fatemehjavahery
fatemehjavahery
خواندن ۳ دقیقه·۶ ماه پیش

رویا فروشی

بعد از یک امتحان سخت،که خواب شب تا صبحمان را دزدیده بود،با زهرا ولو شده بودیم روی تخت من تا باد مستقیم کولر،سرحالمان بیاورد.مشغول دیدن کنسرت های آندریو بودیم و نمیدانم از کجا کشیده شدیم به «مپ» و رفتیم تا نقاط کشف ناشده ی جهان را کشف کنیم؛کشوری پیدا کردم که تا قبل از آن نمیدانستم وجود خارجی دارد،اسمش به گوشم نخورده بود،کنج قاره ی اروپا جاخوش کرده بود و سبزِ سبز بود.همیشه توی زندگی ام آرزو داشتم یک جای سبز زندگی کنم،پر از روشنایی و نور و‌ سکوت و صلح.و این نه آرزوی من،که آرزوی ماست. نیازِ ناهشیارِ همه ی ماست.

اما نابخشودنی برای من سوءاستفاده از این خواسته ی بنیادین انسان است.در هر حیطه ایی؛متنفرم از اینکه برخی روانشناسان از شناختی که از انسان دارند سواستفاده میکنند،از دردشان و از استیصالشان و حتی از آرزو ها و نیازها و ترس هایشان.

در رابطه عاطفی هم ملموس است؛ وقتی پارتنرت القا میکند اگر من را از دست بدهی در واقع فلان و بهمان را از دست داده ایی.کدام فلان و بهمان!؟ آفرین! همان فلان و بهمان عزیزی که ترس نهفته وجود تواند و خلاء روحی ات.و تو نه از ترس از دست دادن آن آدم؛ که صرفا بخاطر ترس ناشی از اینکه نکند همیشه بخاطر این ایکس و ایگرگت بدبخت باقی بمانی،تن به ادامه رابطه میدهی. حتی اگر آنقدر مستقل باشی که از جان سالم به در ببری؛همیشه اما و اگری درونت باقی خواهد ماند و این یعنی بار روانی ات سنگین و‌ سنگین تر خواهد شد.


من آدمِ سیاست نیستم،فراری و منزجرم‌.از هیاهوی سیاسیون هم خوشم نمیآید؛ساده انتخاب میکنم.

آقای رئیسی که فوت کردند برای من اسم و رسم شهید را داشتند چون سالهاست برای من معنای شهادت اینطور تعریف شده که:« آدمی مرگش در راستای زندگیش باشد».برای من نام شهید را گرفت چون برای من مسیر خیلی مهمتر از مقصد است.این آدم به مقصد نرسیده بود و احتمالا هیچوقت هم به صدِ قصه نمیرسید،اما «تمام تلاشش را کرد» و همین برای من کافی بود.

در مورد آقای جلیلی مطمئن نیستم اما قطعا به آقای پزشکیان رای نخواهم داد،یک علت ساده هم دارد،چون «رویا فروختن» برای من خط قرمز است.بازی کردن با آرزوهای مردم برای من نابخشودنی ست.ایشان را تا حد یک مسئول میتوانم بپذیرم،چون دیدگاه های مختلفی وجود دارد و باید داشته باشد؛اما نه در مقام اجرایی آن هم در راس کشور؛ از لحظه ایی که شروع میکند به موج سواری بر احساسات آدمها و بدتر از آن فروختنِ رویاهایِ زیبا؛مطمئن میشوم که قرار نیست آدمِ قابل اعتمادی باشد.

این نوشته شاید تنها بازخورد انتخاباتی من در تمام این روزها باشد، پای حرف کسی ننشسته ام و با کسی هم حرفی نزده ام و مناظرات را یکی در بیست دیده ام،صرفا دو کانال رسمی این دو بزرگوار را دنبال کردم؛تلاشم قانع کردن شما نیست،تلاشم آن است که‌ قبل از هرچیزی،خود آن آدم را ببینیم.

تلاشی برای اثبات اقای جلیلی نمیکنم چون برای من اثبات نشده اند،نقدِ فراوان دارم،اما اقای پزشکیان قطعا برای من کنار رفته اند،و این وعده ها‌ و رویاها ذهن من را فقط درگیر دو سوال اساسی میکند،لازم است بگویند چگونه و مهم تر از آن به چه قیمتی؟

لازم است بگویند چگونه و مهم تر از آن به چه قیمتی؟لازم است بگویید چگونه و مهم تر از آن ؟لازم است بگویند چگونه و مهم تر از آن به چه قیمتی؟؟




انتخاباترابطه عاطفی
آرام و عمیق و آبی و امیدوار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید