کتاب: همه دروغ میگویند
نویسنده: ست استیونز / مترجم: ریحانه عبدی
کتاب مرداد قرار بود ادامه ماجراجوییمون با طاقچه برای تابستون؛ فصل اعتماد به دیگران باشه که با خوندن «کتابی به پیشنهاد آدمها یا پادکستها» گذرونده شد. چند سالی میشد که «همه دروغ میگویند» معروف شده بود و تعریفش رو از اطرافیان شنیده بودم. این تعریفها خیلی کلی بودن و من که زیر عنوان کتاب رو نشنیده و نخونده بودم، فکر میکردم فقط یک کتاب محدود به حوزه علوم انسانیه. یک شبی که تو راه رشت-تهران بودم، (حتی یادم نیست کدومش مقصد بود) اپیزود مربوط به معرفی این کتاب رو از پادکست بیپلاس شنیدم. «اینترنت چه چیزهایی دربارهی خود واقعیمان به ما میگوید؟». این موضوع برای من که فعالیتم حرفهایم حوزه دادهست خیلی جالبتر خودش رو نشون میداد و وقتی تو لیست کتابهای پیشنهادی دیدمش، تصمیم گرفتم بخونم.
نویسنده کتاب رو با این فرضیه شروع میکنه که بیشتر آدمها تو گفتن موضوعات شخصیشون به افراد دیگه صداقت ندارند اما ممکنه جایی دور از چشم سایرین بتونن خود واقعیشون رو نشون بدن، و اینجا جایی نیست جز صفحه جستجوی گوگل. برای بررسی درستی فرضیه راستگو نبودن از تفاوتهای بین آمارهای واقعی و نظرسنجیها استفاده کرده و در مواردی به مشاهده تعداد کوئریهای* سرچ شده در گوگل که به کمک Google trends** بهش دسترسی پیدا کرده رو با اونچیزی که از نظرسنجیها حاصل شده رو برای چندین موضوع مختلف مقایسه کرده.
کتاب فقط به پژوهشهای مروبط به جستجوی اینترنتی محدود نمیشه. به جز مواردی که به شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک پرداخته شده، اهمیت بررسی داده رو با مثالهایی که ربطی به تکنولوژی ندارن هم میبینیم. مثلا بررسی ویژگیهای بیولوژیک اسبهای مسابقهای برخلاف روشهای قدیمی که تنها به نژاد اسب توجه داشتند برای پیشبینی عملکردشون تو مسابقات و هزینهای که برای خریدشون باید بپردازن. یا پیدا کردن همزاد ورزشکارا تا بتونن دوران اوج و عمر مفیدشون رو حدس بزنن.
موضوعاتی از قبیل دلیل پیشبینی نشدن برد ترامپ در انتخابات، نژادپرستی، جنسیتزدگی جستجوهای والدین در مورد فرزندانشون، بررسی تاثیر تبلیغات، شرایط زندگی بازیکنای NBA و بررسی امکان موفق شدن فردی با خانواده فقیر، بررسی نظریات فروید و تعبیر خوابهاش، تشخیص افرادی که برای دریافت وام قابل اعتماد هستند، بررسی این که آیا آمریکا واقعا سرزمین فرصتهاست یا نه از پژوهشهایی بودند که نویسنده برای نشون دادن قدرت تحلیل داده در طول کتاب ازشون استفاده میکرد.
مسئلهای که از این کتاب توجهم رو جلب کرد این بود که احتمالا هم نویسنده و هم مترجم متوجه تمایز بین علیت و همبستگی بودن. البته با توجه به حوزه کاری نویسنده عجیب نیست که نسبت به این مفاهیم آگاه باشه اما چون تو صحبتهای روزمره خیلی وقتها افراد این مفاهیم رو جای همدیگه استفاده میکنن و نتایج غیرقابل قبول میگیرن، از استفاده درست کلمات تو متن خوشحال میشدم.
فکر میکنم حتی اگه تصمیم میگرفتم یه جایی دیگه خوندن کتاب رو ادامه ندم هم بخش موخره رو به خاطر عنوان جالبش بخونم؛ «چند نفر کتابها را تا آخر میخوانند؟» تو این بخش در کنار داستانسرایی از وضعیت زندگی عاطفی، خلاصهای از کتاب گفته شده بود و بعد از کلی مقدمهچینی به این نتیجه رسیده بود که چون طبق بررسیهای پژوهشگران، درصد کمی از افراد کتاب رو به انتها نمیرسونن،(بر اساس تعداد نقلقولهایی که از فصلهایی ابتدایی و انتهایی کتاب منتشر و یا هایلایت میشه) شاید لازم نباشه وقت زیادی صرف نوشتن یک موخره عالی گذاشته شه.
با خوندن این کتاب از کاربردهای دیتا و بیگدیتا شوکه نمیشدم ولی برام جالب بود. اگه بخوام کتاب همه دروغ میگویند» رو معرفی کنم، بیشتر به کسایی معرفی میکنم که تو حوزه تک نیستن و دیدی نسبت به داده ندارن. فکر میکنم این روزا پیشرفت تقریبا هر حوزهای با علم داده گره خورده و افراد باید تا بیش از این دیر نشده نسبت به موضوع آگاهی پیدا کنن.
* به معنای درخواست اطلاعات از پایگاه داده
** سایت trends.google.com امکان بررسی تعداد جستجوهای مورد نظر به تفکیک منطقه را میدهد.
من کتاب «همه دروغ میگویند» رو از طاقچه شنیدم: