گفتم این جوک کوتاه را بنویسم که شما هم از آن لذت ببرید.
دیشب در اخبار بیست وسی با مردم اصفهان که از جاری شدن موقت زایندهرود برای کشاورزان شرق اصفهان، خوشحال بودند مصاحبه میکرد، و همه این جملهی تکراری را می گفتند که وقتی زاینده رود جاری نباشد ما غصه میخوریم و غم توی دلمان است ولی وقتی آب باز می شود خیلی احساس خوشحالی می کنیم. اتفاقا یک پسر ده دوازده ساله هم در میان مصاحبه شوندگان بود.
اگر من خبرنگار بودم از او میپرسیدم این وقت روز اینجا چه می کنی؟ مگر تو مدرسه نیستی؟
آنوقت اوباید جواب میداد: مدرسه ها سه روز است بخاطر آلودگی هوا تعطیل است.
و جالب این است که وقتی مدرسهها تعطیل میشود همهی خانواده با هم از خانه بیرون میروند.
چه میشود کرد این قضیه را حل کنید:
مقدمهی اول: زایندهرود را چند روز دیگر میبندند.
مقدمهی دوم: دیدن آب غم و غصه ی دائمی اصفهانیها را از بین میبرد و برای مدتی کوتاه آنها را شاد می کند، بنابراین باید آب را ببینند.
مقدمهی سوم: هوا آلوده است و شاخص آلودگی نزدیک ۲۰۰ وحضور در فضای باز خطرناک و کشنده است.
اصفهانیها چه کنند؟
یک قضیهی دیگر:
مقدمهی اول: مدارس بخاطر آلودگی هوا تعطیل است و بچه ها نباید از خانه بیرون بیایند.
مقدمهی دوم: بچههای اصفهان نمیدانند زایندهرود هم میتواند آب داشته باشد، بنابراین وقتی آب دارد باید حتما آن را ببینند.
مقدمهی سوم: آب زایندهرود فقط برای چند روز باز شده است.
بچههای اصفهان چکار کنند؟
اگر آن دو قضیه را حل کردید این یکی را هم حل کنید:
مقدمهی اول: کشاورز شرق اصفهان آب ندارد.و نمیداند که آب را ول می کنند یا نه؟ یا کی ول می کنند. بکارد یا نکارد.
مقدمهی دوم: ناگهان مدیران تصمیم میگیرند آب را موقتا برای چند روز ول کنند.
مقدمهی سوم: کشاورز شرق دست پاچه کشت را شروع میکند.
حالا بگویید آیا آب به کشاورز شرق میرسد؟ کشاورز شرق دفعات بعدی آبیاریاش را چگونه تامین کند؟
یک نکته ی جالب تر اینکه در هیچ واحد خبری نشنیدم حرفی از تعطیلی سه روزهی مدارس در اصفهان باشد. لابد باید خبرهای مثبت را همگانی کرد. البته غیر از خبرهای سیل و زلزله و تصادف و جنگ در اقصا نقاط جهان.