همه چیز از یکسالگی یاسین شروع شد
تا قبل از آن میخواندم و فکر میکردم میل به در آغوش کشیدن کلمه ها در من اینگونه آرام میگیرد
اما مغز و سر و ذهنم چون انباری پر از باروت در حال انفجار بود
وقتی به پیشنهاد دوستی شروع به نوشتن کردم هرچند موضوع با آنچه در نوشتنش تبحر داشتم همخوانی نداشت اما انگار سدی شکسته بود
اینگونه بود که با تولید محتوا و نویسندگی و کپی رایتنگ آشنا شدم
حالا میانه راه پرپیچ خم مادرانگی خودم را به کلمه می آویختم و ذهنم را با هر مقاله آرام تر میکردم.
رشته اصلی ام مهندسی صنایع بود، شاید این سوال پر تکرار در ذهن شما هم تکرار شود که مهندسی چه به نویسندگی!
باید بگویم عاشق که باشی راهت را پیدا میکنی. از علاقه ات وام میگیری و در سبد دانشی ات جایش میدهی
نظام بندی مقاله ها را، جمع کردن دیتاها و آنالیز رقبا را از مهندسی ات میگیری و لطافت نوشته ها را از احساس و علاقه ات به ادبیات
بله!
نقطه صفر شروع جایی بود که فهمیدم میتوانم بین دانش و علاقه و استعدادم چیزی را خلق کنم که سالها دنبالش میگشتم...
تجربه شما از نقطه صفر شروعتان چیست؟