مهم نیست توی یه تیم بزرگ کار میکنین یا کوچیک، طراحها و برنامه نویسها برای پیاده کردن یه محصول دیجیتال همیشه در کنارهم خواهند بود. سند تحویل طراحی، توی این فرایند کمک زیادی به سرعت و بهبود کارایی عمکرد هر دو گروه میکنه چرا که ظاهر و حس یک محصول به اندازه عملکرد و کارایی مهمه.
قبل از هرچیز باید بگم کاملا بدیهیه که تنها داشتن یه داک هندآف نمیتونه ضمانتی برای همکاری و ارتباط موثر بین طراح و دولوپر باشه، هر دوی اونها باید از مراحل اولیه ساخت محصول یا یک فیچر در کنارهم باشن و کاملا در جریان کار قرار بگیرن، از مرور کردن طراحی توی مرحله ایدهپردزای گرفته تا حتی بعد از تحویل دیزاین به دولوپر این ارتباط باید توی هر مرحله ادامه پیدا کنه و بعد از ریلیز شدن اون فیچر یا محصول هم فراموش نکنین که حتما نتیجه نهایی رو چک کنین و از صحت کارکردش مطمین بشین.
داک هندآف سندیه شامل تمامی مواردی که یه دولوپر برای پیاده سازی یک طرح بهش نیازمنده. مثل خیلی از مسایل دیگه هیچ روش جهانی برای ساختن یه داک هندآف وجود نداره و هر شرکت بسته به شرایطش این سند رو آماده میکنه، اما اینجا قراره که یک سری راه حلهای معمول که ممکنه به درد اکثرمون بخورن رو مرور کنیم و یادبگیریم که چطور میشه یه چک لیست برای تهیه این سند داشته باشیم. بیشتر مطالب این نوشته از پایان نامه کارشناسیای هست که در انتها لینکش رو براتون میذارم به اضافهی تحقیقات و مصاحبههایی که با دولوپرهای مختلف انجام دادم.
توی دنیای امروز شرکتها دیگه نه تنها برای ساختن بهترین تجربه باهم رقابت میکنن بلکه بحث سرعت مطرحه، اینکه چه شرکتی میتونه سریعتر فیچر یا محصولی رو به بازار عرضه کنه. شرکتها اغلب ترجیح میدن زودتر شکست بخورن (failing fast) تا اینکه وقتشون رو روی چیزی تلف کنن که کار نمیکنه. همچنین یه محصول موفق صرفا نباید درست کار کنه بلکه طراحیش باید هدفمند انجام شده باشه و هویت برند رو نشون بده، بخاطر همین داک هندآف کمک میکنه تا دولوپر و دیزاینر کاملا باهم سینک باشن.
خیلی از اوقات پیش میاد که وقتی طرحی به دولوپر تحویل داده میشه، دولوپرها کاملا متوجه طراحی نمیشن و ممکنه به جزییاتی که طراحها درنظر گرفتن توجه نکنن. اکثر دولوپرها در فرایند طراحی دخیل نمیشن و نمیتونن دید کاملی نسبت به اصل محصول یا فیچر داشته باشن، هر دو طراح و دولوپر توی این مورد مقصرن و نتیجه این ابهامات دوباره کاری برای هردوی اونهاست. (البته فراموش نکنیم که حالت ایده آل وقتیه که دولوپر از ابتدای فرایند طراحی در اون دخیل باشه و نسبت بهش اطلاع کامل داشته باشه.)
داک هندآف چه کمکهایی به تیم ما میکنه؟
با استفاده از متد اکشن ریسرچ که یه روش سرچ اکادمیک ۵ مرحله ای هست، روند ایجاد یه چک لیست هندآف برای یه شرکت فنلاندی اجرا و اعتبار سنجی شد. (اسم شرکت به درخواست خودشون ذکر نشده)
قدم اول تشخیص بود، ینی پیدا کردن دلایلی که باعث میشه که یه شرکت بخواد چیزی رو تغییر بده. برای این کار حدود یک ماه پروسه هندآف رو زیر نظر گرفتن تا ببینن پروسه تحویل طراحی به دولوپر توی این شرکت چطور عمل میکنه، چه ایراداتی داره و چه چیزهایی برای چک لیست هندآف لازمه.
