سلام.
اول از همه یه چند تا سوال ازت میپرسم ببینم در چه حالی:
احساس میکنی از نظر روانی شغلت توانت رو گرفته؟
در پایان یه روز کاری، احساس میکنی ازت سوء استفاده شده؟
صبح که بیدار میشی و یادت میاد میخوای بری سر کار یا باید به کارای خونه برسی، احساس خستگی میکنی و بهم میریزی؟
نمیتونی احساسات همکارات رو درک کنی؟ «به من چه»ات زیاده؟
اصلا این احساس رو نداری که از طریق شغل و فعالیتت، بر دیگران تأثیر مثبت میذاری؟
شغلت تو رو نسبت به دیگران سنگدل میکنه؟
احساس میکنی کارِت رو به سختی انجام میدی؟ یکی باید تو رو به زور بکِشه ببره؟
شغل و فعالیتت چه بیرون از خونه چه داخل خونه، باعث شده احساس پوچی و بیهودگی میکنی؟
واقعا واست مهم نیست به سر کارِت چی بیاد و چی بشه؟ میگی به جهنم؟!
نمیتونی توی محیط کارِت، فضایی آروم فراهم کنی؟
ممکنه وقتی این سوالات رو میخونی چندتایی از جوابات مثبت باشه و فکر کنی وای چقدر اوضاع خرابه! من خیلی ناراضی و ناامیدم. فکر کنم من هم افسرده هستم!
نگران نباش. اینها علائم افسردگی نیست. گرچه مشابه حالات افسردگیه و اگه بهش رسیدگی نکنی احتمالا به افسردگی برسه.
درواقع این پرسشها فقط بخشی از سوالات آزمون ماسلاک یا ماسلاش (Maslach Burnout Inventory) هست که همون آزمون فرسودگی در کار هست.
هرچقدر تلاش میکنی، زور میزنی، پیش میری میبینی کافی نیست و بازم بیشتر میخواد. خیلی وقتا ما توی این دور باطل میافتیم و هرچقدر زور میزنیم میبینیم فایده نداره و این کار رو پیچیده میکنه.
خیلی از نشونههای فرسودگی و افسردگی مشابه هستن و اگه فرسودگی خیلی طول بکشه و علائمش تشدید بشه، به افسردگی میکشه که واقعا کار رو سخت و دردناک میکنه.
در مطلب بعدی انشاءالله این بحث رو ادامه میدیم ببینیم چند دسته فرسودگی داریم و چی کار باید کرد.
حالا که تا اینجا اومدی بریم سراغ یه نظرسنجی:
دوس داری با یه آدم بیحال و بیانرژی دوس بشی؟
دوس داری با این آدم تجارتی داشته باشی؟
دوس داری استادت یا شاگردت بیانرژی باشه سر کلاس؟
یا مهمتر از اون، دوس داری با یه آدم بیحال زندگی کنی؟
من که دوس ندارم. احتمالا کسی نیست که چنین شرایطی رو بپسنده.
پس یه خرده یه تکونی به خودتون بدید و حسی بگیرید که انرژی بیشتری داشته باشه (مثل چند حرکت کششی) چون تا حد زیادی این انرژی دست خودمون هست. میتونیم بالا پایینش کنیم و چه کوتاهمدت چه بلندمدت سطح انرژیمون رو ببریم بالا.