گفتاری در مشارکت سیاسی مردم پس از انتخابات
اسمی که جمعه بر روی برگه رای نوشتیم بسیار مهم بود. برای همین رهبری انتخابات را شب قدر جمهوری اسلامی دانستهاند. انتخاب جمعه، انتخاب رویکردها و روشها برای حداقل چهار سال است. با وجود شباهت¬هایی کموبیش، انتخاب هر نامزد، نتایجی متفاوت از دیگری دارد. بار سنگین مسئولیت از شنبه منتخب شدن، بر دوش نامزد برگزیده است. باری که برای کشوری چون ما(با داشتن فرصتها و تهدیدهای بسیار) اصلا ساده و سبک نیست.
اما آیا شروع مسئولیت نامزد منتخب به معنای پایان وظیفه ما به عنوان رای دهنده انتخابکننده است؟ در پرسشی مهیبتر، آیا عمده مشکلات کشور ناشی از «انتخابِ» اشتباه مردم است یا به دلیل عدم «امتداد» انتخاب درست یا غلطی که داشتهایم؟ اگر انتخابمان تو زرد از آب درآمد یا ضعیف ظاهر شد، کاری نمیتوان کرد یا نباید کرد؟ اگر انتخاب درستی داشتیم، آیا او نیاز به حمایت و کمک ما ندارد؟ یا نمیتوانیم به او کمکی کنیم؟ برخلاف تصور عمومی، اینگونه نیست که دولتها مانند ماشینی باشند که اگر ما با رایمان آنها را روشن کردیم و راه انداختیم درفضایی خلاگونه، بدون اثر مثبت و منفی نیرویی دیگر، با همان شتاب قبل به مسیر خود ادامه دهند. دولتها به سان کودکانی هستند که مردم «میتوانند» در تربیت و رشد آنها موثر باشند.
بطور کلی مردم میتوانند از سه جنبه نظارتی، حمایتی و بازدارندگی بر سیاستها و عملکرد دولتها اثر بگذارند. با این حال مطلوب سیاستمداران نابکار، این است که مردم همان چهار سال یکبار، صرفا همچون مهری برای ایجاد یا بقای جایگاه آنان استفاده شوند و کاری به دوران بعد از آن نداشته باشند. چرا که نظارت دائمی عمومی مخل اقدامات آنان برای پیشبرد منافع احتمالیشان است. روشن است نگاه برآمده از انقلاب اسلامی که خواستار مردمپایه کردن قسمتهای مختلف حکمرانی است با این رویکرد مردم زدایانه از سیاست کاملا در تضاد است.
در نگاه انقلاب اسلامی حق حاکمیت مردم، امری قابل تفویض نیست که مردم بعد از رای دادن به کلی از آن منعزل شوند و تا چهار سال بعد، حق هیچگونه دخل و تصرفی در انتخابشان نداشته باشند. سازوکارهایی همچون استیضاح دقیقا برای همین اعمال قدرتهای میانانتخاباتی است. در واقع خروجی صندوقهای رای در هر دوره، یعنی منتخبانی که قرار است خواست اکثریت جامعه را محقق سازند. اما اگر دولتی این مسیر را طی نکرد چه؟ مردم باید تا انتخابات بعد دم فرو بیاورند؟ و چهار سال «غلط کردم» گویان حسرت بخورند و دست بگزند؟ قطعا اینگونه نیست. هرچند شاید مردم امکان دگرگونی صد در صدی تبعات انتخابشان را نداشته باشند اما کاملا در برابر آن دستبسته و منفعل هم نیستند.
اما چه امکانها و سازوکارهایی برای امتداد انتخاب مردم وجود دارد؟ باید به تلخی گفت سازوکارهای کم و کوچکی؛ ولی اگر بخواهیم دنبال مقصر برای این نقصان بگردیم، انگشت اتهام تنها به سوی دولتها و حاکمیت نمیرود. قطع به یقین، فراهم کردن بخشی از این سازوکارها به عهده حاکمیت بوده تا ایفای وظایف سهگانه نظارتی، حمایتی و بازدارندگی مردم تسهیل و تمهید شود. اما وجود این سازوکارها در خلأ این نگرش در ذهن مردم که ما دائما در حال ارزیابی و انتخاب هستیم و نه فقط هر چهار سال یکبار، سودی نمیبخشد. مردم باید باور کنند که انتخابگر و فرمانده تمام ایام هستند. مسئولیت زدایی از مردم چه توسط خودشان چه توسط بدنه قدرت، خطر بزرگی است که نه به سود مردم و نه به سود کشور و حاکمیت است. حاکمیتی که مردم به آن بیاعتنا و بیتوجه باشند، در انجام کارهای بزرگ و گرفتن تصمیمات مهم ناتوان است. چرا که نمیتواند یک اراده عمومی متحد را پایِ کار این قبیل انتخابها بیاورد. بنابراین انتخابات مهم است اما امتداد آن است که شرط تضمین موفقیت آن است و گرنه به تقدیری میماند که هر چند معلوم شده اما ممکن است تقدیری دیگر بر آن حاکم شود و قضای دیگری رخ دهد.