سلام.
این روزا نسبت به 50 سال پیش مطلب برای خوندن خیلی بیشتر شده و فرصت ما برای خوندن محدوده.
هر روز هم متن و کتابای بیشتری به این مطالب اضافه میشه و ما با کوهی از کتاب و مطلب مواجهیم که نمیدونیم از کجا شروع کنیم به خوندنشون.
حتی اگر 100 سال هم زنده باشیم فکر نکنم بتونیم بخش کمی از این حجم مطالب رو بخونیم. تازه اگه هیچ کار دیگهای در طول روز انجام ندیم و یهسره بخوایم بخونیم.
اگه این مدت با من همراه بودی، میدونی که دنبال نویسندهشدن هستیم و خب طبق مقاله سه قدم اصلی برای نویسندهشدن، قراره زیاد کتاب بخونیم. خب حالا با این حجم از اطلاعات و کتابا ما چطوری باید برسیم این کتابا رو بخونیم؟
در مرحله سوم از سه مرحله بسیار ساده برای خوندن 52 کتاب در سال هم گفتیم که باید لیست کتابایی که میخوای بخونی حتما بنویسی و اگه قراره نویسنده بشی، ۱۲ کتابی که یه نویسنده قبل از مرگ باید بخونه رو حتما توی لیستت بنویسی و بخونی.
خب حالا چی کار کنیم با این حجم از مطالب؟
به نظرم کسی که میخواد نویسنده بشه، باید در طول سال خیلی بیشتر از 52 کتاب بخونه. یعنی تا جای ممکن باید کتابای بیشتری در طول هفته بخونه.
یه راهکار اصلی اینه که خوندنو سریعتر کنیم.
وقتی میخوایم سریع بخونیم قاعدتا فقط سرعت و تمومکردن کتاب مدنظرمون نیست؛ بلکه همزمان میخوایم بتونیم اطلاعات رو بهتر یاد بگیریم و مدت بیشتری توی ذهنمون بمونه.
میتونی امیدوار باشی که اگه تکنیکهای سریعخوندنِ درست رو یاد بگیری و اجرا کنی، کتابای موردعلاقه و موردنیازت رو بهراحتی بخونی و به یه کتابخون حرفهای تبدیل بشی. تازه در نویسندهشدن هم خیلی کمکت میکنه.
توی مقاله بعدی درباره این تکنیکها واستون مینویسم.