فاطمه نجفی
فاطمه نجفی
خواندن ۵ دقیقه·۱۰ ماه پیش

چالش کتاب‌خوانی طاقچه: زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش

کتاب: زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش، نگرانی‌های جنسیتی در مدرنیته ایرانی

نویسنده: افسانه نجم‌آبادی / مترجم: آتنا کامل، ایمان واقفی


از اونجایی که قرار بود کتاب‌هایی که در فصل پاییز برای طاقچه خونده می‌شه موضوع «آموزش و یادگیری» رو پوشش بده، برای آذرماه، باید کتابی انتخاب می‌شد که «جامعه را به ما بشناساند». شاید اسم بامزه کتاب، از اولین ویژگی‌هاییش باشه که می‌تونه کنجکاویمون رو برای خوندن کتاب تحریک کنه اما موضوع نگرانی‌های جنسیتی در مدرنیته ایرانی برای من موضوع مهمی بود و دوست داشتم اطلاعات بیشتری در این زمینه داشته باشم.

جلد کتاب «زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش»
جلد کتاب «زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش»


به عقیده نویسنده تاثیرات فرهنگی دو طرفه میان ایران و اروپا در قرن ۱۹ باعث تغییراتی در حساسیت‌های جنسی و جنسیتی برای جامعه ایران شده. نجم‌آبادی از دورانی پیش از این تغییرات تعریف می‌کنه که زن و مرد (در سن نوجوانی و جوانی) به یک اندازه می‌تونن زیبا و دلفریب باشن و میل به هم‌جنس در عرف به زشتی چیزی که امروزه به نظر می‌رسه نیست. یا به عبارتی حتی زیبایی زن، به زیبایی مرد جوان نزدیک می‌شده. نمایش عریان بدن زن در نقاشی‌ها به منظور دگرجنس‌خواهانه کردن میل، همراه با ناپدید شدن غلمان، نشانه‌ای از این تغییرات پس از سفرهایی به اروپا به حساب میاد. معاشرت مختلط از دیگر تاثیراتیه که این سفرها تونستن داشته باشن.

تا وقتی کتاب رو خریدم و شروع کردم به خوندن، متوجه نشده بودم که کتاب نویسنده و دو مترجم داره. انگار برام خیلی بدیهی بود که این کتاب باید توسط یک ایرانی و به زبان فارسی نوشته شده باشه ولی با شروع کتاب متوجه شدم این کتاب در ابتدا به زبان انگلیسی نوشته شده. کمی بعد متوجه شدم که حجم کتاب اصلی خیلی بیشتر بوده و شامل ۸ فصله اما تو این کتاب فقط ۲ فصل ابتدایی ترجمه شده‌ان. همون موقع حسرت خوردم چون به نظر می‌رسید فصل‌های بعدی باید جذابیت بیشتری داشته باشه. با پایان این جلد احساس تموم کردن کتاب رو نداشتم و به نظرم کتاب ناقص بود. این احساس منفی وقتی که نتونستم جلد دومش رو پیدا کنم تشدید شد. حتی نمی‌دونم ترجمه شده یا نه. یا ممکنه به خاطر موضوعات حساسی که داره، بهش اجازه ترجمه و چاپ داده نشه. این قضیه برام فعلا در هاله‌ای از ابهامه. اما همچنان متوجه دلیل تقسیم‌بندی کتاب به دو جلد نمی‌شم با توجه به این که این جلد خیلی کم‌حجم بود و بخش قابل توجهی از صفحات به منابع و یادداشت‌ها اختصاص داده شده بود. شاید این تقسیم‌بندی نقش مهمی داشت تا بتونم اعتراض کنم این کتاب بیشتر از این که به نگرانی‌های جنسیتی بپردازه، (موضوعی که دلیل من برای مطالعه این کتاب بود) بیشتر به نگرانی‌های جنسی پرداخته بود.

نکته حسرت برانگیز دیگه در مورد این کتاب برای من تصاویر و نقاشی‌ها بودن. به نظرم این کتاب با چاپ سیاه و سفید توهین بزرگی به نقاشی‌های زیبا و تاریخی می‌کنه. یک راه‌کار ساده می‌تونست این باشه، تصاویری که در صفحات پخش شده‌ان در انتهای کتاب جمع‌آوری بشن و اون صفحات رنگی باشن. من کتاب رو چاپی خوندم ولی با بررسی کتاب توی طاقچه، کم‌لطفی که به تصاویر شده بیشتر خودش رو نشون می‌داد.

بخش‌هایی از کتاب:

در منابع مکتوب، زیبایی زن و مرد به طور یکسانی وصف شده است. برای نمونه، رستم‌الحکما، مردان جوانی را که طهماسب میرزا (صفوی) به آن‌ها تمایل جنسی داشت، این‌چنین توصیف می‌کند: «امردان گل‌رخسار، سمن‌بر سروقد، نرگس‌چشم، کرشمه‌ساز، شکرلب و ساقیان لاله‌عذار ماهروی زهره‌جبین، هلال‌ابروی، چشم جادوی مشکین موی پرعشوه و ناز و بلورین‌غبغب در غایت عیش و کامرانی» (رستم‌الحکما، ۱۳۵۳: ۱۹۹). صفاتی که امروزه بیشتر تداعی‌کننده زیبایی زنانه است، در قرن نوزدهم به طور یکسان برای زنان و مردان به کار می‌رفت.
ازدواج به‌سان پیمانی رمانتیک، از زنان می‌خواست که عشق و وفاداری به شوهرانشان را به پیوندهای زنانه ترجیح دهند. این مورد از ابتدا، مسیری پرخطر برای زنان محسوب می‌شد و خود آن‌ها نیز این نکته را درک کرده بودند. به‌ویژه مردانی که از عاشقانه کردن ازدواج جنسی/تولیدمثلی دفاع می‌کردند، همچنان بر امتیازاتی چون حق چندهمسری و طلاق اصرار داشتند. نوشته‌های اولیه زنان درباره ازدواج در این دوره، بر انتقاد از چندهمسری و سهولت طلاق برای مردان متمرکز بود. این انتقادات همراه بود با درخواست از مردان برای پایان بخشیدن به کردارهای همجنس‌خواهانه‌شان که تهدیدی برای ازدواج همدلانه محسوب می‌شد.
چگونه چنین تغییر فرهنگیِ بزرگی روی داد؟ عامل نخست از نظر من این است که در قرن نوزدهم ایرانیان از این نکته آگاه شدند که کردارهای جنسی و عشق مرد بالغ به اَمرد که در ایران متداول بود، از دید اروپاییان رذیله اخلاقی محسوب می‌شود. هنگامی که «نگاه خیره دیگری» عرصه میل را نشانه گرفت، مردان ایرانی که با اروپاییان در داخل یا خارج از ایران تعامل داشتند، نسبت به اینکه امیالشان زیر نگاه موشکافانه دیگران قرار گرفته است، به‌شدت حساس شدند. تمایلات همجنس‌دوستانه باید مخفی می‌ماند و انتقال همجنس‌دوستی به زیر نقاب دگرجنس‌دوستی یکی از ویژگی‌های مدرنیته شد.
ناپدید شدن معشوق مرد از تصاویر، همچون ناپدید شدنش از شعر عاشقانه در همان دوره، احتمالاً راه‌حلی جایگزین برای چالش‌های اخلاقی و فرهنگی‌ای محسوب می‌شد که قضاوت‌های اروپاییان ایجاد کرده بود.
در حقیقت، در وهله نخست عشق و ازدواج، اشتراکی با هم نداشتند. دگرجنس‌خواهانه کردن عشق و ورود آن به حوزه ازدواج، چنان‌که در فصل ششم خواهیم دید، نه تنها ازدواج را از یک قرارداد جنسی با کارکرد تولیدمثل به پیمانی عاشقانه تغییر داد، بلکه همچنین عشق را از پایه دگرگون ساخت. دوستی، عشق و میل جنسی مفاهیمی متعلق به حیطه مناسبات اجتماعی بود و در مناسبات اجتماعی مردان می‌توانست آشکارا مدح شود. در مقابل میل جنسی، تولیدمثل و خانواده، در حوزه دگرجنس‌خواهی قرار داشت.

نمی‌تونم بگم خوندن این کتاب رو توصیه می‌کنم. با این که همزمان با یکی از دوستانم، کتاب رو جلو می‌بردیم، از گفته‌های نویسنده با هم تعجب می‌کردیم و درموردش حرف می‌زدیم، کامل نبودن فصل‌هاش و در دسترس نبودن ترجمه بقیه فصل‌هاش تو ذوقم می‌زد. الان که دارم این ریویو رو می‌نویسم با خودم فکر می‌کنم کاش با این موضوعی که برای چالش در نظر گرفته شده بود، کتاب دیگه‌ای خونده بودم.

با این حال می‌تونین کتاب رو از طاقچه بخونین:

https://taaghche.com/book/36799
کتابچالش کتابخوانی طاقچه
یه دیتاساینتیست که همیشه دانشجوی علوم کامپیوتره و با دوییدن شارژ می‌شه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید