تور نیم ساعته سالنهای خالی نمایشگاه مطبوعات
نمایشگاه مطبوعات را با خاطرات نوجوانی به یاد دارم. خاطره دیدن آدمهای جدید، روزنامه و مجله. البته آن روزها، حتی اگر اخرین سال برگزاری نمایشگاه مطبوعات را هم درنظر بگیریم، روزنامه ارج و قرب دیگری داشت. هنوز مطبوعات مکتوب قدرت بیشتری داشتند و بالاخره نمایشگاه مطبوعات هم رنگ و بوی دیگری داشت. همین نمایشگاه فرصت دیدار با نویسندهها و مجلههای محبوبم بود اما امسال بعد از ۶ سال، با دیدن سکوت، خلوتی و بیرنگ و رویی غرفهها همه خاطرات خوشم با خاک یکسان شد.
نمیدانم امسال فرصت کردید به نمایشگاه مطبوعات ۴ روزه و وسط هفتهای با ساعت کاری مصادف با ساعت کاری مشاغل و ادارات سر بزنید یا نه. اگر نرفتهاید بگذارید برایتان تصویری از این نمایشگاه شرح دهم. ساختمان مصلی را دیدهاید؟ نیمهکاره، تنها و خلوت رها شده. نمایشگاه مطبوعات هم شبیه مصلی، پر از غرفهها و راهروهای خالی بود که انگار کسی فرصت نکرده دستی به سر و رویشان بکشد. اهالی رسانه وقتی نمایشگاه مطبوعات میروند دنبال چهره و غرفهای با نام آشنا هستند اما فکر میکنم این نمایشگاه آنقدرها هم تبدیل به محلی برای دیدار رسانهها با هم و مردم نشد. این نمایشگاه محل رفت و آمد مسئولان و عرضهاندام آنها شد. شاید هم بستری برای تبلیغات انتخاباتی.
اشتباه نشود، من اصلا مخالف نمایشگاه مطبوعات نیستم. بنظرم رسانهها باید در یک قرار سالانه در چنین نمایشگاهی، عملکرد خودشان را به مخاطب عرضه کنند. رقابت در رسانهها باید زنده شود. چه اشکالی دارد مخاطب برود با مسئولان مجله، روزنامه و خبرگزاریای که دوستش دارد و پیگیرش است، از نزدیک صحبت کند؟ چرا نباید چنین نمایشگاههایی فرصتی برای خبرنگاران تازه نفس باشد که بتوانند ارتباط و دوست پیدا کنند؟ اصلا همین قرار سالانه باید باشد تا همه رصد کنند مطبوعات کشور به کدام جهت میروند، مخاطبانشان چقدر است و مسیر آینده مطبوعات کشور به کدام سمت است. پس اساس وجود چنین نمایشگاههایی اصلا محل سوال نیست، اما روش برگزاریاش چرا.
این نمایشگاه چند پله عقبتر از این دغدغههایی که خدمتتان گفتم، قرار داشت. در یک کلام بنظرم این نمایشگاه خیلی سیاسی بود. بسیار هم شبیه واقعیت. یکسری آدم از جبهه و حزبی، خودشان را قایم کردهاند و مدام گله میکنند و غر میزنند درحالی که کسی جلوی حضور و فعالیتشان را نگرفته است. در مصلی هم چند خبرگزاری، نمایشگاه را از آن خود کرده بودند و بقیه شرکت نکرده بودند یا اگر هم حضور داشتند، درون غرفهای سوت و کور یک صندلی خالی فقط گذاشته بودند.
از این غرفههای رسانههای نامآشنا کم نبود و دلم میخواست بروم از آنها بپرسم:« با کی لج میکنی؟» خداکند همینها بعدا نگویند در دولت و وزارت ارشاد زمان فلانی هیچ فرصتی برای فعالیت و عرضه به ما ندادند.
بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران ۴ روز بیشتر طول نکشید و جز معدود رسانههایی، بقیه چیزی برای عرضه به هیچ کس نداشتند. آمدهبودند تماشا.
من که مصرف کننده بودم اما اگر قرار است نمایشگاهی برگزار کنید که فقط تیر و تخته و چهار دیواری غرفهها آن را پر کند، نه مردم؛ پس أصلا بهتر است چنین چیزی برگزار نکنید و خودمان و رسانههایمان را ضایع نکنیم.
شما که بهتر میدانید، این روزها همه جای دنیا رسانه حرف اول را میزند. رسانه قدرت، پول و مردم را در جیب خود گذاشته اما از ظاهر نمایشگاه مطبوعات نمیشد نتیجه گرفت که همین اتفاق در کشور ما هم درحال وقوع است. وقتی حمله نکنی، فقط باید دفاع کنی و در مواقع ضروری و بحرانی دیدیم که رسانههای ما با دست خالی فقط مشغول دفاع هستند.
خلاصه ما تند و عجلهای آمدیم به بیست و چهارمین نمایشگاه مطبوعات سر زدیم اما خیلیها نبودند. وزیر و وکیل مملکت زیاد آمده بودند اما ما مردم را ندیدیم.