+ خب اول از همه بهم بگو اسمت چیه؟ چند سالته؟
_ چه اهمیتی داره؟ هرچی دلت میخواد صدام کن دم آخری. اون همه فرم اولش ازم گرفتن:/
+ ببین دخترجون!نمیشه که هرجور خودت خواستی پیش بریم! اینجا یه روند مشخص داره:/
_ پوف! همونطور که میدونی اسمم مِهره. 18 سالمه.
+ خوبه. حالا بهم بگو چه توانایی هایی داری؟
_ هیچی. من فقط بلدم بخورم و بخوابم و روز به روز چاق تر شم.
+ خوبه. خب دیگه چی؟
_ بلدم وقتی یعالمه کار مهم دارم بگیرم بخوابم.
+ اینم خوبه. دیگه چی؟
_ من بلدم وقتی چیزی باب میلم پیش نمیره، نعره ی هیولایی بکشم.
+ اوه! این یکی از بقیه جالب تر بود. خب؟
_ ای بابا! تو برا چیته ضعفای منو بدونی؟ خودم اینارو میدونم که میخوام این زندگیِ گ*و تموم کنم:/
+ تو اصلا قصد همکاری نداری! پاشو برو یه جای دیگ اصلا.
(چند ثانیه سکوت. دخترک به دیوار خیره میشود!)
_ باشه. چی باید بگم؟
+ توانایی هات
_ بابا جان من توانایی ندارم!! گفتم که من فقط بلدم بخورم بخوابم غر بزنم گریه کنم!
+ خب بهم بگو چی کشوندتت اینجا؟
_ من بلد نیستم تلاش کنم! بلد نیستم خرخون باشم! من نمیتونم بشینم یه گوشه و درسمو بخونم! من نمیتونم خودمو کنترل کنم اهنگ گوش ندم یا فیلم نبینم! من نمیتونم فکرمو ندم به بازی!
+ اااا... پس فیلم بین خوبی هستی!
_ نه! من تمام فیلمو میزنم جلو تا فقط بفهمم تهش چی میشه.
+ خب اینم یه سبکه. گفتی آهنگ؟ حتما به موسیقی خیلی علاقه داری. تا حالا رفتی سمت یادگیریش؟
_ نه! من فقط شنیدنشو دوست دارم. یادگرفتنش سخته.
+ خوندن چطور؟
_ صدای من افتضاحه. دوست داشتم. ولی... چی بگم؟ خودت داری میشنوی دیگه. یه مدتم تو گروه سرود گروه کر بودم. چندتایی هم رتبه آوردیم. ولی خب به خاطر این بود که صدای من تو صدای بقیه گم میشد.
+ اینطوری هم نیست. داورا صداهای ناکوک و فالشو تشخیص میدن. گفتی گیمری. دقیقا چیا بازی میکنی؟
_ نه من گیمر نیستم! استراتژی بازی بلد نیستم. من همیشه بازنده ام.
+ آاا... مطمئنی؟ همه ی بازی ها؟
_ آره بابا! من حتی بلد نیستم با بروبچه ها فیفا بزنم! انگشتام میپیچن به هم دکمه ها گم میشن!
+ خب قرار نیس همه فیفا بازی کنن. بقیه بازی ها چی؟
_ ببین خانوم بذار خیالتو راحت کنم. من استعداد هیچ بازی ای ندارم.
+خب تو جمعا پس یه گوشه میشینی و نگاه میکنی؟
_راستش، نه.
+خب؟
_ من متقاعدشون میکنم بازی ای که منم بلدم رو انجام بدیم.
+ من فکر کردم گفتی هیچی بلد نیستی؟
_ نه خب هیچی هیچی هم نه. مثلا من پانتومیمم خیلی خوبه ^^ بروبچ دعواشون میشه سر تیم من?
+ اوووو. خب دیگه چی؟
_ یه کم هم مافیا. نیس که دروغگوی خوبی ام، اونجا خیلی خفنم ?
+حالا شاید بهتر باشه نگی دروغگو. فن بیانت خوبه.
_ من با خودم صادقم. تو زندگی باید به هرکی هم که دروغ میگی با خودت صادق باشی. همش بخاطر توانایی دروغگوییمه. ?
+ به هر حال این خیلی خوبه! ما هروقت دور هم جع شیم فقط حرف میزنیم!
_ دکی تو خیلی از مرحله پرتی ها. مهمونی های مردمو ندیدی. همین دوستای خودم. همیشه بازیای خفن دارن تو مهمونیشون.
+ ای بابا، تو از کجا میدونی؟ مگه تو مهمونیاشون بودی؟ از دوستات برام بگو؟
_ نبودم ولی عکساشونو که میبینم! راست دکی من دوست ندارم. ینی دارما. به تعداد موهای سرم آشنا دارم. ولی دوست صمیمی ندارم. مثلا روز تولدم اینطوری نیس که سوپرایز و کادو داشته باشم.
+ ینی هیچ کس بهت تبریک نمیگه؟ این که خیلی وحشتناکه؟
_ نه خب. هیچکس هم نه. عمه خاله عمو دایی که همیشه زنگ میزنن. اونا حساب نیستن. فک فامیلا تو گروه یه پیام یه خطی میدن. یا مثلا دخترداییم حتما زنگ میزنه. یه دوستی هم دارم که مثه خودت روانشناسه. همیشه تولدمو از یه هفته جلوتر تبریک میگه. یه پسردایی هم دارم که یه جورایی داداش کوچیکه ام حساب میشه. اون همیشه تولدم بهم پیام میده.بقیه هم! هرکی استوری کیک تولدمو ببینه شاید یه تبریکی بگه. مثلا بیست سی نفر از کل فالورام.
+ اینا کمه؟ ? من که همیشه فکر میکردم خیلی همه به یادم هستن، نهایتا یکی دو تا اس ام اس میگیرم:/
_ آره دیگه کمه! بقیه رو ندیدی خانم دکتر!!!! وای دکی باید استوری هاشونو ببینی. کلی شاخه گل و سوپرایز تو کافی شاپ و از بیرون میان که میان خونه همه دوستاشون جمعن و سوپرایزشون میکنن. من چی؟ همیشه تولدام فقط مامان بابام هستن. ?
+ باشه حالا قیافتو اونطوری نکن. ینی انقدر اینا اذیتت میکنه که حوصلهی زندگی رو نداری؟؟؟
_ نه بابا دکترجون. انقدرام دیوونه نیستم. راستش من از کنکور خسته شدم. میترسم از نتیجه اش. چی باید جواب مامان بابامو بدم؟ من اصلا اونطوری که باید تلاش نکردم.
+ چطور مگه؟ ینی الان هیچی بلد نیستی؟
_ نه حالا هیچی هیچی هم نه. زیست و شیمیم خوبه. دینیم هم خوبه. بقیه ولی زیاد خوب نیستن. آزمون جامع هارو همیشه افتضاح میزنم.
+ ینی اصلا پیشرفت نمیکنی؟ همینا که بلدی خوبه دیگه.
_ چرا. خنگ که نیستم! ولی خب دکتر اینهمه آدم تو کنکور شرکت کردن. رتبه های ازمونارو ببین! غولن غوللل. من با کدومشون میتونم رقابت کنم؟
+ مگه قراره با اونا رقابت کنی؟
_ دکی جوک میگی هاااا. بابا من این حرفای بهترینِ خودت باش، بهترینِ عمه ات باشو حفظم.
+ ببین مهر، مهر فقط باید با مهر پارسال مقایسه بشه. نمیشه که بگی مهر امسال اصلا خوب عمل نکرد، بعد بیای بارون مهر رو با بارون آبان مقایسه کنی. مهر مهره، آبان آبان. منقطی اینه که بگیم، وضعیت جوی و میزان بارانِ مهر امسال بهتر از مهر پارسال بوده.
_ بابا ولم کن جون عزیزت. اسم منو کردی بازیچه؟
+ ببین مهر عزیزم، تو همش داری خودتو با بقیه مقایسه میکنی. لابد منم باید خودمو بایه روانشناس خفنی مثل فروید و یونگ و کی و کی مقایسه کنم و برم خودکشی کنم چون ششصد تا نظریه علمی ندارم و صد تا کتاب به همه ی زبان های دنیا ترجمه شده ننوشتم؟
_ آره دیگ:/ با سطح پایینا مقایسه کنی که تا ابد همینجایی که هستی میمونی لامذهب. چرا هی میخوای منو قانع کنی:/ به خودت بیا مرد! ببخشید زن!
+ مهر! آبان!! آذررر!! تو به خودت بیا!
بیا این دفتر منو ببین.ببین من هرسال حداقل چهل درصد نسبت به سال قبل موفق تر عمل کردم. این یعنی من دارم رشد میکنم. این یعنی من کارمو خوب انجام دادم. من حس میکنم آدم مفیدی برای جامعه ام و همین بسه.
بهم بگو اگر کنکور امسال قبول نشی چی میشه؟
_ رسما بدبخت میشم. مامان بابا منو میکشنننن.
+ تا حالا کتکت زدن؟
_ :/ دکتر تو هم مجنونی هستی برا خودت. معلومه که نزدن. من منظورم این بود که خیلی ناراحت میشن. حتما دعوام میکنن. من مطمئنم از کلی چیز محروم میشم!! من صد سالمه هنوز یه گوشی ندارم. من کلی امید و آرزو داشتم. قرار بود بعد قبول شدنم برام لپتاپ بخرن! تو اصلا چه میفهمی من چی میگم آخه. تو خودت اختیار داری چی بخری چی نخری. تو اختیار داری کی بری بیرون کی خونه بمونی. تو خودت گوشی داری دکی. چه میفهمی من بی گوشی چطور زندگی میکنم!
+ تو همین الان داشتی از فضای مجازی و زنگ و گروه پیام و استوری حرف میزدی!
_بابا انقدرم که دیگه بدبخت نیستم. یه تبلت قراضه ای دارم. البته مال خود خودم که نیس. مال ابجیمم هست. یدونه ازون گوشیای عهد تیر کمون سنگی هم دارم.
+ اصلا الان با چی داری مینویسی:/؟
_ ای بابا. تو انگار اصلا نمیفهمی درد من چیه. خب من الان لپتاپ و کامپیوتر دارم. ولی مال خود خودم نیس. مال خانواده است.
+ حالا چه فرقی میکنه مال خودت یا چی؟ اصلا اینو ولش کن. خودت قبول داری که کم کاری کردی برا کنکور یا نه؟
_ قبول دارم.
+مگه نمیدونی این یه قانون طبیعیه؟ گفتی دینیت خوبه دیگه. باید اینو بدونی. خب وقتی تلاشتو نکردی، باید این اتفاقای بعدشم قبول کنی.
بهم بگو دوس داری چیکاره بشی؟
_ هعی. این خودش چهار تا ویزیت دیگه میطلبه. اع راستی دکی اسم مطبتو که زدی مغازه، اسم ویزیت رو عوض نکردی؟ بگذریم. در کل، چیزی که تو ذهنمه. برام خیلی مهمه. ولی رسیدن بهش انقدر سخته که رستمم نمیتونه.
+ببینم، تو میدونستی انقدر سخته و تنبلی کردی؟ خب حالا اینم ولش کن. تو برگه ی معرفی ات گفته بودی کتاب دوس داری. رمان عاشقانه هم میخوندی؟
_ آره. چه ربطی داره:/ ؟
+ببین یه سناریو تعریف میکنم. تو بهم بگی این ادما واقعا عاشق هم بودن یا ادا بودن.
_عجب:/ چطور باید بفهمم خب؟
+ببین به مثالمم خوب گوش کن. یه نفر عاشق یه نفر دیگه است و بهش میگه من برای تو جونمم میدم. بعد میره خواستگاریش. بهش میگن تو باید یه شغل خوب داشته باشی که بتونی زندگیتو جمع و جور کنی. یارو هم میبینه هیچ جوره نمیتونه و بیخیال میشه. به دختره میگه لیاقت تو بیشتر از منه و میره سراغ یه عشق دیگه!
_ اوکی دکی. من فهمیدم چی میخوای بگی. من خودم یه پا مشاورم. ببین دکی. اگه اون رشته رو قبول نشم دنیام به آخر نمیرسه.
+پاشو گمشو مهر جان. تو رسما خل و چلی. تو خودت میدونی چته.
بعدییییییی
پاشو دیگه هنوز نشسته:/
_ باشه. من رفتم. ولی خدایی من ترجیح میدم کرونا بگیرم بمیرم تا اینکه کنکورم خراب شه.
+دروغ میگی.
_ آااام... آره:/ خب خدافظ دکتر جون. شاید دوباره اومدم پیشت.
+ ببین تمرین کن که خودتو با خودت مقایسه کنی. دفعه بعد باید درست شده باشی ها.
_ سعیمو میکنم:/
من دقیقا همینقدر سردرگمم و جواب همه ی سوالامم خودم میدونم.
خدانگهدار!