اقیانوس آبی و اقیانوس قرمز اصلاحاتی هستن که به شما در شناخت بازار کمک میکنن تا مخاطب هدف خودتون رو راحتتر پیدا کنین و شروع خوبی برای استارتاپ خودتون داشته باشین.
در این مقاله به صورت خلاصه و مختصر هر کدوم از مفاهیم اقیانوس آبی و قرمز و مزایا و معایب اونها رو بررسی کردم. خوندن این مقاله به کسانی که قصد راه اندازی یا مدیریت کسب و کار دارن یا کسانی که دغدغه فروش یا جذب مخاطب دارن پیشنهاد میشه.
وقتی کسب و کار شما حاوی ایدهای نو و جدید باشه، با ورود به بازار احتمالا یا رقیبی نداره و یا رقبای ضعیفی در اون محیط مشغول به کار هستن. این محیط برای شما کاملا بکر و دست نخورده هست و ایدههای ناب شما به راحتی تبدیل به منبع درآمد میشه، البته با صبر و حوصله.
در بلو اوشن (Blue Ocean) بجای رقابت و جنگ و خون ریزی، تمرکزتون رو بر روی خلق ارزش و نوآوری در زمینه کاری خودتون میذارید و با خیال راحت به تقاضاهای مشتریان رسیدگی میکنین. فقط کافیه محصول یا خدماتی که ارائه میدین خلاقانه و جذاب باشه و در کنار اون، شیوه ارائه محصول هم برای بازار ارزشهای جدید ایجاد کنه.
بهترین استراتژی برای موفقیت در رقابت، اینه که اصلا وارد رقابت نشیم!
جا داره به یک جمله قصار از سان تزو در کتاب هنر جنگ آوری اشاره کنم:
ژنرالهای بزرگ، در جنگها پیروز میشوند؛ اما بزرگترین ژنرالها اصلاً وارد جنگ نمیشوند و اجازه نمیدهند فضای جنگی شکل بگیرد!
نکته: حواستون باشه که برای طولانی مدت دل به آرامش این اقیانوس آبی رنگ ندین! چون رقبای جدید با ایدههای ناب شما رو تو زمین بازی خودتون شکست میدن.
در این سالها شرکتهای زیادی برای شروع کار یا ایجاد تمایز در بین رقبا، روی موج اقیانوس آبی سوار شدن و نتایج خوبی هم گرفتن. در ادامه چند مورد رو بررسی میکنیم.
1- شرکت iTunes
این شرکت در فضای اقیانوس آبی فعالیت میکنه و با خلق ارزش تونسته بیش از یک دهه جایگاه خوبی در این بازار داشته باشه. مثل تولید پادکست، شوهای تلویزیونی، کتاب و... طوریکه تا حد زیادی عامل رشد موسیقی دیجیتال شده.
2- شرکت Backroads
چطور میشه بین شرکتهای عظیم مسافرتی مزیت رقابتی ایجاد کرد؟! با سفرهای فوق لوکس و چالش برانگیز.
این شرکت با اقامتگاههای خاص، راهنماهای فوق العاده، برگزاری سفرهای آرامش بخش و... یک قسمتی از بازار (طرفداران سفرهای لوکس) رو هدف گرفته و رضایت مشتریان خاص خودش رو جلب کرده.
تا اینجا با مفهوم اقیانوس آبی در کسب و کار آشنا شدیم. بریم سراغ اقیانوس خونین و قرمز!
این بازار مملو از کسب و کارهای بزرگ و کوچک هستش که سر هر چیزی باهم جنگ و دعوا دارن! در رِد اوشن (red Ocean) یا اقیانوس خونین احتمال اینکه نمونه مشابه، رقبای زیاد و رقیب قَدَر و با تجربه برای کسب و کار شما وجود داشته باشه زیاد هست. شرکتها در استراتژی اقیانوس قرمز با ترفندها و راهکارهای رقابتی مشتریان موجود رو به مشتریان وفادار تبدیل میکنن. برای مثال زمانیکه شما قصد راه اندازی یک کافی شاپ در سطح شهر رو دارید عملا شروع کارتون با یک بازار قرمز و اشباع هست که نوع محصول کاملا یکسانه و تنها تفاوت رقبا در ارائه خدمات و دکوراسیون و کیفیت محصولاتشون هست.
اینکه شما چه استراتژی برای برنده شدن در این رقابت رو انتخاب کنید مسیر پیشرفت شما رو تعیین میکنه.
شرکتهای هواپیمایی در همه جای دنیا رقابت عجیبی و وحشتناکی باهم دارن و اگر شرکت نوپایی وارد این بازار قرمز بشه، به ناچار اولین مزیت رقابتیاش باید قیمت مناسب و سود کم باشه.
استارباکس(Starbucks) محبوبترین و بزرگترین کافه در دنیاست در حالیکه در قرمزترین اقیانوس ممکن در حال رقابته! اما به خوبی تونسته از فرصتهای بازار استفاده کنه و نیاز مشتریهاش رو بشناسه تا برای اونها محیطی آروم و دلچسب آماده کنه. کافیه یکبار روی صندلی های این کافه نشسته باشین تا تجربه لذت بخشی که ازش میگم رو درک کنین!
گاهی کسب و کار ما در اقیانوس قرمز استارت میخوره، ولی برای ارتقا جایگاه و پیشرفت باید به سمت اقیانوس آبی بریم. (راهنمایی: استفاده از نیچ مارکتینگ)
اگر صاحب یک کسب و کار هستین یا قصد راه اندازی استارتاپ خودتون رو دارید، لازمه که از ابتدا بازار هدف خودتون رو مشخص کنین. تصمیم با شماست که این بازار از نوع قرمز باشه یا آبی!
در اینجا به صورت واضح مزایا و معایب هر دو استراتژی آبی و قرمز رو براتون لیست کردم:
در آخر با نیم نگاهی به تفاوت هر دو استراتژی، بهترین تصمیم رو برای کسب و کارتون بگیرین.
حالا سوال اینجاست که بازار ایران از نوع قرمز هست یا آبی؟! نظر شما چیه؟
و اینکه، خوشحال میشم نظرتون رو درمورد این مطلب بدونم ?