خب راستش من اولین باره که اینجا مینویسم. قبلا مینوشتم؟ نه. خب پس شاید اولین باری هست که مینویسم.
کتاب خوندن رو دوست داشتم از بچگی. این عادت از کتاب های دکتر دولیتل شروع شد و تا الان داره ادامه پیدا میکنه ولی هیچ ادعایی ندارم چون هم انشام ضعیفه و هم دستی بر ادبیات و اینا ندارم.
ولی کتاب چهارمیثاق از اون کتاب هایی هست که همش میگم اگر حتی یه نفر بیشتر هم اون رو بخونه و عمل کنه چقدر دنیا جای بهتری میشه پس تصمیم گرفتم حداقل چهارمیثاق اصلی رو با استفاده از متن کتاب بگم تا ترغیب بشیم که کتاب رو بخونیم و به میثاق ها متعهد بمونیم ولی دیگه جزییات بمونه موقع خوندن کتاب:)
میثاق اول: با کلام خود گناه نکنید.
ما دائما با خودمان حرف میزنیم و اکثر اوقات چنین مطالبی به خود میگوییم:« اه، چقدر چاق و زشت به نظر میرسم. پیر شدهام و موهایم میریزد. من احمق هستم؛ هیچ وقت هیچ چیز را نمیفهمم. هرگز به اندازه کافی خوب نخواهم بود و هرگز آدم کاملی نخواهم شد.» ملاحظه میکنید که چگونه کلام خود را علیه خود به کار میبریم؟ ما باید بفهمیم که کلام چه هست و چه میکند. اگر شما اولین میثاق را درک کنید که میگوید با کلام خود گناه نکنید، آن وقت شروع میکنید به دیدن همه تحولاتی که در زندگیتان رخ میدهد. اولین تغییرات در رابطه ی شما با خودتان اتفاق میافتد و سپس در رفتار شما با سایرین، مخصوصا کسانی که بیش از همه دوست میدارید.
میثاق دوم: هیچ چیز را به خود نگیرید.
هرچه مردم انجام میدهند، احساس میکنند، میاندیشند یا میگویند، آن را به خود نگیرید. اگر به شما بگویند که چقدر فوق العاده هستید، آن را به خاطر شما نمیگویند. شما میدانید که فوق العاده هستید. لازم نیست حرف دیگران را باور داشته باشید که به شما میگویند فوق العاده هستید. هیچ چیز را به خود نگیرید.
میثاق سوم: تصورات باطل نکنید.
ما تمایل داریم که درباره همه چیز تصوراتی به سر راه دهیم. مشکل اینجاست که این تصورات را باور میکنیم. می توانیم سوگند یاد کنیم که واقعی هستند. ما درباره آنچه دیگران میاندیشند و یا انجام میدهند، تصوراتی داریم(آن ها را به خود میگیریم) آن وقت سرزنششان میکنیم و با ارسال زهر عاطفی با کلاممان، واکنش نشان میدهیم. به همین دلیل است که هر وقت تصوراتی به سر راه میدهیم، دنبال مشکل میگردیم. تصور میکنیم، تعبیر غلط میکنیم، مسئله را به خود میگیریم و از هیچ، فاجعه ای عظیم میسازیم.
میثاق چهارم: همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید.
در هر شرایطی، همیشه نهایت تلاشتان را بکنید، نه بیشتر و نه کمتر. اما به خاطر داشته باشید که بیشترین تلاش شما همواره یکسان نیست. همه چیز زنده است و دائما در حال تغییر، پس گاهی اوقات بیشترین تلاش شما از کیفیتی عالی برخوردار است و گاهی اوقات به اندازه کافی خوب نیست.
در ضمن این کتاب نوشته ی دون میگوئل روئیز و ترجمه ای که من خوندم از خانم دلآرا قهرمان هست(به شدت ترجمه روان و قوی ای بود)
خیلی خوشحال میشم اگر نظراتتون رو در مورد این کتاب و میثاق ها و کاربردش در زندگی روزمره به اشتراک بذارین:)