در سرود ملی انگلستان میخوانند: زندگانی ملکه دراز باد تا بر ما حکومت کند ...
و در تاریخ مینویسند یاد ملکه گرامی باد که در سالهایی نهچندان نزدیک و نهچندان دور، قدم به سرزمینهای جدید نهاد و با به غارت بردن منابع و زمینهای آنان، اجداد سیهتبار آفریقایی را به بردگی گرفت و به بند کشید.
امروز هم پس از گذشت دهها نسل، جوانانی از نوادگان آن بردگان، سرود ملی ملکه را با افتخار میخوانند و برای کشور جدیدشان با گلزدن در جام جهانی افتخار میآفرینند. بلینگهام، رَشفورد، استرلینگ و ساکا تنها نمونهای از هزاران سیهتبار انگلیسیاند که یادگار تزیین شده دورانی تاریک و فراموش شده به نام استعمار کهن بریتانیا در جهاناند.
اما رقیب سرسخت تاریخ استعمار انگلیس امروز، نه یک کشور قدرتمند و یا کنشگر غیردولتی بلکه بازیکنان معترض فوتبال این تیم هستند. این بازیکنان با دنبالکردن یک رسم جدید قبل از شروع بازیها با زانو زدن به تبعیض که یکی از نتایج این استعمار است اعتراض میکنند.
همه اینها را گفتیم، تا برسیم به این اصل که تصویری که از نمایندگان یک ملت در دوربینهای جهانی مخابره میشود، میتواند حاوی پیامها و برداشتهای خاصی باشد. اینکه آرتورُ ویدال سرود ملی شیلی را بلند بخواند تعصب وی را نشان میدهد، شادی پس از گل بازیکنان اکوادور حاوی پیام است و همچنین سکوت و نخواندن سرود ملی توسط بازیکنان حاضر در ترکیب تیم ملی ایران هم پیامهایی را بروز میدهد. این پیامها میتواند خوب یا بد باشد، ضرر برساند یا منفعت ایجاد کند، ملت را دلشاد یا ناراحت کند. سرود ملی در یک کشور، از ارزشهای درجه اول آن کشور است. ما میتوانیم با مطالعه سرودهای ملی کشورهای مختلف به هنجارها، باورها و ارزشهای یک کشور پی برد.
اگر برای نخواندن سرود ملی ایران، هزار و یک دلیل هم در نظر بگیریم باز هم نخواندن آن ضررش، از خواندن آن بیشتر است و این امر نهتنها همدردی با مردم تعریف نمیشود؛ بلکه زدن زخم بیشتر به آنها است. البته عدهای موافق این گزاره نیستند، این عده تعریف خود از مردم ایران را، منحصر به چند اکانت مجازی مهاجم میدانند. درحالیکه مردم حقیقی ایران آنهایی هستند که وقتی سرود خوانده نشد غمگین شدند، وقتی تیم ملی گل خورد آزردهخاطر شدند و وقتی تیم ملی به گل رسید با غرور و غیرت شادی کردند. حتی این مردم پس از شکست هم حمایتهای خود را از تیم ملی افزایش دادند. بازیکنان ما باید این امور را با بصیرت بیشتری دنبال کنند، کنش آنها باید خردمندانه و در جهت نمایندگی از جمعیت 80 و چندمیلیونی ایران باشد. مسئولین متولی این امر هم باید به هوش باشند، شاید بخشی از سکوت تیم ملی، در نتیجهی سکوت و انفعال مسئولین در این چند سال بوده باشد.
در انتها باید یادآور شویم، ما ملت جمهوری اسلامی ایران، بصیر، دیندار، شجاع و باعزت هستیم، مشکلات داخلی ما را از کشور اسلامیمان دلسرد نمیکند. ما به وضع موجود اعتراض داریم؛ چون این وضع را شایسته جمهوری اسلامی خود نمیدانیم نه اینکه قائل به آسیب و قانونی شکنی باشیم؛ فرزندان ایران در تیم ملی هم این را بدانند و در این جهت تلاش کنند. ما دشمنشکن هستیم و بهجای آب در آسیاب دشمن آتش میریزیم.
محمد امیراکبری