یک جمله ساعتی است که در ذهنم پس از دیدن اولین شکوفه های درخت آلبالوی حیاط مان کنار بوته گل محمدی و درخت هلو و جلوی انگور روی داربست در جای ان کاج قدیمی کوتوله که دیگر هیچ اثری از ان نیست در حالی قامتش از همه بلند تر است با اینکه از همه کم سن تر است ذهنم را به ذنجیر کشیده انگار کسی مادام در ذهنم این جمله را تکرار می کند و منظوری دارد اما فهم من یاری نمی کند ...
« اولین شکوفه در میان طلوع و غروب خورشید نمایان می شود همانجا که نگاه توست»
هرچه فکر کردم چیز خاصی به ذهنم نرسید
شما چه منظوری را از این جمله میگیرید؟