کتاب: طرز فکر
نویسند: کارل دوک / مترجم: شهناز ثریاصفت
طاقچه برای پاییز «فصل آموزش و یادگیری» در نظر گرفته بود و در این راستا برای آبانماه پیشنهادش کتابی بود که کنترل زندگی را به دست خودمون بده. از بین کتابهایی که لیست شده بود، دو کتاب «اصلگرایی» و «طرز فکر» رو از پیش دوست داشتم بخونم و خوندن کتاب طرز فکر رو شروع کردم.
نمیتونم بگم کتابی که این ماه انتخاب کردم و خوندم. با شروع سال و شروع همکاریم با شرکت جدید و فعالیت حضوری بعد از مدتها اونم تو تهران، حس میکردم امکان خوندن کتاب متنی ازم گرفته شده. فقط برای این که کم نیارم و مسیرم رو ادامه بدم، بر خلاف علاقه قلبی و به دلیل فرصتهای جدیدی که ایجاد شده بود مثل بودن تو مسیر، با شنیدن کتابهای صوتی میتونستم تو خط چالش بمونم. آبانماه تصمیم به خوندن کتاب گرفتم و این شد که تازه اوایل دیماه کتاب تموم شد و اواخر دیماه دارم در موردش مینویسم. هرچند لذتبخش بود و خوشحالم. :)
ایده اصلی کتاب معرفی و یه جورایی ستایش طرز فکر رشده و در کنارش طرز فکر ثابت مطرح میشه. خصوصیاتی از آدمهایی که طرز فکر رشد و طرز فکر ثابت دارن تو کتاب بیان شده و میتونیم با مثالهایی ببینیم هر کدوم از این دو گروه تو موقعیتهای مشابه چه رفتاری از خودشون نشون میدن. دوک آدمهایی با طرز فکر رشد رو اینجوری تعریف میکنه که شرایطشون رو ثابت نمیبینن، برای بهتر شدن تلاش میکنن و حتی شاید از چالشهای در مسیر لذت ببرند. در مقابل آدمهایی با طرز فکر ثابت عقیده دارن شرایطشون همیشه همونطور که هست خواهد بود، امکان بهبود وجود نداره و تمام انرژیشون صرف اثبات خودشون میشه.
در واقع کتاب مجموعهای از مقایسهها بین دو نوع طرز فکریه که آدمها میتونن تو زندگی نسبت به هرچزی داشته باشن. هرچند عنوان میشه آدمهای مختلف میتونن ترکیبی از این دو نوع طرز فکر رو داشته باشن و یا تو ابعاد مختلف زندگی یکی از این نوع طرز فکرها خودش رو نشون بده. تو این کتاب طرز فکر رشد در مقابل طرز فکر ثابت معرفی میشه. در فصلهای اول میتونیم معرفی و مصداقهای کلی از هر کدوم از این دو رو بخونیم و باهاشون آشنا شیم. فصل انتهایی به تغییر طرز فکر اختصاص داده شده. کارل دوک در فصلهای میانی طرز فکر رشد و ثابت رو در هر کدام از این عناوین به صورت اختصاصی مورد بررسی قرار داده:
جملاتی از این کتاب:
هر کسی با میل شدید به یادگیری متولد میشود. نوزادان روزانه مهارتهای خود را گسترش میدهند. نهتنها مهارتهای عادی، بلکه سختترین کارهای طول عمر، مانند یادگیری راهرفتن و صحبتکردن را بهدست میآورند. آنها هرگز تصمیم نمیگیرند که این کارها بیشازحد سخت هستند یا ارزش تلاشکردن ندارند. نوزادان نگرانِ اشتباهکردن یا تحقیرشدن نیستند. آنها راه میروند، میافتند، بلند میشوند. آنها فقط بهسوی پیشرفت تقلا میکنند. چه چیزی میتواند به این آموزش پرشور و هیجان پایان دهد؟ طرز فکر ثابت
از طرف دیگر، گمان میکردم که ویژگیهای انسان تغییرناپذیرند. شما یا باهوش هستید یا نیستید و شکست یعنی که باهوش نبودهاید. به همین سادگی! اگر بتوانید به سمت موفقیت بروید و از شکست (به هر قیمتی) اجتناب کنید، میتوانید باهوش باقی بمانید. مبارزات، اشتباهات و پشتکار، غیرضروری و بیاهمیت بودند.
بردم؟ باختم؟ اینها سؤالات اشتباهی است. سؤال درست این است: آیا همه تلاشم را بهکار بردم؟
تغییر میتواند سخت باشد، اما هرگز نشنیدهام که کسی بگوید ارزشش را نداشت.
«این خیلی مشکلتر از آن چیزی است که فکر میکردم، اما چیزی است که میخواهم انجام دهم، بهطوریکه مرا مصممتر میکند. زمانیکه به من میگویند نمیتوانم، این موضوع واقعاً مرا به ادامهدادن ترغیب میکند.»
چرا هنگامیکه میتوانید بهتر شوید، زمان خود را برای اثبات عالی بودن خود بهصورت مکرر اتلاف میکنید. چرا بهجای غلبه بر نقاط ضعف خود، آنها را پنهان میکنید؟ چرا بهجای اینکه در جستوجوی دوست یا همسری باشید که فقط میتواند عزتنفس شما را تقویت کند، به دنبال فردی نیستید تا شما را بهچالش کشیده و موجب رشد شما شود؟ و چرا به دنبال چیزهایی هستید که آزمایششده و درست میباشند و نه تجاربی که شما را رشد خواهند داد؟ داشتن شور و شوق برای رشد و پایبند ماندن به آن، حتی (و یا بهخصوص) هنگامیکه اوضاع بهخوبی پیش نمیرود، مشخصه طرز فکر رشد است. این طرز فکری است که به افراد اجازه میدهد تا در طول برخی از بحرانیترین زمانهای زندگیشان رشد کنند.
یک رابطه خوب و ماندگار از طریق تلاش و کنار آمدن با تفاوتهای اجتنابناپذیر بهوجود میآید.
بسیاری از افرادی که طرز فکر ثابت دارند، فکر میکنند که جهان نیازمند تغییر است، نه آنها.
اگر والدین میخواهند به فرزندان خود هدیه بدهند، بهترین کاری که میتوانند انجام دهند این است که به فرزندانشان بیاموزند که عاشق چالشها باشند، شیفته اشتباهات شوند، از تلاش لذت ببرند، به دنبال استراتژیهای جدید باشند و به یادگیری ادامه دهند.
خوندن این کتاب رو با اطمینان بالایی میتونیم به اطرافیانم پیشنهاد کنم. آدمهایی که در حال حاضر هم طرز تفکر رشد دارن، میتونن متوجه بشن چه نعمتی رو دارن (یا بهتر بگم، به دست آوردن) و آدمهایی با طرز فکر ثابت میتونن اینقدر نمونههایی شبیه خودشون رو ببینن که به فکر تغییر و بهبود بیفتن.
میتونین کتاب رو با طاقچه بخونین و بشنوین:
«طرزفکر» را با طاقچه گوش کنید: