چند روز پیش بود که تهوع حاصل از وخامت احوال غده سرطانی اسرائیل، نتانیاهو را بر آن داشت تا باری دیگر خوی تغلبانه صهیونیستی را قی کند. او با لحنی غرورآمیز به زیر پا گذاشتن توافق اسلو و ۳۰ سال جلوگیری از تشکیل کشور فلسطینی افتخار کرده و اذعان داشت که "هرگز اجازه حق حاکمیت به فلسطینیها نخواهد داد." بیاغراق نیست که این اظهارات را باید بهعنوان نقطه عطفی از سرگذشت درگیری فلسطین و اسرائیل در حافظه تاریخی جهان ثبت و ضبط کنیم. او دارد چند صباحی جیکجیک مستانه سر میدهد لکن مهم این است که جهل او نسبت به روی دیگر سکه موجب شده تا ناخواسته با این مواضع در جهت حمایت از جبهه حق قدم برداشته باشد.
از چه سخن می گوئیم؟ ماجرا این است که دروغگو کمحافظه است. گویی که نتانیاهو فراموش کرده تا چندی پیش رسانههای اسرائیل و متحدانش، متفقالقول تلاش میکردند تا جریانی را در فضای افکار عمومی بر علیه حماس راهاندازی نموده و ضمن تروریستی خواندن این گروه، آنان را به جنگطلبی محکوم کنند. از کشتار و آزار و اذیت زنان و کودکان اسرائیل به دست حماس افسانهها سراییدند و از طریق شبیهسازی آنان با داعش سعی در برانگیختن احساسات به نفع خود نمودند. اکنون حکمت اینکه چرا سالهاست حماس و دیگر گروههای فلسطینی تنها راهحل پایان درگیری را جهاد و مبارزه تعریف میکنند کاملاً مبرهن است. چرا که صهیونیسم ذاتاً شهوت غلبه بر سایرین دارد و تا زمانی که رؤیای نیل تا فرات را محقق نکند ارضا نخواهد شد. در مسیر دستیافتن به این هدف، گاه با سلاح زور خون بیگناهان را میریزد و گاه با سلاح تزویر صلح میکند و چند صباحی بعد آن را طلبکارانه زیر پا میگذارد که شاهد مثالش در جمله اخیر نتانیاهو دیده میشود. خب چرا در میان این رسانههای سوگیر و مزوّر کسی نیست که این رفتار را جنگطلبانه بخواند؟ بگذارید ما به آنها یاد دهیم که سیر حقیقی روایتی که آن را باژگونه کردهاند باید چگونه باشد تا شاید هدایت شوند! ابتدا برویم به ۱۹۹۳؛ جایی که پس از چند سال جنگ و درگیری، یاسر عرفات که رهبر سیاسی فلسطین است به ندای صلح لبیک گفته و آماده مذاکره با طرف اسرائیلی میشود؛ درست و غلطش بماند برای بعد اما درهرحال توافق اسلو تنظیم شد و طرفین به خیال خود مشمول امتیازاتی شدند و به پاس این مثلاً دستاورد بزرگ برای بشریت جایزه صلح نوبل ارزانی عرفات، پرز و رابین میشود. مردم فلسطین شادان از توافق بهعملآمده منتظر زندگانی آرام و بیدغدغه در آیندهای نزدیکاند. کودکان قرار است دیگر بهجای سنگ، اسباببازی در دست بگیرند و مادران عاشقانه قدکشیدن فرزندانشان را نظاره کنند... به ۲۰۲۳ بیاییم؛ پس از کشتار بیش از ۲۰ هزار انسان و آواره نمودن ۲ میلیون نفر که حسرت یک زندگی معمولی را به دل فلسطینیان میگذارد، نتانیاهو در جایگاه بازیگر نقش اول صهیونیستها پشت تریبون قرار گرفته، بادی در گلو میاندازد و ۳۰ سال جلوگیری از اجراییشدن توافق صلح را به خود نسبت میدهد و به این کار افتخار نیز میکند!
خب مگر جنگطلبی مفهومی جز این دارد که زبان رسانههای مفتخور غربی در هنگام بارکردنش بر صهیونیستها الکن میماند؟ و اکنون با این وصف شما انتظار دارید که فلسطینیان در برابر این بدعهدان چه کنند؟ تسلیم شوند و صلح کنند و به خواستههای بیپایانشان تن در دهند تا جنگطلب لقب نگیرند؟ یا عقل سلیم حکم میکند که باید در برابر زیادهخواهی و برتری جوییِ این شر مطلق ایستاد، مبارزه کرد و ریشههایش را قطع نمود؟
و اما بعد... خذو الحق من اهل الباطل؛ غیر از افکار عمومی، این سخنان نتانیاهو خاصتاً برای امت اسلام که طرف اصلی درگیر با اسرائیل هست نیز روشنگرانه است! اینکه ایده "صلح و تشکیل دو دولت مستقل در سرزمین فلسطینیان که اذهان سادهاندیش برخی سردمداران عرب و روشنفکرین اسلام را فریفته سرابی از حقیقت است و تا آزادسازی کامل این سرزمین نباید از اسلحه وداع نمود" کلام حقی است که در پس پرده کلام نتانیاهو کاملاً مشهود است. در این کلاس درس که داعیهداران آرمان فلسطین نقش دانشآموز را بر عهده گرفتهاند، نتانیاهو در حکم آموزگاری است که سالها مبارزه عقیم یاسر عرفات و توافق پوچ اسلو را بهعنوان عبرت تاریخ برای آنان تدریس میکند. الا ای حال نکته مهم و البته تلخ ماجرا این است که آموزههای تاریخی اساساً فرّار است و اگر تمرین و تکرار نشود به دست فراموشی سپرده خواهد شد. اکنون وظیفه دستگاه تبلیغاتی و رسانهای ایران که خود را سردمدار این جبهه میداند این است که محتوای این کلاس درس را چند ده بار با همکلاسیهایش در جبهه مقاومت مرور کرده و ایضاً در گوش خوانین عرب که سنگی بر سر راه مجاهداناند فریادش کند گرچه این منافقان مصداق صم بکم عمی فهم لایرجعون اند.