فاطمه
فاطمه
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

حرف زدن لاک قرمز!

ساعت پنج صبح اتفاق جالبی افتاد !

در کلنجار باخودم بودم که فلان کارو بکنم یا نه ....داشتم به شدت سبک سنگین میکردم ..

_دوش بعد از ورزشم رو گرفته بودمو میخواستم ماسک مو رو از دکور بردارم ..درهمون حال ..در جنگ با افکارم ....(انجام بدم فلان کارو یا نه!!......این جمله مدام تو مغزم زیرنویس میشد...!)


تا ماسک مو رو برداشتم لاک جیگری _قرمز خوشگلم هم افتاد و صدتا تیکه شد ..! صدای شکستنش منو به خودم اورد ...جا خورده بودم ..... رنگ جیغش روی کفپوش اتاقم پخش شد ....هوا پراز بوی تندش .....بینیم رو اذیت کرد...

_بین اون همه وسیله و لاکی که روی دکور بود چرا باید لاک قرمز بیفته و بشکنه؟؟؟؟اونم لاک!که شیشه ی خیلی ضخیمی داره!!! حالا چرا رنگ قرمز؟؟؟؟

_جواب مردد بودنم در اون تصمیم انگار ...با این همزمانی ...مشخص شد نههههههههه نکن فاطمه اینکارو !

این یه اخطار بود !

همزمانییک اتفاق جالب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید