگامی شما به شخصی احترام میگذارید که برای او ارزش قائل هستید و برای دیگران هم همینطور است اگر دیگران به شما احترام میگذارند، برای شما ارزش قائل هستند. حالا اگر دوستی را میبینید که به شما احترام نمیگذارد احتمال بسیار زیاد برای شما ارزش قائل نیست و یا اخلاق او اینگونه است و برای کسی ارزش قائل نمیشود.
اگر در رابطه دوستی هستید که به شما زیاد احترام نمیگذارند به نظرم بهتر است که بیشتر در مورد این رابطه فکر کنید و شاید در بعضیاوقات که خیلی به شما بیاحترامی میکنند و برای شما اصلاً ارزشی قائل نیستند بهتر باشد که رابطه دوستیتان را تمام کنید. در غیر این صورت شما برای خودتان زیاد ارزش قائل نیستید. پیشنهاد میکنم اصلاً نترسید، مطمئن باشید افراد بسیار بهتر و باوقارتری را پیدا خواهید کرد.
حالا فرض میکنیم که شما متوجه شدید که زمان رابطه دوستی شما به پایان رسیده است و میخواهید این رابطه را به پایان برسانید،حالا راهحل چیست؟
گاهی اوقات شما دوست دارید با دوستان قدیمیتان نیز هنوز رابطه داشته باشید، شاید گاهی اوقات آنها را ببینید، شاید دوست ندارید کاملاً قطع رابطه کنید، شاید آنها را دوست دارید و دوست دارید هرازگاهی آنها را ببینید.
نکته اینجاست که شما نیازی نیست با تمام دوستانتان بهصورت کامل قطع رابطه کنید، فقط باید رابطهتان راکمی مدیریت کنید. مثلاً با آنها کمتر رفتوآمد کنید و اگر هفتهای چهار بار آنها را میدیدید کاری کنید که هفتهای یک یا دو بار آنها را ببینید و یا شاید هم کمتر. شاید اوایل کار از شما گِلهمند شوند که چرا به دیدار آنها نمیآید اما بعد از مدتی متوجه میشوند که شما اینگونه راحت هستید.
?
اما گاهی اوقات هست که ما میخواهیم رابطه دوستیمان را کاملاً تمام کنیم و به این نتیجه رسیدهایم که دیگر نمیتوانیم با دوستانمان رابطه برقرار کنیم و باید رابطهمان را قطع کنیم.
در ابتدای کار باید به شما بگویم که این کار، کمی سختی است و کاملاً شمارا درک میکنم چون قطعاً خاطرات بسیار زیادی داشتهاید که نمیتوانید بهراحتی آنها را از ذهنتان پاککنید و یا وقتیکه دوستان شما نیستند شما احساس نیاز به آنها میکنید و احساس میکنید که چیزی را در زندگی گمکردهاید. در اینجا میخواهیم روشی را باهم بررسی کنیم که خود من از آن بسیار استفاده کردم و خیلی خوب نتیجه گرفتم.
?
هر رابطه دوستی در ابتدای کار در ذهن ما تشکیل میشود و بعد بهصورت عینی و فیزیکی شکل میگیرد.پس اگر ما بخواهیم رابطه دوستی را تمام کنیم باید ابتدا بهصورت ذهنی آن را تمام کنیم. مثلاً شاید شما افرادی را دیده باشید که بهصورت فیزیکی مشکلات زیادی باهم دارند، مثلاً هرروز باهم بحث دارند اما بازهم رابطه خود را ادامه میدهند و این به این دلیل است آنها رابطه ذهنی خود را هنوز دارند و در ذهن خود همدیگر را میخواهند.
ذهن انسان جایگاهی است که تمام اتفاقات ابتدا در آنجا میافتد و دستور تمامکارها از ذهن انسان است که گرفته میشود، چه اتفاقات کوچک و چه اتفاقات بزرگ. برفرض مثال اگر شما گوشی موبایل خود را برمیدارید، برداشتن موبایل دستوری است که از ذهن شما به دستان شما انتقالیافته است و دست شما کار را انجام میدهد و یا اگر تصمیم میگیرید یک شرکت بزرگ را تأسیس کنید این اتفاق ابتدا در ذهن شماست که میافتد و بعد شما برنامهریزی میکنید و آن اتفاق را عملی میکنید.
پس اگر شما هم خواستید رابطه دوستیتان را تمام کنید ابتدا باید از ذهن خود شروع کنید. مثلاً اگر شما در طول روز خاطرات خوب دوستیتان را مدام در ذهنتان تکرار میکنید این کار باعث میشود که شما رابطه دوستیتان را مدام تقویت کنید چون دارید مدام فرکانس خوبی را در مورد رابطه دوستیتان به جهان و به آن دوست موردنظرتان ارسال میکنید.
جهان هستی بهصورت بندهای نامرئی و فرکانسی کاملاً باهم در ارتباط است و شما با دوستان خود ارتباطهای نامرئی و فرکانسی را دارید و مدام به سمت یکدیگر امواجی را ارسال میکنید. حالا اگر شما خواستید رابطه دوستیتان را تمام کنید باید کاری کنید که درواقع این امواج به پایان برسند و دیگر از سمت شما ارسال نشود. شاید این موضوع کمی مسخره به نظر برسد و یا شاید شما نتوانید آن را کاملاً قبول کنید اما باید آن را انجام دهید تا متوجه شوید که کاملاً امکانپذیر است و حقیقت دارد.
