1. از یه جایی به بعد محبت کردن رو متوقف کنید.
به زبون نگید دوستت دارم، چه کاریه! همین که دارید براش کار میکنید و پول میارید تو خونه یا همه کارهای خونه رو انجام میدید یعنی دوستش دارید دیگه، چرا باید بگید؟! گل و هدیه واسه چیه؟ خب دارید خرجشو میدید دیگه، چه نیازی داره گل بخرید، هدیه بگیرید، تفریح و سفر برید؟! چه کاریه اصلا؟! وقت هر دو تون هم تلف میشه. بچسبید به کار و زندگیتون و دست بردارید از این سوسولبازیها!
2. نیازهای همسرتون رو نادیده بگیرید.
نیازهای اولیه شامل خورد و خوراک و پوشاکه که تامین میکنید. آقا خریدش رو انجام میده، خانم هم پختوپز، دیگه مگه نیازهای دیگهای هم باید داشتید باشید؟ کی گفته لازمه هر از گاهی با هم حرف بزنید، درد دل کنید، مشورت بگیرید، سنگ صبور همدیگه باشید؟ همین که دارید زیر یه سقف زندگی میکنید راضی و شاکر باشید!
3. به علایق همسرتون بیتوجهی کنید.
اولین و آخرین علاقه همسرتون باید شما باشید و بس. اصلا چه معنی میده همسرتون خرید کردن رو دوست داشته باشه؟ یا دلش بخواد با رفقاش بره کوه یا سینما یا تماشای فوتبال؟ درست نیست بخواد بدون شما به خانوادهاش سر بزنه. خانوادهاش الان شمایی و لاغیر! ادامه تحصیل میخواد چیکار؟ کار هم که خب نیازی نداره، همین که گرمی خونه رو تامین کنه کافیه دیگه. خونه میشه علاقه اول و آخرش!
4. مسائل مالی و دخل و خرج زندگی رو شفاف بیان نکنید.
پول شماست، حقوق شماست، به احدی ربطی نداره چقدر و چطوری به دست میارید و چطور خرجش میکنید. همین که هر وقت چیزی میخواد، اگه داشته باشید، براش فراهم کنید دیگه لزومی نداره از جزئیات خبر داشته باشه. اون که قرار نیست پسانداز کنه، یا تناسب دخل و خرج زندگی رو بسنجه، یا اگه خودش شاغله برای مخارج زندگی سبک سنگین کنه و تصمیم بگیره چی بخره و چی نه، چه کاریه پس، اصلا نمیخواد چیزی بگید بهش! میخواد بدونه چیکار؟!
5. مدام از همسرتون توقع و انتظار داشته باشید.
همسر شما شده، خودش خواسته، خودش تصمیم گرفته پس دندهاش نرم، حقشه و شما میتونید بدون اینکه کمترین قدمی بردارید و کوچکترین کمکی کنید، ازش بخواید هرکاری رو براتون انجام بده. برای شما هم انجام نمیده تازه، برای زندگی خودشه، پس وظیفشه!
6. تشکر و قدردانی کردن رو متوقف کنید.
زحماتی که در زندگی میکشه و وقتی که برای شما و زندگیتون میذاره رو وظیفه همسرتون بدونید، پس لزومی نداره ازش تشکر و قدردانی کنید. اصلا غرورتون هم جریحهدار میشه مرتب بگید ممنونم، خسته هم میشید. پس بیخیالش بشید.
7. ارتباطش رو با دوستان و خانواده و نزدیکانش به دلایل واهی قطع کنید.
شما الان تنها آشنا و دوست و وابسته همسرتون هستید، پس چه لزومی داره مرتب بره به این و سر بزنه، وقت خودش و شما رو هم تلف کنه بیخود؟!
8. مرتب غر بزنید.
بهجای صحبت کردن، درددل کردن و مشورت گرفتن، فقط غر و سرکوفت بزنید. غر زدن، تحقیر کردن، خرد کردن شخصیت همسرتون رو در دستور کار قرار بدید. اگه بقیه مواردی که بالا گفتم موثر نشد، رمز اصلی موفقیت شما و تیر خلاص رابطهتون قطعا همین مسئله است.
9. مدام ناامید و خسته و افسرده باشید، و اون رو هم از زندگی ناامید کنید.
این دنیا چیزی نداره؟ زندگی چقدر بیخوده، آدمها چقدر مزخرفند. من چقدر خستهام. حوصله هیچ کاری رو ندارم. اینجا برم که چی بشه؟ اونجا برم به چه هدفی قراره برسم؟ اینا مدام لقلقه زبانتون باشه چون به شدت کارسازه!
10. در آخر یکی دو عدد بچه بیارید و همه تقصیرها رو بندازید گردن اون طفل معصومها.
بچه رابطه زن و شوهر رو خراب میکنه و بچه علاقه رو کم میکنه و بچه مانع رشد و پیشرفت پدر و مادر و مخصوصا مادرش میشه و هزار و یک بهونه دیگه بیارید که قشنگ و اساسی خودتون رو تبرئه کنید. بالاخره شما که تو این رابطه کارهای نیستید. این همش دیگرون و مخصوصا بچهها هستند که چشم ندارند زندگی خوب شما رو ببینند!