اخیرا user research یا تحقیق کاربر یک بخش پر رونق در حوزه یو اکس هست و شغلهای بیشتری با عنوان UX Researchers وجود داره اما گاهی با توجه به محدودیتهای زمانی و بودجه، این پروسه کوتاه و مختصر میشه. اما فواید واقعی این تحقیقات چیه و از کجا بفهمیم کدوم متود برای پروژه ما مناسب تره؟
در ادامه از اهمیت این موضوع میگیم و تفاوت تحقیقات کمی و کیفی
01. چرا ما user research انجام میدیم؟
جواب ساده است. ما میخوایم مطمئن بشیم داریم مسئله ای رو حل میکنیم که واقعا در زندگی افراد وجود داره. تحقیقاتی که به درستی انجام بشه از اینکه ما فقط برای خودمون طراحی کنیم جلوگیری میکنه و به جاش به ما کمک میکنه برای خواست و نیاز کاربر طراحی کنیم. چیزی که ما فکر میکنیم کاربر میخواد با نیاز واقعی اون لزوما یکسان نیست. بدون تحقیق، ما ممکنه تصمیماتی رو بگیریم که برای خودمونه نه برای کاربر محصول.
02. کی باید از تحقیقات کاربر استفاده کرد؟
با توجه به توضیحات بالا، تحقیقات کاربر لازمه که در تمام مراحل پروسه طراحی انجام بشه.
از اونجایی که فرایند طراحی انسان محور یک فرایند تکرار شونده (iterative) هست پس تو هر مرحله نکات جدیدی برای فهمیدن و یادگیری هست. هربار که تحقیقی انجام میدید اطلاعات بیشتری درباره کاربرها متوجه میشید، که خودش باعث ایجاد سوال های عمیقتری میشه. مطمئن باشید که طراحی انسان محور، در بازار رقابتی این روزها ضرورت داره تا بتونید محصول موفقی داشته باشید.
چند موضوع مختلف وجود داره که بهش توجه کنید و تصمیم بگیرید کدوم متود تحقیقات برای شما و تیمتون بهتره. در ابتدا باید با تیمتون صحبت کنید و به نتیجه برسید که دقیقا به چه اطلاعاتی نیاز دارید؟ با این کار مشخص میشه که شما می خواید از روشهای تحقیق رفتاری (behavioral) استفاده کنید یا نگرشی (attitudinal).
روش تحقیق رفتاری (behavioral): محققان در این روش کاربرها رو مشاهده میکنن تا رفتارهاشون رو بررسی کنن. از این دسته میشه به روش های زیر اشاره کرد: Card sorting, eye tracking studies, quantitative usability testing
تحقیقات نگرشی (attitudinal): محققان از کاربران سوالاتی میپرسن و کاربران به صورت خود اظهاری باید به اونا جواب بدن. از جمله روشهای این دسته میشه به نظرسنجیها اشاره کرد، همینطور مصاحبهها و گروههای تمرکز.
حالا که این ها رو مشخص کردیم بریم سراغ تحقیقات کمی و کیفی، و اینکه برای هرکدوم از چه روشی استفاده میشه.
03. تحقیقات کمی و کیفی (Quantitative vs. qualitative)
تحقیقات کمی
1- مرتب سازی کارت (Card Sorting): یکی از روش های بسیار کاربردی در حوزه معماری اطلاعات است، که هم میتونه کمی باشه و هم کیفی. در واقع در این روش، ما از کاربران نهایی وب سایت میخوایم که محتوای سایت رو به شکلی که خودشون میخوان چیدمان کنن. روش کار به این صورت است که روی کارت های مختلف نام بخش ها نوشته میشه و کاربران به سلیقه خودشون بخش ها رو روی صفحه میچینن تا بهترین حالت چیدمان مشخص بشه. اینجوری ما مدل ذهنی کاربران رو متوجه میشیم و میتونیم ساختار سایت رو جوری طراحی کنیم که با این مدل ذهنی بیشترین هماهنگی رو داشته باشه.
2- نظرسنجی (surveys): این یک روش سریع برای فهمیدن آماری رفتار و نگرش کاربران است. یادتون باشه سوال هایی بپرسید که مرتبط و طبیعی باشه طوری که افراد راحت بهشون پاسخ بدن و بشه به راحتی اونها رو آنالیز کرد.
3- ردیابی حرکت چشم (Eye-tracking study): این روش سنجیدن جهت نگاه کاربران است، در حالتی که دارن به طور طبیعی یه تسکی رو انجام میدن و با وبسایت یا اپلیکیشن شما یا حتی یک محصول فیزیکی تعامل میکنن. البته به این روش انتقاداتی هم میشه که میتونید اینجا صحبت های David Travis رو در این مورد بشنوید.
4- تست A/B : این روش با نام (multivariate testing) هم شناخته میشه. این روش زمانی استفاده میشه که میخوایم دو ورژن کمی متفاوت از یک دیزاین رو تست کنیم و نتیجه رو با هم مقایسه کنیم. این روش به خصوص برای تست المانهای رابط کاربری استفاده میشه. مثل دکمهها، رنگها، متن و...
5- روش پنجم: Quantitative usability testing، این روش با عنوان (Benchmarking) هم شناخته میشه و پروسه پیشرفت یک وبسایت یا اپلیکیشن رو در طول زمان نشون میده. برای انجام این تحقیق از شرکتکنندگان خواسته میشه تسکی رو انجام بدن در حالی که محققان متریکهایی رو جمعآوری میکنن مثل زمان انجام تسک یا میزان موفقیت. به وسیله این متریکها اینکه چطور تغییرات، بر تجربه کاربری تاثیر میگذاره مشخص میشه. با این روش شما میتونید موفقیت و شکست یک محصول رو در طول زمان دنبال کنید.
تحقیقات کیفی
1- مصاحبهها (Interviews): معمولا در فاز اول یا مرحله empathize انجام میشه. این روش در واقع معروفترین روش تحقیق کیفی هستن. محققان یک به یک با شرکت کنندگان ملاقات میکنن تا درباره جنبههای مختلف محصول یا سرویس صحبت و بحث کنن. این روش میتونه اطلاعات دقیقتری راجع به تجربه کاربری تک تک افراد ارائه بده و بهترین استفاده از اون زمانی است که در ابتدای فاز تحقیق انجام بشه.
2- تست مطلوبیت (Desirability studies): این روش به شما اجازه میده اطمینان پیدا کنید تصاویر شما با اهداف برندتان مطابقت داره و میتونید با این روش تست کنید که طراحی شما چقدر برای مخاطب مطلوبیت داره. نحوه عملکرد این روش به این صورت هست که شما به شرکتکنندگان چند گزینه طراحی بصری متفاوت ارائه میدید. شرکتکنندگان باید هر گزینه پیشنهادی رو با مجموعه ای از ویژگی های انتخاب شده از یک لیست ارتباط بدن. در این لینک میتونید بیشتر در مورد این روش بخونید و یک نمونه موردی ازش ببینید.
3- گروههای تمرکز (Focus groups): گروههای تمرکز به شما کمک میکنه نیازها و احساسات کاربران رو هم پیش از طراحی رابط کاربری بفهمید و هم در طول پیادهسازی. یک گروه تمرکز از 6 تا 9 شرکت کننده از بین مخاطبان هدف شما تشکیل میشه. اونا توسط یک فرد راهنمایی میشن و شروع میکنن به بحث و گفتگو کردن درباره مجموعه ای از موضوعات. و از طریق این بحث به صورت شفاهی یا نوشتاری فیدبک میدن. گروههای تمرکز خیلی ارزشمند هستن و به ما چندین دیدگاه مختلف و واکنشهای متفاوت کاربران رو منتقل میکنن که این به ما کمک میکنه محصول صیقل خوردهتری بسازیم که برای گروه کاربران بزرگتر هم مناسب باشه.
4- تست مفهومی (Concept testing): این یک روش عالی برای اطمینان از همهگیر شدن محصول شما در بین مخاطبان هدفتون هست. میتونه به صورت تک به تک یا گروهی انجام بشه. هم به صورت حضوری و هم آنلاین. به این صورت که از شرکت کننده ها میپرسید در مورد کانسپت شما چه فکری میکنند و چه نظری دارند. اینجوری ریسک انتشار محصولی که در حد انتظار مشتری نیست کم میکنید و متوجه میشید آیا نیاز کاربر هدفتون رو برآورده میکنه یا نه.
میتونید در مورد باید ها و نبایدهای Concept testing مطالب بیشتری بخونید.
5- تست چریکی (Guerilla testing): این یه روش مدرن و سریعه که معمولا در مکانهای عمومی انجام میشه. در این روش شرکتکنندگان از مکان های معمولی مثل کافه، کتابخانه یا ایستگاه مترو انتخاب میشن و ازشون خواسته میشه یه تسک ابتدایی در وبسایت یا یک سرویس رو انجام بدن. و شما در حین کار کردن هر مشکل و موضوعی که کاربر باهاش برخورد کرد یادداشت میکنید. اگر بودجه کم و وقت محدود دارید این روش خوبیه برای تست محصولات یا سرویس هایی که دایره مخاطب گسترده و بزرگ دارن.
اگر هنوز شک دارید که از کدوم روش استفاده کنید یه نگاه به تصویر زیر بندازید.
خلاصه مطلب اینکه برای طراحی یک تجربه کاربری عالی، مهمه که تحقیقات کاملی با استفاده از روشهای دادهشده انجام بدید. چون باعث میشه به درک عمیق تری از مخاطب هدفتون پیدا کنید. و میفهمید کاربر واقعا چی نیاز داره نه اینکه ما فکر میکنیم چی میخواد. با روش های بالا شما 10 تکنیک مختلف دارید که میتونید مناسبترینها رو برای کارتون انتخاب کنید.
این نوشته برداشت من از مطالب این لینک هست و البته قسمتهای اضافی و لینکهایی رو برای مطالعه بیشتر براتون گذاشتم. خوشحال میشم نظراتتون رو برام بنویسید.