فضای خالی، یا به عبارتی فضای منفی، یکی از عناصر مهم طراحی رابط کاربری (UI) است. برخلاف اسمش، فضای خالی لازم نیست حتماً سفید باشد؛ میتواند هر رنگ، بافت، الگو یا حتی یک تصویر پسزمینه باشد، به شرطی که خالی از محتوا باشد.
در طراحی UI، به دو نوع فضای خالی اشاره میکنیم:
فضای خالی به ما کمک میکند تا:
فضای خالی میتواند خوانایی متنها را بهتر کند و باعث شود راحتتر آنها را بخوانیم. وقتی دور متنها فضای کافی قرار میدهیم، چشم راحتتر خطوط را دنبال میکند و متنها از هم متمایز میشوند. این موضوع در متنهای طولانی مثل مقالات یا پستهای وبلاگ اهمیت بیشتری دارد.
برای بهبود خوانایی، دو نکته را باید در نظر گرفت:
هرچقدر این فاصلهها مناسبتر باشند، تجربه خواندن بهتر میشود. اما باید تعادل را رعایت کنید؛ فاصله خیلی زیاد هم میتواند تأثیر منفی داشته باشد.
فضای خالی به طراحی اجازه میدهد نفس بکشد! این فضا رابط کاربری را از شلوغی نجات میدهد و آن را دوستانهتر و دلپذیرتر میکند.
رابطهای شلوغ ممکن است کاربر را گیج یا خسته کنند، اما استفاده درست از فضای خالی باعث میشود کاربر راحتتر به اطلاعات موردنظرش دست پیدا کند.
با استفاده از فضای خالی میتوانیم سلسلهمراتب بصری ایجاد کنیم. وقتی دور اجزای مهم مثل عناوین یا دکمهها فضای خالی اضافه میکنیم، این عناصر برجستهتر و قابلتشخیصتر میشوند. این کمک میکند کاربر راحتتر و سریعتر رابط کاربری را درک کند و به اطلاعات موردنیازش دست پیدا کند.
وقتی اطلاعات کمتری روی صفحه باشد و از عناصر اضافی پرهیز کنیم، طراحی واضحتر و تمرکز بیشتر خواهد بود. اضافه کردن فضای خالی باعث میشود طراحی تصادفی و شلوغ به نظر نرسد. بلکه توجه کاربر را به نقاط درست هدایت کنیم.
یکی از کاربردهای جالب فضای خالی، تأکید بر محتواهایی مثل تصاویر، ویدیوها یا دکمههای فراخوان (CTA) است. بزرگتر کردن یا پررنگتر کردن یک عنصر تنها راه جلب توجه نیست. با اضافه کردن فضای خالی به دور محتوا، آن را به نقطه کانونی طراحی تبدیل میکنیم.
گاهی ممکن است بین طراحان و مدیران درباره فضای خالی اختلاف نظر پیش بیاید. طراحان اهمیت فضای خالی را درک میکنند، اما ممکن است مدیران آن را فضایی هدررفته بدانند که میتوان اطلاعات یا عناصر بیشتری در آن قرار داد.
اما وظیفه طراح این است که مزایای فضای خالی را به مدیران توضیح دهد.
مردم از اطلاعات بیش از حد کلافه میشوند. ما انسانیم، نه ماشین. فضای خالی به ما آرامش میدهد و اجازه میدهد نفس بکشیم.
در نهایت، باید تعادلی بین استفاده مؤثر از فضای خالی و انتظارات مدیران ایجاد شود. با همفکری و گفتوگو، میتوان طراحی جذابی خلق کرد که هم نیازهای کاربران و هم اهداف پروژه را برآورده کند.