فاطمه نجفی
فاطمه نجفی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش کتاب‌خوانی طاقچه: هرس

کتاب: هرس

نویسنده: نسیم مرعشی


اولین بار که عنوان چالش دی‌ماه رو دیدم، با کتاب‌هایی که کنارش معرفی شده بود، فکر می‌کردم باید کتابی بخونیم که شخصیت اصلیش خانمه ولی با معرفی کتا‌ب‌های دیگه (مثل آیشمن در اورشلیم که موفق نشدم تا آخر این ماه تمومش کنم.) متوجه شدم مهم اینه نویسنده خانم باشه که جا خوردم. مثل تمام وقت‌هایی که وقت بحث زن و مرد می‌شه شاخک‌هام تیز می‌شه بهم برخورد که چرا موضوعمون باید این باشه. از اواخر ۲۰۲۰ کتاب‌هایی که می‌خونم رو تو سایت گودریدز ثبت می‌کنم. رفتم سراغشون تا ببینم چه تعداد از نویسنده‌های کتاب‌هایی که خوندم، خانم بودن. چیزی که دیدم جالب نبود هرچند قصد ندارم نتیجه یا تصمیم خاصی بگیرم.

  • سال ۲۰۲۰: ۲ از ۳ کتاب ثبت شده
  • سال ۲۰۲۱: ۸ از ۳۳ کتاب
  • سال ۲۰۲۲: ۷ از ۳۴ کتاب
  • سال ۲۰۲۳: ۱ کتاب از ۳ کتاب تا امروز (تازه اونم به لطف طاقچه)
کاور کتاب صوتی «هرس»
کاور کتاب صوتی «هرس»

نسیم مرعشی تو دومین رمان منتشر شده‌ش، هرس، داستانی از اثر جنگ عراق بر یک خانواده خرمشهری رو روایت می‌کنه. کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد» و «بهار» که همراه با چالش سال گذشته طاقچه خونده بودم، فضایی از خود جنگ رو برام نمایان کردن و این اثر از زاویه دیگه‌ای نشون می‌داد که برای کسایی که جنگ و جنایت رو دیدن، جنگ هیچ‌وقت تموم نمی‌شه. زمان داستان چندین سال بعد از اتمام جنگه. با این‌که ما تو داستان خیلی از جنگ و درگیری طرفین جنگ با هم مستقیم نمی‌خونیم ولی اثرات انکار ناپذیرش رو می‌بینیم که ادامه زندگی رو برای آدم‌ها غیرممکن کرده و دردناک‌تر این که تاثیرش رو بر روی نسل‌های بعد هم می‌بینیم که می‌تونه اجازه‌ی یه زندگی معمولی رو هم ازشون بگیره. جنگ شخصیت‌ها رو دگرگون می‌کنه؛‌ می‌تونه آدم‌های کوشا، شاد و پرانرژی رو تهی از حس سرزندگی کنه. به نظر می‌رسه بیرون اومدن از شرایطی که جنگ ایجاد کرده مثل بیرون اومدن از باتلاقه. این کتاب مثل هر داستان مربوط به جنگ دیگه‌ای غم‌انگیزه.

هر چه رسول بیشتر می‌راند جاده ویران‌تر می‌شد. آسفالت جا به جا شکافته بود. از گرما بود یا شکافندگی موج بمباران که هنوز بعد از نُه سال از آخر جنگ، نوبت صاف کردنش نرسیده بود.
«ما آدم نیستیم رسول. برده‌نمون ته ته سیاهیه نشونمون داده‌ن و آورده‌ن‌مون زمین. ما از جهنم برگشته‌یم. نگاه‌مون کن؛ ما مرده‌یم، خودمون، زمین‌مون، گاومیشامون؛ همه مرده‌یم. فقط راه می‌ریم.»

روایت غیرخطی کتاب رو می‌پسندیدم. در زمان حال رسول داره با پسرش مهزیار می‌ره دنبال زنش، نوال، تو یه روستای عجیبی که بعد از جنگ فقط خانم‌هایی که تمام خانواده‌شون رو از دست دادن اون‌جا ساکنن. همراه با خوندن زمان حال و وضعیت رسول و مهزیار، خاطرات زندگی مشترک نوال و رسول از ۱۷ سال گذشته و به صورت پراکنده گفته می‌شه. کتاب سرشاره از علاقه زیادی که افراد به فرزند پسر دارن و این علاقه به خاطر تعدد مردهاییه که جنگ ازشون گرفته و تو اون فضا حس زن‌ستیزی نمی‌ده. برای من نحوه روایت زیبایی خودش رو زمانی نشون داد که تا پایان داستان سوال‌هایی که موقع خوندن برام پیش میومد به مرور جواب داده می‌شد.

«تو جنگه ندیدی. دروغ می‌گی که دیدی. اگه دیده بودی می‌دونستی فرقی نداره کی سر قبر کی گریه کنه. کی بچه کیه بزرگ کنه. می‌دونستی همین که زنده‌ن بس‌شونه.»

متن کتاب با لهجه جنوبی نوشته شده. چند فصل از کتاب رو موقع پیاده‌روی شنیدم. نسخه‌ی صوتی از رادیو گوشه با لهجه جنوبی خونده شده بود که با همراهی موسیقی ابتدایی هر فصل حس بودن تو فضای داستان رو بهم می‌داد. البته من هیچ‌وقت به شهرهای جنوبی ایران سفر نکردم و این حس هم از مدیوم‌های دیگه بهم منتقل شده ولی اینقدر برام جذاب بود که اگه بخوام کسی رو به خوندن کتاب تشویق کنم، توصیه می‌کنم برای این که بیشتر با شخصیت‌ها و فضای داستان ارتباط برقرار کنه، کتاب رو بشنوه.


کتاب هرس رو می‌تونین با طاقچه بشنوین یا بخونین.

«هرس»شنیدنی:
https://taaghche.com/audiobook/84842
یا«هرس»خواندنی:
https://taaghche.com/book/54637
هرسچالش کتابخوانی طاقچهکتابرمان جنگیچالش
یه دیتاساینتیست که همیشه دانشجوی علوم کامپیوتره و با دوییدن شارژ می‌شه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید