ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه نجفی
فاطمه نجفی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش کتاب‌خوانی طاقچه: پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد

کتاب: پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد

نویسنده: یوناس یوناسون / مترجم: شادی حامدی


چالش کتاب‌خوانی طاقچه برای ماه آذر «رمانی که با آن به دل تاریخ سفر می‌کنی» رو در نظر گرفته بود. با دیدن اسم «پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد» تو لیست پیشنهادی طاقچه، تصمیمی که از قبل برای خوندن این کتاب گرفته بودم عملی شد. من از اسم کتاب هم خوشم اومده بود ولی نکته جالب اینه که حتی ناشرها هم اوایل به خاطر عنوان طولانی کتاب، امید نداشتن که به این کتاب توجه بشه.

جلد کتاب «پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد»
جلد کتاب «پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد»


کتاب به صورت موازی داستان زندگی آلن، پیرمرد صد ساله رو تو زمان حال و زمان گذشته جلو می‌بره. داستان زمان حال، از وقتی شروع می‌شه که آلن تو روز تولد صد سالگیش از پنجره اتاقش تو آسایشگاه فرار می‌کنه و ماجراجوییش با چاشنی داستان‌های جنایی و پلیسی ادامه پیدا می‌کنه. داستان سرگذشت آلن هم از کودکیش آغاز می‌شه و می‌تونیم خلاصه‌ای از تاریخ صد سال اخیر دنیا رو با حضور آلن بشنویم.

از فصل‌هایی که گذشته زندگی آلن رو می‌گه، می‌فهمیم که متخصص بمب‌سازیه و به خاطر تخصصش تو سال‌هایی که حکومت‌ها در حال مبارزه با هم‌دیگه‌ان هر تیکه‌ای از دنیا یه جوری درگیر جنگه، فرد مفیدی به نظر می‌رسه. همین‌طور که با آلن تاریخ جهان رو مرور می‌کنیم، می‌بینیم که این فرد ناخواسته درگیر ماجراهای مهمی شده. آلن بدون این که قدرت تحلیل مسائل سیاسی رو داشته باشه، از جبهه‌ای به جبهه دیگه برده می‌شه تا از مهارتش برای ساخت بمب و منفجر کردن مناطق مختلف استفاده کنن. این مهارت حتی تا ساخت بمب اتم هم جلو می‌ره. در این حین آلن با افراد سیاسی مهم دیدار داره و حتی گاهی باهاشون صمیمی می‌شه. آلن با وجودش تو موقعیت‌های مختلف حوادث سرنوشت‌سازی رو می‌سازه.

سفر آلن به ایران در سال‌های ابتدایی به سلطنت رسیدن محمدرضا شاه بوده. فکر می‌کنم خیلی جالب‌تر می‌شد اگه سفرش همزمان یا اطراف انقلاب ۵۷ می‌بود تا مردم سایر کشورها هم با سیاست خدعه آشنایی پیدا کنن مخصوصا این روزها که توجه آدم‌های بیشتری به سمت ایران و اسلام جلب شده.

با این که کتاب برام جذاب و دوست‌داشتنی بود و چون به نظرم بامزه میومد خوندنش سخت نبود، با شخصیت خود آلن نمی‌تونستم خیلی ارتباط برقرار کنم. شاید به این خاطر که «آلن کارلسن هیچ‌وقت مسائل را سبک‌سنگین نمی‌کرد» ولی من یک اورتینکر قهارم و نمی‌تونم زندگی‌ای که تا این حد به سبک «هر چه پیش آید خوش آید» پیش بره رو درک و تحمل کنم و این رو هم تو گذشته و هم تو زمان حال آلن می‌بینیم. ماجراجویی‌هایی که تو این کتاب می‌خونیم خودخواسته نیست.

این کتاب نباید به قصد خوندن کتاب تاریخی انتخاب شه چون اصلا وارد جزئیات اتفاقا نمی‌شه و فقط می‌تونیم به طور کلی ببینیم چه اتفاقایی و به چه ترتیبی رخ دادن هرچند با عنوان چالش این ماه، به خوبی تناسب داره چون واقعا می‌شه باهاش به دل تاریخ معاصر سفر کرد.

قسمت‌هایی از کتاب:

وقتی آلن بچه بود، پدرش به او یاد داده بود که به آدم‌هایی که وقتی فرصتش پیش می‌آید مشروب نمی‌نوشند مشکوک باشد. کمی بیش از شش سالش بود که روزی پدرش دست روی شانۀ او گذاشت و گفت: «پسرم، تو باید از کشیش‌ها حذر کنی. همین‌طور از کسانی که ودکا نمی‌نوشن. از همه بدتر، کشیش‌هایی که ودکا نمی‌نوشن.»
«کی بود که واقعاً از شاه راضی باشد؟ نه اسلام‌گراها، نه کمونیست‌ها، و بی‌شک نه حتی کارگران شرکت نفت که واقعاً تا سر حد مرگ کار می‌کردند برای پولی معادل یک پوند بریتانیا در هفته.»
ظاهراً ناممکن‌ترین نبردها روی زمین بر اساس این گفته شکل می‌گیرند که: «تو احمقی... نه، تویی که احمقی... نه، این خودتی که احمقی...»

کتاب «پیرمرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد» رو می‌تونی با طاقچه بخونی:

https://taaghche.com/book/7240


پیرمرد صدساله ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شدچالش کتابخوانی طاقچهکتابرمان تاریخیرمان سوئدی
یه دیتاساینتیست که همیشه دانشجوی علوم کامپیوتره و با دوییدن شارژ می‌شه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید