فاطمه دریجانی
فاطمه دریجانی
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

نامه‌ای به خودم...

جرقه‌ای که در مسیر زندگی روشن می‌شود، نه مقصد نهایی است و نه پایانی بر جستجوی تو.

این جرقه‌ها تنها نشانه‌ای هستند تا تو را به سوی زیبایی‌های ناشناخته زندگی هدایت کنند، تا از پس روزمرگی‌ها، نگاهی نو و متفاوت به جهان داشته باشی. آنها تلنگری‌اند برای لذت بردن از آنچه در پیش روی توست، نه اینکه در پی آن‌ها چنان محو و مجذوب شوی که دیگر طعم ساده‌ترین لذت‌های زندگی را فراموش کنی.

زندگی، فراتر از این جرقه‌هاست. اگر تنها در پی آن‌ها بدوی و چشم به مقصدی دور بدوزی، ممکن است زیبایی لحظه‌های ناب را از دست بدهی. ممکن است دیگر آسمان را نبینی، از قدم زدن لذت نبری، یا بوی دل‌انگیز گل‌ها تو را مسحور نکند. جرقه‌ها تنها باید راهگشای تو باشند، نه زنجیری که تو را به خود اسیر کنند.


برای هرکس این جرقه‌ها رنگ و بویی متفاوت دارند: یکی خود را در پزشکی می‌بیند، دیگری در موسیقی، یکی به دنبال شعر و دیگری در کتاب‌ها غرق می‌شود. اما نباید این جرقه‌ها تو را از اصل زندگی دور کنند. قرار است با رسیدن به این اهداف، زندگی‌ات را زیباتر و غنی‌تر ببینی، نه اینکه خود را فدای آن‌ها کنی.

زندگی سفری است که در هر قدمش زیبایی نهفته است؛ لذت در لحظه‌هاست، در نفس کشیدن، در نگاه به آسمان آبی، در بوی عطر گل‌ها و در سادگی قدم زدن‌های بی‌دغدغه. این جرقه‌ها می‌آیند تا تو را به اوج برسانند، اما نه به قیمت آنکه لذت و معنای حقیقی زندگی از دست برود. خود را در مسیر این جرقه‌ها گم نکن؛ از آن‌ها بهره ببر تا دیدگانت به افق‌های تازه باز شود، اما هرگز اجازه نده که زندگیت را به پای آن‌ها قربانی کنی.

یادت باشد، هدف نهایی جرقه‌ها این است که به تو بیاموزند زندگی زیباست، در همین لحظه‌ها، همین روزمرگی‌ها، و نه در مقصدی دور و دست‌نیافتنی.



مسیر زندگیهدفمقصد
یک دانشجوی پزشکی که از قضا اهل شعر و ادبیاته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید