همه چیز از یک گروه دانشجویی پنج نفرِ شروع شد که در ابتدا قصد گروه هماهنگیهای لازم برای یکی از درسها بود که کمکم به محلی برای دعواهای عقیدتی من و دوستم زهرا تبدیل شدهبود.
اخیرا هم مریم با پستهایی تحت عنوان پسماند صفر گروه را مزین میفرمود و مزاحمتهایی برای دعوای ما ایجاد میکرد!
از این رفتار زشتش در گروه که بگذریم، ویژگی دیگرش بزرگنمایی کردن برای هر امر کوچکی بود!
البته من هم در حق اش کوتاهی نمیکردم و نهتنها التفاتی به پستهایش نمیکردم بلکه وقتی با حجم زیاد پیامها و ویسهایش مواجه میشدم کمی ناسزا هم نصیبش کرده و پیامها را نخوانده رها میکردم.
این دوست عزیزمان حسابی سرش را گرم دنیای بیزباله کرده بود و ازآنجاییکه میخواست خدایی نکرده ما هم بیبهره نمانیم ما را در جریان تمامی جزئیات قرار میداد
از تفکیک زبالهها شروع کرده بود و زبالههای تر را خشک میکرد، تازه قصدش این بود که بعد از مدتی این میوههای خشکشده را به دامداری تحویل دهد و میگفت یکی از بهترین غذاها برای دام است
و با کلی ذوق با همسرش به خرید به زباله میرفت اینگونه که برای خرید هر چیزی ظرف همراه خود میبرد اینجا بود که مطمئن شدم که کاملا عقلش را از دست داده است و دوباره سراغ کارهای کودکانه رفته است!
از دیگر کارهایش برایتان نگویم که فریزر خانهاش را با ظروف پر کرده بود و به خیال خودش پلاستیک را حذف کرده است و البته همچنان به ما لطف بسیاری داشت و مدام با عکسهای مختلف از کارهایش ما را بیاطلاع نمیگذاشت!
و از همه عجیبتر خرید لباسش را کم کرده بود و میگفت لباسها بازیافت نمیشوند و برای تولیدشان کلی آب مصرف میشود.
با خود فکر میکردم که این دختر چقدر بیکار شده، آخر این کار ها چیست؟!
اینجا بود که دست به دامان گوگل شدم تا دوست عزیزم را نجات داده و برایش راه چارهای بیابم.
اما گوگل هم کملطفی نکرد و تیر را به سمت خودم نشانه رفت!
آمارهای عجیب و غریبی نشانم داد که دود از سرم بلند شد
بگذارید تا چند مورد را هم برای شما بگویم:
این آمار بنده را متنبه کرد و فهمیدم مریم این بار واقعا اصلاح شده و امر خدا پسندانه و به روایتی محیطزیست پسندانه رو شروع نموده است لذا صبر را صلاح ندانسته و خیلی سریع قصد کردم که مسیرش را ادامه داده و این عزیز دلبند را تنها نگذارم و قدم در جای پایش بگذارم
و از آنجا که من انسانی بسیار مهربان و دوست داشتی هستم؛ بسی حیفم آمد که شما را مطلع نکنم لذا این متن را نوشته و بدینوسیله تصمیم گرفتم از شما هم دعوت کنم تا با تولید کمتر زبالهها و به عهده گرفتن مسئولیت زبالههایی که تولید کردیم گامی در یاری زمین عزیزمان برداریم.
و البته این را هم بدانید که داشتن یک زندگی متفاوت آن هم به سبک بیزباله یا همان پسماند صفر هیجان خاص خودش را دارد :)
از لذت خرید بی زباله هم برایتان نگویم که وقتی برای اولین بار با ظروف قبلی به خرید رفتم چنان ذوقی داشتم که نگو و نپرس
پینوشت: اگر دوست دارید چیزهای بیشتری در مورد سبک زندگی پسماند صفر یاد بگیرید میتوانید پیچ آیه جان را در اینستا را دنبال کنید : ayehhamdavi