تو این مقاله میخوام در مورد آسیبپذیری صحبت کنم. این که آسیبپذیری چی هست و چی نیست؟ چطور آسیبپذیر باشیم؟ و اصلا چرا باید آسیبپذیر باشیم؟
تقریبا امکان نداره در مورد آسیبپذیری یا Vulnerabilityسرچ کنین و به اسم دکتر Brene Brown نرسین. کسی که دو دهه از عمرش رو صرف مطالعهی آسیبپذیری، ترس، شرم، شجاعت و همدلی کرده و به زیبایی این موضوع رو تو این تدتاک معروفش توضیح داده.
آسیبپذیری یعنی قرار گرفتن در معرض عدم قطعیت، ریسک، احساسات متفاوت، یعنی وقتی که میخوای یه کار جدیدی انجام بدی، وقتی که از ناحیه امنت میای بیرون. آسیبپذیری یعنی هجوم احساسات مختلف به سمتت، وقتی برای اولین بار میخوای به کسی بگی که دوستش داری.
آسیبپذیری خیلی ترس رایجیه، و حتی شاید اینطوری بهمون یاد دادن که اجازه نده آسیبپذیر به نظر برسی، مخصوصا در مورد مردها، چون ممکنه برچسب ضعیف بودن بهشون بخوره. اما دکتر برنه براون میگه آسیبپذیری نه تنها نقطه ضعف نیست، بلکه نقطه قوته و یکی از معیارهای مهم برای اندازهگیری شجاعته.
بذارین چند تا مثال بزنم از آسیبپذیر بودن:
نمونهش رو تو مسابقات استعدادیابی خیلی میبینیم. مثلا تو این مصاحبه از مسابقه استعدادیابی انگلیس (BGT) وقتی از شرکتکننده میپرسن کسی رو با خودت آوردی یا نه، میگه ترجیح دادم تنها بیام که اگه موفق نشدم مجبور نشم به کسی جواب بدم. و بعدش یه اجرای خیلی شگفت انگیز ارائه میده، و خب اونقدر که قبلش اضطراب داشت و به خودش اعتماد نداشت، همه دهنشون از تعجب باز میمونه که این چطور اینقدر خوبه ولی خودش نمیدونه.
تماشای نسخهی ویدئویی این نوشته در یوتیوب
مثالش میتونه دادگاه جانی دپ و امبر هرد باشه. تو یکی از جلسات دادگاه یه ویسی پخش میشه که امبر هرد داره به جانی دپ میگه: " برو به همه بگو، بگو من، جانی دپ، قربانی خشونت خانگیام و ببین کی حرفتو باور میکنه" و اتفاقا جانی دپ این کار رو کرد و خوشبختانه تو این دادگاه پیروز هم شد و نه تنها کسی بهش برچسب ضعیف بودن نزد، بلکه همه ازش حمایت کردن.
مثلا اینجا این شرکت کننده مسابقه استعدادیابی آمریکا (AGT) وقتی ازش میپرسن چی شد که ساکسیفون رو انتخاب کردی، توضیح میده که تو دوران مدرسه به خاطر صداش و ظاهرش مسخرهش میکردن و این شد که به ساکسیفون رو آورده. و خب وقتی با این بکگراند به اجراش نگاه میکنیم، اونو از یه اجرای عادی متمایز میکنه. چون که قبلش خیلی صادقانه اون احساس شرم و غم و اندوهش رو با ما به اشتراک گذاشت.
آسیبپذیر بودن یک بخش اجتناب ناپذیر از زندگی ماست که به جای اینکه باهاش مبارزه کنیم باید در آغوش بگیریمش.
فایدهاش چیه؟
اگه دقت کنین یه سری از روابطمون هستن که برامون خاصترن، و اگه دقت کنیم میبینیم رابطهمون با اون آدمهایی خاصتر و قویتره که جلوشون به راحتی آسیبپذیریم. جلوشون به راحتی از احساس ترسمون، احساس شرممون، احساس غممون و احساس کافی نبودنمون صحبت میکنیم
وقتی تو میای یه سری از نقاط ضعفت رو بدون توجه به این که بقیه ممکنه جه فکری بکنن، نمایان میکنی؛ داری این پیام رو به همه میرسونی که من همینم که هستم و برام مهم نیست که شما در مورد من چی فکر میکینن.
