
قبل از طراحی لوگو یا هویت بصری، باید درباره روح برند اطلاع پیدا کنیم. نکته جالب اینجاست که خیلی از اوقات صاحبین کسب و کار اطلاعی از کسب و کار خود ندارند و نمی دانند برند چیست!
این دقیقاً همون نقطهای است که طراح برندینگ از طراح صرف گرافیک جدا میشه. یعنی از "زیبایی" به "هویت و معنا" میرسد. برای اینکه بتوان روح برند یا به قول حرفهایترها Brand Essence را متوجه شد، باید قبل از طراحی وارد فاز کشف و تحقیق شد. برای این کار باید مراحلی را طی کرد که در ادامه به آن می پردازیم:
۱. گفتوگوی عمیق با صاحب برند (Brand Interview)
با چند تا سؤال کلیدی شروع کنید، ولی نگذارید گفتگو سطحی باقی بماند. سؤالات باید مثل مصاحبهی روانشناسی باشند:
اگر برندتان یک انسان بود، چه شخصیتی داشت؟
میخواهید مردم چه احساسی موقع دیدن برندتان پیدا کنن؟
بهجز پول درآوردن، چرا این کسبوکار وجود دارد؟
سه کلمه که بهترین توصیف برند شماست چیست؟
از رقبا چه چیزی شما رو متمایز میکند؟
نکته: اگه کارفرما جواب نمیدهد، مثال بزنید:
«مثل اپل که حس نوآوری و مینیمالیسم دارد، یا نایکی که حس انگیزه و قدرت میدهد. برند شما قراره چه حسی بدهد؟»

۲. تحلیل مشتری و بازار هدف
روح برند در تعامل خود با مخاطب زنده میشود. برای اینکار باید پرسوناهای دقیقی ساخت. برای اینکار می توان از Google Form استفاده کرد و یا مصاحبه واقعی با چند مشتری داشت:
سن، جنسیت، سبک زندگی، ارزشها، علایق
اینکه از چه برندهایی خوششون میاد
به چه چیزهایی اعتماد میکنند یا حساس هستند
از چه رنگ، حس یا لحن ارتباطی خوششون میاد
۳. بررسی رقبا و موقعیت بازار
برای فهمیدن "منِ برند"، باید بدانید بقیه "کیهستند" این یعنی اینکه باید متوجه شد برند چه احساسی رو منتقل میکند تا متفاوت باشد. نه اینکه صرفا چه رنگی باشه یا چه شکلی استفاده کرده باشه. پس اینجوری تحلیل کنید:
لوگو، رنگها و لحن برند رقبا
نوع محتوایی که منتشر میکنند
حسی که از برندشون منتقل میشود
جای خالی در بازار که برند میتواند پر کند
۴. کشف ارزشها و مأموریت برند
این بخش معمولاً از خود بنیانگذار می آید، ولی شما میتوانید او را کمک کنید و فرم را بگیرید:
چرا وجود داریم؟
میخواهیم به کجا برسیم؟
چطور اونجا می رویم؟
به چه چیزهایی پایبند هستیم؟

5. جمعبندی
در نهایت، یه جمله بنویسید که خلاصهی روح برند باشد برای مثال:
«برند ما نماد انرژی مثبت و سادگی در زندگی روزمره است».
«ما به انسانهای خلاق کمک میکنیم تا با ابزارهای ما خودشان را ابراز کنند».
آن جمله بعداً میتواند قطبنمای همهی تصمیمهای طراحی بشود. اگر بخواهیم چندتا مثال واقعی تر و ملموس تر بزنیم میتوانیم به این موارد هم اشاره کنیم:
برند “Patagonia” روحش «حفاظت از زمین»است.
برند “Nike” روحش «انگیزه و قدرت در حرکت» است.
برند “Coca-Cola” روحش «شادمانی و اشتراک لحظهها» است.