ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه نجفی
فاطمه نجفی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چالش کتاب‌خوانی طاقچه: درک یک پایان

کتاب: درک یک پایان

نویسنده: جولیان بارنز / مترجم: حسن کامشاد


به پیشنهاد طاقچه تصمیم گرفتیم تابستون ۱۴۰۲ رو با اعتماد به دیگران بگذرونیم. تیر ماه زمان اعتماد به کتابی بود که «که برنده‌شدن را بلد است»، به خاطر همین سراغ کتاب‌هایی رفتیم که جوایز معتبری دریافت کرده بودن. یکی از مهم‌ترین جوایز ادبی دنیا که تنها می‌تونه به رمان‌های انگلیسی‌زبان اعطا بشه جایزه بوکره. سال ۲۰۱۱ این جایزه به کتاب «درک یک پایان» تعلق گرفته و این مسئله همراه با توضیحاتی از داستان باعث می‌شد که شروع کنم به خوندن و شنیدنش.

جلد کتاب صوتی «درک یک پایان»
جلد کتاب صوتی «درک یک پایان»


نویسنده ماجرا رو تو دو بخش اصلی تعریف می‌کنه. بخش اول بیشتر به خاطرات راوی از زمان نوجوانیش مربوط می‌شه. روزهای این دوران با دو دوست دیگر در مدرسه و آدریئن تازه‌وارد می‌گذره. راوی رابطه عاطفی عجیبی که در اون زمان با ورونیکا داشته رو با جزئیات به خاطر میاره و ماجرای یک هفته‌ای که مهمان خانواده ورونیکا بوده رو تعریف می‌کنه. بخش دیگر کتاب به ماجراهای زمان حال پرداخته می‌شه، زمانی که سنی از تونی گذشته، داره به اتفاقای گذشته فکر می‌کنه و ماجراهای ارث غیرمنتظره‌ای که از سمت خانواده ورونیکا نصیبش می‌شه رو دنبال می‌کنه. این در حالیه که حتی بعد از طلاق رابطه خوب با همسر سابقش داره و هنوز برای خیلی از کارها ازش مشورت می‌گیره. در این بخش از داستان هم که تونی دوباره با ورونیکا ارتباط می‌گیره و از حال و روزش آگاه می‌شه، به مرور گذشته پرداخته می‌شه و با نزدیک شدن به پایان، یک سری واقعیت‌ها برای تونی مشخص می‌شه. تونی با نشخوار فکری دائمی که داره، بیشتر اوقات نتونسته برداشت درستی از اتفاقات داشته باشه.

بخش‌هایی از کتاب که برام جالب‌تر بود:

او شعوری برتر و طبيعتی جدی‌تر از من داشت، منطقی فكر می‌كرد، و بعد حاصل فكر منطقی را به اجرا می‌گذاشت. در حالی‌كه به حدس من، اكثر ما برعكس عمل می‌كنيم: خود به خود تصميمی می‌گيريم، بعد زيربنايی از استدلال برای توجيه آن می‌سازيم. و نتيجه را شعور عادی می‌ناميم
پا كه به سن می‌گذاريد، انتظار كمی آسايش داريد، نه؟ فكر می‌كنيد استحقاقش را داريد. به هر حال، من اين جور فكر می‌كردم. ولی بعد می‌فهميد كه زندگی پاداش شايستگی سرش نمی‌شود.
من كه در زندگی نه برده‌ام نه باخته، بلكه زندگی را از سر گذرانده‌ام؟ من كه بلندپروازی زياد نداشته‌ام و پيش از آن‌كه آرزويی تحقق يابد فوری عقب نشسته‌ام؟ من كه از رنج كشيدن فرار كرده‌ام و اسمش را قابليت بقا گذاشته‌ام؟ من كه صورت‌حساب‌هايم را بموقع پرداخته‌ام و با همه كس تا حد امكان دوست و موافق مانده‌ام؟ آدمی كه خيلی زود جذبه و يأس برايش كلماتی شد كه روزگاری در رمان‌ها خوانده بود؟ آدمی كه سرزنش‌هايش به خود هيچ‌گاه به‌راستی به‌دردش نياورد؟ آری، بايد به همه اينها می‌انديشيدم، و نوعی خاص از پشيمانی را تحمل می‌كردم.
می‌توان از حالات روحی امروز به اعمال گذشته پی برد.من سخت معتقدم كه همه ما به‌نحوی آسيب می‌بينيم. چه‌طور ممكن است نبينيم، مگر اين‌كه دنيايی از پدران و مادران، خواهران و برادران، همسايگان و دوستانِ بی‌عيب و نقص داشته باشيم. و بعد می‌رسيم به مسئله‌ای كه اساس كار است، يعنی واكنش ما در برابر آسيب: آن را اعتراف می‌كنيم يا پيش خود نگه می‌داريم، و اين در رفتار ما با ديگران چقدر اثر می‌گذارد؟ بعضی‌ها آسيب را اعتراف می‌كنند، و سعی می‌كنند آن را تخفيف دهند؛ بعضی زندگی‌شان را وقف ياری به آسيب‌ديدگان ديگر می‌كنند؛ و سرانجام هستند كسانی كه تمام توان‌شان را در اين راه خرج می‌كنند كه، به هر قيمت شده، ديگر آسيب نبينند. و اينها افراد بی‌رحمی می‌شوند كه بايد مراقب‌شان بود.

با توجه به مشغله‌های این روزها، کتاب‌ها رو به صورت ترکیبی از الکترونیکی و صوتی می‌خونم و می‌شنوم، خوندن «درک یک پایان» هم به همین شکل انجام شد بر خلاف بیشتر کتاب‌هایی که با طاقچه شنیدم،‌ نمی‌تونم توصیه کنم از این کتاب به صورت صوتی استفاده کنین. به نظرم خوانش کتاب هیچ جذابیتی نداشت و حتی بیشتر مواقع این حس رو می‌داد که به صورت مصنوعی داره خونده می‌شه. اما از این قضیه بگذریم، ماجراهای داستان به اندازه شنیدن کتاب ناامیدکننده نبود. راستی سال ۲۰۱۷ فیلمی با عنوان اصلی کتاب «the sense of an ending» بر اساس این کتاب ساخته شده.


taaghche.com/book/38302/
https://taaghche.com/book/38302/
چالش کتابخوانی طاقچهدرک یک پایانکتابرمان انگلیسیجولیان بارنز
یه دیتاساینتیست که همیشه دانشجوی علوم کامپیوتره و با دوییدن شارژ می‌شه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید