زوجِ فرهنگی
زوجِ فرهنگی یعنی من و همسرم؛ یعنی دوتا معلم از جنس مخالف که باهم زیر یک سقف زندگی میکنند و در بیشتر مسائل باهم تفاهم ندارند. از قضا حرفهای زیادی برای گفتن باهم دارند، ولی مثل خبرهای اخبار بیشترشان تکراری است و ناله از مشکلات و نابرابری فرهنگیان با دیگر کارمندان و همۀ مشکلات این عالم خاکی؛ البته گاهی هم از روزهای خوش گذشته و خوش آینده هم سخن میگویند و به وصف خوشیهای نیامده هم میپردازند؛ چراکه وصفالعیش، نصفالعیش.
ما از آن زوجفرهنگیهای خاص هستیم؛ چون رشتۀ هر دوی ما ریاضی است. برای همین هرجایی که برای خدمت صادقانه و خالصانه رفتیم، همسایهها که ما را نمیشناختند و خیلی هم فضول بودند، میپرسیدند: «شما توی دانشگاه باهم آشنا شدین؟» من با خودم: «دانشگاه! چه دلتان خوش است. بابا! من تربیتمعلم بودم و احتمالا مسئولین این حوزه از افکار شماها اطلاع داشتند که معلمها را آنجا تفکیک جنسیتی کردهاند تا بعدها آمار زوجفرهنگیها زیاد نشود و ادارۀ آموزشوپرورش متحمل امتیازات کمتری برای زوجهای فرهنگی شود.» گفتم: «نه، ما فامیلیم و یک ازدواج کاملا سنتی داشتیم.» بعد هم با پوزخندی که فکر میکردند من متوجهاش نمیشوم، میگفتند: «آخه حالا دخترا میرن دانشگاه و اونجا برای خودشون شوهر پیدا میکنن.»
از بس در همۀ خبرهای تلویزیون، خبری از ما معلمها است، از اضافه شدن حقوقمان، از رتبهبندی و از همۀ وعدهوعیدهای دولت که فقط توی خبرهای تلویزیون است و بس، همۀ کسانی که ما را میشناسند، بهمحض دیدن ما میگویند: «خوش به حالتان، شما که وضعتان خوب است، زوج فرهنگی هستین.» آنقدر با حسرت به ما نگاه میکنند که انگار خوشبختترین زوج این عالمیم.
زوج فرهنگی یعنی ما که باهم سر کار میرویم و با هم برمیگردیم؛ مگر اینکه آقا اضافهکار برداشته باشد. تعطیلاتمان یکی است و موقع تعطیلات هم کاملاً عادلانه کارهای خانه را بین هم تقسیم میکنیم؛ البته وقتی مهمان داریم به آقا میگویم شما هیچکاری نکنید جز سفرهانداختن و جمعکردن، چون نمیخواهم باز عذابِ وجدانم را تحمل کنم که فلانیها حسادت کردند و وقتی به خانۀ خودشان رفتند یک دعوای اساسی با آقاهایشان کردند.
زوجفرهنگیبودن برای خودش مثل همۀ ترکیبهای دیگر این عالم خاکی، هم محاسنی دارد و هم معایبی؛ اما محاسنش را همه میبینند و معایبش را فقط زوجین فرهنگی مشاهده میکنند و سعی میکنند بهخاطر همۀ محاسنی که دیگران میبینند، معایب زوجفرهنگیبودن را تحمل کنند و جیکشان فقط برای خودشان دربیاید، البته گاهی شرایطی پیش میآید که جیکشان را دیگران هم میشنوند و میگویند: «شما دیگه برای چی مینالین؟!» انگار که مشکلات قسم خوردهاند که کنار ما زوجفرهنگیها نیایند.