دیروز تا حدی کارهامو اشتباهی و با حواسپرتی و بیدقتی انجام میدادم که یه آن خودم برای خودم غریبه شده بودم. برای شما هم تا به حال پیش اومده که اینقدر رفتارتون عجیب غریب شه که خودتونم خودتون رو نشناسید؟
دغدغههای فکری با ما چی کار میکنن؟ مدتیه از برنامهریزی برای کارهای کلان و قابل پیشبینی هفتهام استفاده میکنم. گرچه بایستگی 100 درصدی روی برنامهها نیست ولی خب میتونم بگم برای من که هیچ وقت توی عمرم خودم رو مستلزم پیروی از برنامهریزی پیوسته و دقیق نکرده بودم مفید بوده و باعث افزایش احساس رضایت از خود شده. با این حال مدت کوتاهی هست که برنامهریزی رو جدی نمیگیرم و باز به سمت آنتروپی میل کردم. این وضعیت وقتی که روز خیلی شلوغی رو داشته باشی و اولویتبندی خاصی براش نکرده باشی یه کم پیچیده میشه!
دیروز داشتم سوتیها و حواسپرتیهایی که داشتم رو برای دوستام تعریف میکردم.پس از ذکر حدود 5 مورد، یاد دو مورد دیگه افتادم که یادم نبود و به لیست اضافهشون کردم و حالا! بازم یادم افتاد یه حواسپرتی بزرگ دیگه هم داشتهام!
شاید بشه با توجیهاتی از قبیل ماه رمضون و کم خوابی و... توجیهش کرد منتهی احساس میکنم یه چیزی این وسط داره اشتباه پیش میره که باید سریع پیداش کنم و جلوشو بگیرم.