شما باید درواقع این ارسال امواج را قطع کنید و برای این کار شما نیاز دارید که به افکاری که در ذهنتان در طول شبانهروز میرسد نگاهی داشته باشید و مسلط باشید و درواقع بدانید که چه وقتهایی دارید به دوستانتان فکر میکنید، شاید گاهی اوقات شما سرکار هستید و دارید کاری را انجام میدهید اما ذهنِ شما دارد به رستورانی که چند روز پیش با دوستتان در آن بودید، فکر میکند.
در اوایل کار شاید برای شما بسیار سخت باشد که این موضوع را بهصورت ذهنی رها کنید و یا شاید ترس آن را داشته باشید ولی باید شجاع باشید و ترس از دست دادن کسی را نداشته باشید و این امواج را قطع کنید و هرگاه که ارسال این امواج را کمتر کردید خودتان احساس میکنید که رابطه دوستیتان کمرنگتر خواهد شد و آنقدر این کار را انجام دهید تا رابطه دوستی شما تمام شود.
برای اینکه بتوانید این رابطه را بهصورت ذهنی زودتر قطع کنیم،بهتر است دلایلی را که شما میخواهید با دوستتان قطع رابطه کنید را بیشتر در ذهنتان تکرار کنید اینطور میتوانید راحتتر امواج را قطع کنید. مثلاً پیش خود بگویید که اگر زیاد پیش دوستم نباشم میتوانم بیشتر پیشرفت مالی کنم و یا میتوانم کتابهای بیشتری را بخوانم و یا هر دلیلی که برای تمام کردن رابطه دوستی خود دارید.
?
اگر شما بهصورت ذهنی موضوع رابطه دوستی خود را تمام کنید، این کار روی ذهن آنها نیز تأثیر میگذارد و آنها نیز آرامآرام متوجه میشوند که رابطه دوستیتان دیگر به پایان رسیده است اما اگر بیشازاندازه آنها با شما تماس گرفتند سعی کنید با آنها ارتباط برقرار نکنید و کمتر جواب آنها را بدهید و یا اگر امکان دارد برای آنها کاملاً توضیح دهید که به چه دلیل میخواهید کمتر با آنها ارتباط داشته باشید.
به نظر من این روش، روش خوبی نیست چون شما هرگاه رابطه دوستیتان هم بهصورت کامل تمامشده باشد بازهم گاهی اوقات به یاد رابطه دوستیتان و خاطرات آن خواهید افتاد و اگر اینگونه باشد هرگاه که شما به یاد خاطراتتان میافتید احساستان بد میشود ولی اگر به خودتان بگویید برای پیشرفت خودم، رابطه دوستی خود را قطع کردهام و این رابطه برای قبل بسیار خوب بوده است اما در حال حاضر جلوی پیشرفت من را میگیرد و با این دیدگاه جلو بروید دیگر هرگاه به یاد خاطرات خود میافتید احساستان بد نمیشود.
مطمئناً بله، البته اگر شما این باور ذهنی را در خودتان شکل داده باشید که همیشه برای من دوستان بسیار خوبی پیدا خواهند شد.
دوست خوبم، اصلاً ترس این را نداشته باشید که دوست دیگری برای شما پیدا نشود و همیشه با این دید به خود نگاه کنید که دوستان بسیار زیادی برای من پیدا خواهند شد، اگر با این باور زندگی کنید، در هر جای جهان هستی که باشید، برای شما دوستان عالی پیدا خواهد شد.
هرگاه که به تمام کردن رابطه دوستیام فکر میکنم، بسیار میترسم و احساس میکنم اگر رابطهام را به پایان برسانم بسیار تنها خواهم شد. چهکار کنم؟
پیشنهاد میکنم در این مواقع بیشتر روی رابطه خود با خداوند کارکنید و به خداوند بیشتر فکر کنید و از او درخواست کمک کنید، یادتان باشد کسی که همواره با خداوند است هیچگاه احساس تنهایی نخواهد کرد.
سعی کنید به این دیدگاه مجهز شوید که هیچچیز در جهان هستی وجود ندارد که همیشگی باشد و گاهی اتفاقاتی میافتد که باعث میشود چیزهایی را که ما در جهان هستی داریم را از ما میگیرد، پس هیچوقت به هیچچیز آنقدر وابسته نشوید که اگر آن را از دست دادید، به هم بریزید. دوستانتان نیز همینطور است هیچگاه آنقدر وابسته نشوید که نتوانید آنها را از دست بدهید و یا اگر مجبور شدید رابطه خود را تمام کنید، آشفتهحال شوید.
مثلاً حضرت علی در گفتههای خود میگویند، من هرروز به مرگ فکر میکنم و اگر ما هم همینطور باشیم متوجه میشویم که ما هم یک روزی رفتنی هستیم و هر چیزی که در پیرامون ما نیز هست مثل افراد وسایل و غیره نیز جاودانه نخواهند بود.
منبع: سایت دوستان خوب