برای مقابله کردن با این ترس، اولین قدم اینه که خودمون رو، خود واقعیمون رو، دوست داشته باشیم. و این لازمهاش اینه که یاد بگیریم که همهی آدمها نقص دارن، همهی آدمها تو زندگیشون اشتباهاتی کردن که آرزو میکنن بتونن فراموشش کنن، همهی آدمها تو زندگیشون داستانهای شرمآور دارن، همهی آدمها یه سری چیزها هست در مورد خودشون که دلشون میخواد بتونن تغییرش بدن. این طبیعت بشره.
فرقی نمیکنه اون آدم چقدر معروف باشه، موفق باشه، پولدار باشه، چقدر کامل به نظر برسه؛ همهی آدمها این احساسات رو تجربه میکنن.
لایقترین آدمی که میشناسین رو تصور کنین
اونی که همیشه میدونه باید چیکار کنه یا چی بگه، همیشه برای هر موقعیتی مناسبترین لباس رو میپوشه و خلاصه به نظر شما از همه نظر عالیه. حالا اگه این آدم یه بار یه حرفی بزنه که نامناسب باشه یا یه کاری بکنه که به ضرر شما باشه، آیا به نظرتون غیر قابل بخششه؟ مسلما نه.
ما میدونیم که همهی آدمها ممکنه اشتباه کنن، همهی آدمها روز بد و روز خوب دارن، همهی آدمها یه سری نقصها و نقاط ضعف دارن و ما اونها رو با این ویژگیهاشون به خاطر نمیسپاریم، بلکه با نقاط قوت و روزهای خوب و ویژگیهای درخشانشون به خاطر میسپاریمشون.
پس چرا با خودمون متفاوت رفتار میکنیم؟
چرا برای یه اشتباهی که اگه یه نفر دیگه انجام بده، به راحتی ازش چشمپوشی میکنیم، اگه خودمون اونو انجام بدیم، کلی خودمون رو سرزنش میکنیم؟ چرا فکر میکنیم بقیه قراره ما رو به شدت قضاوت کنن؟ باید با خودمون طوری رفتار کنیم که با کسایی که دوستشون داریم رفتار میکنیم. اون همدلی و مهربونیای که نثار بقیه میکنیم رو باید برای خودمون هم به کار ببریم.
آسیبپذیری یه تاکتیک نیست. این که شما بیاین با یه نفر در مورد چیزایی صحبت کنین که با بقیه در موردش صحبت نمیکنین، صرفا به این دلیل که اون آدم از شما بیشترخوشش بیاد، این اسمش آسیبپذیر بودن نیست، این یه جورایی فریب دادنه. چون واقعی و اصیل نیست، یه نمایش فیکه برای جلب توجه.
مثلا تو یه جمعی، یه جکی تعریف میکنین، اگه این جک رو به این قصد میگین که به نظرتون خندهداره، این میشه آسیبپذیر بودن، چون به هر حال جک گفتن تو جمع کاری نیست که همه انجامش بدن. ولی اگه این جک رو میگین که بقیه بخندن که بعد با خودشون فکر کنن شما چه آدم بامزهای هستین، این میشه نیازمند توجه بودن.
آسیبپذیری واقعی دربارهی کاری که انجام میدیم یا حرفی که میزنیم نیست، دربارهی دلیل پشت اون کار یا حرفه. نیست پشت کار یا حرفمونه که مشخص میکنه آیا اون آسیبپذیری هست یا نیست.
در نهایت آسیبپذیر بودن به ما این امکان رو میده که چیزی که میخوایم رو بگیم، چیزی که نیاز داریم رو درخواست کنیم، احساساتمون رو ابراز کنیم و دستاوردهامون رو جشن بگیریم. با هر بار تمرین آسیبپذیر بودن به خود واقعیمون نزدیکتر میشیم و متوجه میشیم که آسیبپذیر بودن ضعف نیست، بلکه یک نقطهی قوته.
منابع: verywellmind ، Webmd ، markmanson