ارتباطات (Communication) اعضای یک تیم، تار و پود وجودی آن تیم است و کیفیت این ارتباطات به صورت مستقیم روی کیفیت خروجی تیم موثر است. عوامل بسیاری در کیفیت ارتباطات میتوانند تاثیرگذار باشند، به عنوان مثال، بسامد (فرکانس) ارتباط، خطوط ارتباطی بین اعضا (چه کسی با چه کسی ارتباط برقرار میکند)، روش ارتباط از نظر مدیومی که استفاده میشود (حضوری، ایمیل، چت، ...)، نسبت سیگنال به نویز در ارتباط و بسیاری موارد دیگر از جمله مواردی هستند که بر کیفیت تاثیر میگذارند.
این متن در مورد یک مشکل خاص است که در واقع بهصورت غیر مستقیم از نوع خاصی از ارتباط در تیم بوجود میآید. مشکلی که ارتباط حضوری بدون ساختار مسبب آن است.
در حالیکه در محل شرکت مشغول کار خود هستید، به مشکلی بر میخورید و نیازمند به صحبت با هم تیمی خود برای رفع آن میشوید. از مزیتهای حضور همزمان اعضای تیم در یک مکان این است که شما میتوانید به صورت حضوری با هم تیمی خود صحبت کنید و این روش از خیلی از جنبهها، بهینهتر از روشهای ارتباطی دیگر است. اما مشکل اصلی اینجاست که احتمال زیادی دارد که همتیمی شما در وسط یک تفکر عمیق برای حل مسالهای باشد و صحبت با او باعث میشود تا از اعماق تفکر خودش خارج شود و به سخن شما توجه کند. حتی اگر این گفتگو کوتاه باشد و شما سریع پاسخ خود را دریافت کنید، او برای بازگشت به وضعیت قبلی تفکرش و رسیدن به عمق اندیشهاش نیازمند گذراندن زمان زیادی خواهد بود و گاهی نیز هرگز به همان نقطه قبلی تفکر ممکن است نرسد. در یک حالت بد حتی احتمال دارد زمانی که مجددا به همان نقطه فکری رسید، شخص دیگری به او سر بزند و او را درگیر مکالمهای کند که مجددا موجب شود از اعماق اندیشهاش به بیرون پرتاب شود.
این مساله که مشابه مشکل Context Switch در کامپیوتر است، برای هر یک از اعضای تیم ممکن است رخ دهد ولی شاید بتوان گفت که برای برنامهنویسان خطرناکتر است. ایجاد وقفه در فرآیند فکری یک برنامهنویس ممکن است تا ۴۵ دقیقه در کار او تاخیر ایجاد کند.
این یکی از مشکلات جدی در فرآیند ساخت بازی فرزندان مورتا بود و برای حل آن تلاشهای متعددی کردیم. یک راهحل استفاده از ابزار چت آنلاین به جای ارتباط حضوری بود، این موضوع برای هر نوع ارتباطی مناسب نبود. راهحلی دیگر تعریف برنامه زمانی خاصی بود برای ارتباط برقرار کردن و وجود ساعتهای ممنوع. مثلا سوال کردن از برنامهنویسان فقط در ساعت ۲ تا ۴ بعدازظهر مجاز باشد. به دلایلی این راه هم خیلی برای ما موفقیت آمیز نبود. پیشنهادی دیگر استفاده از هدفون برای برنامهنویس به عنوان نشان ورود ممنوع بود که این راهکار هم خیلی مفید واقع نشد. گاهی نیز به شدیدترین راهحل متوسل شدیم و آن کار از راه دور در روزهای خاص بود که خب این موضوع هم نکات منفی خود را داشت و لزوما راهحل مناسب نبود.
پیچیدگی موضوع اینجاست که اینگونه ارتباطات حضوری در تیم جنبههای مثبت بیشماری دارد ولی همانطور که اشاره شد، ضررهایی هم میتواند داشته باشد، تصمیم قطعی در مورد ارزش آن خیلی کار سادهای نیست.
در نهایت ما روی کاغذ برای حل این مشکل راهکارهایی داشتیم ولی در عمل هیچکدام به عنوان برترین گزینه انتخاب نشد و به نحوی تا آخر پروژه با این مشکل دستوپنجه نرم کردیم.
شما چطور؟ آیا اینچنین مشکلی در تیم خود دارید؟ آیا به راهکاری مناسب برای مقابله با آن رسیدهاید؟