قدم دوم شامل برنامهریزی برای عمل کردن بود، که درواقع ساختن برنامهای بود برای حل کردن مشکلاتی که توی مرحله قبلی کشف کرده بودن. برای این مرحله با طراحها و دولوپرها مصاحبه کردن و ازشون پرسیدن که روند هندآف رو چطور میبینن، نتایج این مصاحبهها به اضافه لیترچر ریسرچ منجربه ساخت چک لیست هندآف شد.
مرحله سوم مرحله عمل بود، حالا چک لیست آمادهی استفاده بود و دولوپرها و دیزاینرها دو ماه حین استفاده از این چک لیست زیر نظر گرفته شدن تا کارایی چک لیست سنجیده بشه، علاوه بر مشاهده، با دیزاینرها و دولوپرها مصاحبه شد تا تجربشون رو در استفاده از این چک لیست بگن.
حالا وقت ارزیابی بود، در این مرحله نتایج مشاهدات و مصاحبههای مرحله قبلی ارزیابی شد که نتیجهش رسیدن به مرحله آخر اکشن ریسرچ بود، مشخص کردن یافتهها: در این بخش اگه نتیجه موفقیت آمیز بود داک هنداف به صورت دایمی به فرایند طراحی و دولوپ اضافه میشد و اگر نه این چرخه دوباره تکرار میشد.
توی این جریان با ۷ دولوپر و ۲ طراح مصاحبه کردن و نتایج این تحقیق که با پرسیدن ۴ تا سوال اندازهگیری شده بود مثبتتر از حد انتظار بود. سوالاتی که توی مصاحبه از برنامه نویسها و طراحها پرسیده شد شامل این ۴ سوال بود:
۱. آیا حس میکنین که دارین کاری رو مدام تکرار میکنین؟ بعد از استفاده از چک لیست آیا تغییری در این حس به وجود اومد؟
۲.حس میکنین که بعد از استفاده از چک لیست ارتباطتون با برنامه نویس بیشتر یا کمتر شده؟
۳.آیا حس کردی که چک لیست چیزی کم داره؟
۴. این چک لیست چطور کارهای روزمرتون رو تحت تاثیر قرار داده؟
نتیجه همه این سوالات درصد بالای بهبود عملکرد در روند تحویل طراحی به دولوپر ها بود. حالا بریم سراغ مواردی که توی چک لیست وجود داشت. (البته من کمی تغییرش دادم)
۱. معرفی، یه توضیح کلی از اینکه این فیچر چیه، برای چی طراحی شده و قراره در نهایت چیکار کنه
۲..یورز استوریها (تا برنامه نویس علت ساخت یک فیچر رو متوجه بشه)
۳. سایت مپ (برای ساختن استراکچر درست و معماری اطلاعات)
۳. کامپوننتها به همراه تمامی حالتهاشون (که با داشتن دیزاین سیستم میتونه حل بشه)
۴. یوایکس رایتینگها
۵.قراردادهای نامگذاری (کامپوننتها و آرتبردها و...)
۶. یوزر فلو، برای اینکه هیچ استیتی از دست نره
۷. پروتوتایپ
۸. گریدبندی
۹. فواصل (مارجینها و پدینگها)
۱۰. assets شامل آیکون، عکس و ...
۱۱. لینکهای مرتبط (فایل طراحی، ریسرچ ...)
یه راه خوب که میتونه به کمکتون بیاد و از نوشتن مواردی که ممکنه هیچ برنامه نویسی اونها رو نخونه جلوگیری کنه تصور کردن جلسه پرزنت طراحی در مقابل برنامه نویسهاس. توی اون جلسه درمورد اینکه اون فیچر چی هست و دقیقا هر قسمت ازش چطور کار میکنه و... صحبت میشه پس همه اون موارد باید توی سند وجود داشته باشن.
خوشحال میشم توی کامنتها موارد دیگهای که میتونه این چک لیست رو کامل کنه و یا از تجربتون از تحویل دیزاین به دولوپرها برام بنویسن.