ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه نصیری خلیلی
فاطمه نصیری خلیلی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

قدم اول انتخاب شغل مطلوب

سلام.

فکر می‌کنم یه سری از ماها در پیداکردن شغل مطلوب و مورد علاقه‌مون مشکل داریم و سنّی هم از ما گذشته و گاها در دهه سوم و چهارم عمرمون هم قرار داریم ولی هنوز موندیم چی کار کنیم؟! چه کاری واسمون خوبه؟! چه شغلی رو انتخاب کنیم که موفق باشیم؟

مثلا من بین استعدادها و علاقمندی‌های بی‌شماری که دارم، نمی‌دونم دقیقا کدومش رو انتخاب کنم.

امروز یکی از علایقم خودش رو بیشتر نشون می‌ده و من رو به سمت خودش می‌کشونه و خیلی عالی باهاش پیش می‌رم و بعد از یه مدت هیجان و انگیزه‌ام کم می‌شه و اونهمه علاقه و اشتیاق می‌خوابه. اونجاست که یه علاقهٔ دیگه سردرمیاره و قلقلکم می‌ده و می‌رم سراغ اون یکی علاقه. این فرآیند بارها و بارها تکرار شده در من.
وقتی یکی ازم می‌پرسه بالاخره می‌خوای چی کاره بشی تو؟ نمی‌دونم چه جوابی باید بدم.
معمولا می‌گم من کار کارمندی اصلا دوس ندارم.
یا می‌گم من دنبال کار بیرون از خونه نبودم اصلا.
یه جورایی انگار دارم طفره می‌رم ازش.

آخه من نمی‌تونم بین علاقمندی‌هام یکی رو انتخاب کنم.
من نمی‌تونم خودم رو محصور کنم. نوعی آزادی عمل و استقلال در کار نیاز دارم. مثل وقتی یه پیمانکار کاری رو قرارداد می‌کنه و مدت و چگونگی کار دست خودشه. اینجوری من کار رو سریع و دقیق انجام می‌دم و خلاص. بعد یه کار جدید دیگه.

اطرافیان و والد آسیب‌زای درونم انتظار دارن با انرژی و استعدادی که از من می‌بینن، من یه کاره‌ای بشم و شروع به سرزنش می‌کنن که فلانی نصف استعداد تو رو هم نداره ببین به کجا رسیده؛ تو هیچ‌کاره‌ هم نشدی؛‌ تو فقط پول و عمرت رو هدر می‌دی برا کلاس‌رفتن؛ تو که نمی‌خوای کار کنی این کلاسا رو می‌ری که چی بشه؟ و و و.
در کنار این سرزنش و توقعات بیرونی و درونی، سردرگمی بین علایق مختلف و احساس اجبار در انتخاب یکی از علایق و استعدادها، باعث می‌شه خیلی اذیت بشم یا بیشتر خودم رو سرزنش کنم که چه مرگته؟! مشکلت کجاست آخه؟ چرا مثل بچه آدم نمی‌شینی یه کار انجام بدی و به نتیجه برسونیش؟! نکنه مرض خاصی داری که خبر نداری؟!

من مدتیه فهمیدم این حالتی که در من هست، یه بیماری نیست؛ بلکه ویژگی شخصیتی من اینه که چندپتانسیلی هستم.

فهمیدم اینکه مثل بقیه نیستم، لزوما چیز بدی نمی‌تونه باشه و من باید خودم رو همین‌طوری بپذیرم و دوس داشته باشم و تلاش کنم خودم رو بهتر بشناسم تا در مسیر درست قرار بگیرم.

فکر می‌کردم این حالت این شاخه اون شاخه پریدن، نقطه ضعف هست؛
ولی الان می‌دونم که اتفاقا چندپتانسیلی‌بودنم، نقاط قوت زیادی داره:
مثلا اینکه من بیش از حد علاقمند به آموزش‌دیدن و رشدکردن هستم و می‌تونم به‌سرعت مطالب زیادی رو یاد بگیرم و دانشم رو زیاد کنم و یه جورایی تبحر خاصی در پیدا‌کردن مطالب دارم.
یا اینکه تک‌بعدی نیستم و با موضوعات و شاخه‌های مختلف علم آشنایی دارم و ازشون لذت می‌برم و می‌تونم با ترکیب داده‌های ذهنی مختلف، ایجاد خلاقیت کنم.
و همین‌طور این حالت چندپتانسیلی‌بودنم باعث شده من آدم منعطفی باشم و با شرایط مختلف سازگاری ایجاد کنم و بتونم با افراد مختلف تعامل بهتری داشته باشم.

باید بگم، این مسیر معمول که افراد می‌رن و می‌گن «اول بریم ببینیم استعداد و علایقمون چیه تا کارمون رو انتخاب کنیم» اشتباهه. می‌دونید چرا؟ چون ما می‌تونیم استعدادها رو در خودمون ایجاد و تقویت کنیم. درواقع این‌طور نیست که استعداد چیزی باشه که مادرزادی در ما بوده و دیگه نمی‌شه تغییرش داد. بلکه کاملا یادگرفتنی هست.

پس ما در قدم اول برای انتخاب شغل مطلوب باید اول از همه بریم سراغ شخصیت خودمون و بهتر بشناسیمش. اون‌وقت راحت‌تر می‌فهمیم نیازامون چیه و چطوری ارضاش کنیم که آسیب نبینیم و از زندگی لذت کافی ببریم.

در پایانِ این قدم اول انتخاب شغل مطلوب، پیشنهاد مؤکد من اینه که حتما حتما این ویدئوی تد رو با دقت ببینید:

https://www.ted.com/talks/emilie_wapnick_why_some_of_us_don_t_have_one_true_calling/transcript?language=fa#t-304140

امیدوارم شما هم از سردرگمی دربیاید.

این متن قدم دومی عملی‌تر هم داره که ان‌شاءالله به زودی می‌نویسم.

حال خوبتو با من تقسیم کنانتخابانتخاب شغلشغل مطلوبچندپتانسیلی
سلام. اینجام که در کنار هم یاد بگیریم بهتر زندگی‌کردن و شادبودن رو.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید