FatemeKhosravi
FatemeKhosravi
خواندن ۳ دقیقه·۷ سال پیش

پارک‌های علم و فناوری؛ شتابدهنده مثبت یا منفی!

مرداد ماه امسال (1396) این مطلب را برای سردبیر محترم هفته‌نامه شنبه فرستادم تا در صورت صلاحدید در نشریه چاپ کنند، اما خبری نشد و حتی کوچکترین جوابی به ایمیل من هم داده نشد! مدت زیادی گذشته و چون فکر می‌کنم اگر قرار بر نشر این مطلب بود تا کنون این اتفاق افتاده بود، به عنوان اولین پست در ویرگول،‌ با کمی ویرایش منتشرش می‌کنم.


وسیله نقلیه برای حرکت کردن و بیشتر شدن سرعتش به شتاب مثبت یا تندشونده نیاز دارد و برای ایستادن و توقف به شتاب منفی یا کندشونده. آسانسور نیز موقع حرکت شتاب مثبت می‌گیرد و موقع ایستادن با شتاب منفی از حرکت باز می‌ایستد.

اگر در قسمت اهداف و رسالت مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری نگاهی گذرا بیندازیم با عبارت‌هایی چون "نهاد حمایتی"، "كمك به تسهیل و تسریع ..."، "كمك به بهبود ..." و از این دست عبارات گیرا و جذاب مواجه می‌شویم. اما در عمل شرایط چگونه است؟ آیا این نهادها به خوبی از عهده انجام تعهدات و رسیدن به چشم اندازهای تعریف شده برآمده اند؟

آیا مدیران دولتی و اساتید هیئت علمی دانشگاه‌ها گزینه‌های مناسبی برای اداره نهادهایی هستند که قرار است دردی از دردهای شرکت‌های نوپا و تازه شکل گرفته دوا کنند؟ چگونه افرادی که طبق زمانبندی‌های رایج اداری به کار و فعالیت در این مراکز می‌پردازند و سر وقت حقوق و مزایای طبیعی خود را طلب می‌کنند، می‌توانند موانع بزرگ و کوچک موجود بر سر راه تازه کارآفرینان را تشخیص داده و مرتفع سازند؟ جوانانی که با دست و جیب خالی شروع به فعالیت کرده‌اند و با یک طرح و ایده به امید یافتن پشتوانه‌ای به نام مرکز رشد اقدام به آغاز فعالیت می‌کنند، در اولین قدم خود با سدی به نام بروکراسی اداری مراکز رشد مواجه می‌شوند. در نتیجه عملا نهادی که قرار است حامی باشد، چون کاملا دولتی شده و افراد و حقوق بگیران دولتی آن را اداره می‌کنند، که بعضا مغرض نیز هستند، با تاخیرهای بی مورد در موارد جزئی مواجه می‌شوند، از امکانات اداری گرفته تا نامه‌نگاری‌های بی مورد و عدم حضور و یا بدتر از آن عدم آگاهی و احاطه مسئولین بر موضوعات کاری و عدم درک نیازها و محدودیت‌های موجود در آغاز کار هر شرکت و راه‌اندازی هر کسب و کاری. و حتی بدتر از اینها تغییر روال و رویه کاری است که با ایجاد تغییرات جزئی و  انتصاب ها و تغییر سمت‌ها به وجود می آید. یک قانون یا رویه به راحتی با تغییر مدیر و مسئول و روی کار آمدن فرد دیگر زیر پا گذاشته می‌شود.
از فرایندهای دست و پا گیر اداری که بگذریم، بحث شیرین حمایت‌های مادی پیش می‌آید. حمایت‌هایی که قول آن در آغاز کار داده می‌شود و با اینکه عملا مبالغ ناچیز هستند اما همین مبالغ ناچیز نیز به سدهای مرتفع اداری و بانکی می‌خورد و عملا یک شرکت نوپا نمی‌تواند روی آن حساب کند.
به علاوه، نهادی که خود از طرف دولت حمایت می‌شود و توان پایبندی به تعهدات خود و از همه بدتر درآمدزایی نیز ندارد، چگونه می‌تواند و حق دارد که به کسب و کارهای نوپا مشاوره ارائه دهد و یا در مورد ادامه یا عدم ادامه فعالیت آنها تصمیم‌گیری کند؟!!!

وجود مشکل در ابتدای عملی کردن هر ایده‌ای به طور کل، و ایده‌های کسب و کار به طور خاص‌تر، طبیعی است و شاید بتوان به این مشکلات برای استارتاپ‌ها و شرکت‌های نوپا به صورت تجربیات اولیه و سدها و موانع کوچک در راه رسیدن به اهداف بزرگشان و پخته‌تر شدن کارآفرینان و جوانان خوش فکر و با نشاطی نگاه کرد که مشکلات و موانع باعث نمی‌شود دست از تلاش بردارند و برای رسیدن به رویاهای خود تلاش نکنند، اما از این نکته مهم نمی‌توان غافل شد که رسالت پارک‌ها و مراکز رشد با همه اسم و رسم زیبا و فریبنده‌شان عملا محقق نمی‌شود. و این نقص بزرگی در ساختار و بدنه نظامِ کارآفرینی کشور است و ضروری است که علاقه‌مندان، دلسوزان و مسئولین این حوزه، فکری اساسی کنند.

راهکارهای زیادی می‌توان پیشنهاد داد اما مهم‌تر از ارائه راهکار، قطعا عزم و اراده جدی برای تغییر و بهبود اوضاع و همت و تلاش جدی برای عملی کردن راهکارها مورد نیاز است، چیزی که باز هم بعید است بتوان از اغلب مسئولان و کارمندان دولتی انتظار تحققش را داشت!


فاطمه خسروی

کسب و کارشرکت نوپاپارک علم و فناوریمرکز رشد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید