این یکی دو هفته که اینترنت بهطور اجباری و جهت حفظ امنیت ملی! قطع شد، حرف و حدیث و اظهارنظرها در مورد شبکه ملی اطلاعات یا اینترانت یا اینترنت داخلی زیادتر شد. برخی از ضرورت پیگیری جدی اینترنت داخلی دفاع کردهاند و برخی دیگر، بیاطلاعی این عده از پیشرفتهای جهانی و عدم اشراف کامل آنها به کاربردهای شبکه جهانی اینترنت را به سخره گرفتهاند.
من نه تخصص امنیتی دارم و نه از آیندهپژوهی و تکنولوژیهای در حال بروز جهانی چیز زیادی میدانم. اما از یک جنبه دیگر میخواهم به این ماجرا نگاهی بیندازم:
چه تعداد نهاد علمی و فرهنگی در کشور وجود دارد؟
غیر از ۱۴۱ دانشگاه دولتی و بیش از ۲۴۰۰ واحد دانشگاهی دیگر اعم از آزاد و غیرانتفاعی و فنی و حرفهای و غیره ۱ ، که همگی به نوعی مسئول آموزش و تعلیم و تربیت افراد این کشور هستند،
و غیر از صدا و سیما که اصلیترین و مهمترین رسانه کشور است و در ایجاد فرهنگ و اخلاق عمومی جامعه و توسعه علم و ادب و هنر نقش اساسی دارد،
و غیر از هزاران نویسنده و هنرمند و کارگردان و مستندساز مستقل و غیرمستقل،
و غیر از همه مساجد و کتابخانههای عمومی و خصوصی موجود در کشور،
حداقل بیش از ۱۰۰ نهاد رسمی و غیر رسمی فرهنگی در ایران وجود دارد ۲ که بسیاری از آنها دارای ردیف بودجه دولتی هستند.
این نهادهای جورواجور دولتی و خصوصی چه کردهاند و چه میکنند؟!
اگر نمیتوانند منتقل کننده ارزشهای اصیل اسلامی ایرانی به جامعه باشند و اگر توانایی مقابله با بوقهای رسانهای و تبلیغاتی دشمن را ندارند، پس چرا هستند و بودجه میگیرند و هزینه اضافی بر کشور تحمیل میکنند؟!
مگر توانستید جلو ورود تلویزیون و دستگاههای ویدئویی را به خانهها بگیرید؟!
مگر موفق شدید با عملیاتهای نظامی و سلبی گیرندههای ماهواره را از پشتبام خانهها پایین بکشید؟!
مگر توانستید نوار کاست و ویدئو و سیدیهایی را که در مدارس دست به دست بچهها میچرخید نابود کنید؟!
این بار هم نخواهید توانست به مقابله با ورود تکنولوژی به خانههای مردم جلوگیری کنید، انسان عاقل مگر از یک سوراخ چند بار گزیده میشود؟!
چقدر محتوای متنی، نشریه، کتاب و فیلم و مستند خوب و قابل رقابت تولید کردهایم؟ چقدر توانستهایم با عملکرد خوب و صادقانه، اخلاق و ادب و فرهنگ را در کشور نهادینه کنیم که دیگر لازم نباشد از وجود ماهواره و اینترنت در متن زندگی مردم بترسیم؟
پدر و مادر وقتی فرزندشان را درست و با اخلاق حسنه تربیت و بزرگ میکنند، میدانند که عمق درک و فهم او اینقدری هست که از پس دو سه دوست ناباب در مدرسه و دانشگاه برآید. نیازی نمیبینند او را محدود کنند و یا مراقب دایمی بر اعمال و رفتار او بگمارند. میدانند که اگر آن سوی دنیا برود باز هم فرزند آنهاست و نماینده خوبی برای دین و آیین و اخلاق و فرهنگ آنها خواهد بود.
متاسفانه نه توانستهایم محتوای خوب و غیرشعاری، جوانپسند و عامهفهم تولید کنیم، نه توانستهایم درسهای کاربردی و مهارتهای لازم زندگی در مدرسه و دانشگاه به فرزندانمان بیاموزیم، نه توانستهایم برای جوانان باانگیزه و پرانرژی کشورمان محیطی شاد، مملو از آرامش ذهنی و روحی برای پرورش ایدههای خلاقانه فراهم کنیم. و اکنون دست به دامان راهحل تکراری، آخرین تلاشها به بهانه حفظ امنیت کشور، حذف ارتباط با دنیاست. محدود کردن چیزی که قابلیت محدود کردن ندارد!
همیشه به جای استفاده از این فرصتهای تکنولوژیک، چاره را در نادیده گرفتن، حذف و مقابله دیدهاید؟! تا کی و تا کجا میخواهید به این روش ادامه دهید؟!
پس چاره چیست؟!
بله، این کار مهم و خطیر دشوار است. و انجام کار سخت و سنگین مردم میدان میطلبد. نه مسئولین بیسواد، راحتطلب و تنبلی که این بار هم به جای حل مشکلات میخواهند به پاک کردن صورت مسئله متوسل شوند!
در این چند روزی که همه چیز قطع بود، مطالبم را اینجا نوشتهام.