اگر از حالم بپرسی،پاسخ میدهم خوبم.
و دروغ نمیگویم؛البته که دروغ نمیگویم.
ترکیب حل نشده ایی هستم از خنثی بودن،گیج بودن،کمی بی قراری،کمی دلتنگی، و مقدار زیادی بی حوصلگی. اما هیچکدامشان آنقدر اذیت نمیکند که بخواهد غالب باشد،برای همین خوبم.تصمیم گرفته ام تلاش کنم از مجازی فاصله بگیرم و بیشتر وارد واقعیت شوم،پر شده ام از کتاب های نیم خوانده و سریال های نیم دیده و کارهای نیم کرده. حتی برای اطرافیانم هم آدم نصف و نیمه ایی محسوب میشوم که معلوم نیست کی هست و کی نیست،که این بیشتر از همه اذیتم میکند. به قول مارینا نیاز به چیزی دارم که سرِ شوقم بیاورد و شیفته ام کند.به نوعی حس عمیق و قوی محتاجم.مثل حس خواندن کتاب های هری پاتربرای صدف ۱۲ ساله،چیزی که تمام وجودم را درگیر کند.محتاج دنیایی مجازی ام در دل دنیای واقعی خودم.
