حدود نه ماه از شروع عملیات نظامی روسیه در اوکراین میگذرد؛ اما اوضاع منطقه شرق اروپا خیلی متفاوتتر از آن تصویری است که در روزهای ابتدایی آغاز این بحران توسط رسانههای غربی به مردم سراسر دنیا مخابره میشد. دیگر هیچ اثری از آن اقتصاد خسته روسیه و ارتش تاریخگذشتهاش نیست. جبهه غرب که از روز اول شمشیر را از روبسته بود با حذف همه رسانههای روسی و منابع خبری که تصویری صرفاً غیرغربی و نه حتی همسو با روسیه را انعکاس میدادند، سعی کرده بود از یک دلقک یهودی دستنشانده، قهرمانی رویینتن به مردم دنیا قالب کند. این روند تا آنجا ادامه پیدا کرد که سران کشورهای غربی نیز باورشان شده بود که ابرقهرمانی به نام زلینسکی مانند افسانههای خیالی یهودی قرار است مثل سوپرمن آنها را از دست اهریمن که همان ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه است نجات دهد. اما هرچه که مدت جنگ طولانیتر شد و هوا مانند رابطه اروپا و روسیه رو به سردی گرایید جبهه غرب بیشتر متوجه دروغ خود ساختهاش میشد. این به این معنا نیست که تحلیلگران از دستاوردهای درخشان این مدت رئیسجمهور اوکراین عبور کرده و بدان توجه نکنند، چراکه ارتش قهرمان، پیروز و شکستناپذیر اوکراین تحت رهبری ولادیمیر زلینسکی در این نه ماه موفق شده تا 332 هواپیما، 172 بالگرد، 6482 تانک و نفربر و 3564 توپخانه ثابت و خودکششی را منهدم کنند، البته این تلفات ارتش اوکراین است نه روسیه! در توضیح این عملکرد همین بس که اوکراین برای دومین بار در عرض کمتر از یک سال نیروی هوایی خود را بهصورت کامل ازدستداده است بار اول تمام هواپیماهای جنگی در اختیار خودش و بار دوم همه هواپیماهای اهدایی کشورهای اروپایی. مضاف بر آن ژنرالهای ارتش اوکراین نیز موفق شدند که رکوردهای صادرات و قاچاق اسلحه منطقه اروپا را جابهجا کرده کشتیهای حمل غلات را به کشتیهای حمل سلاح قاچاق تبدیل کنند (ژنرالهای اوکراینی سلاحهای اهدایی آمریکایی را در بازار سیاه به فروش میرسانند).
از اوضاع منطقه شرق اروپا و دستاوردهای استندآپ کمدین موردعلاقه غربزدگان که عبور کنیم، در این مجال شایسته است که به مرخصی زایمان رو به پایان اروپایان بپردازیم. اروپاییها که قریب به 50 درصد گاز طبیعی خود و 35 درصد نفت خود را از روسیه تأمین میکردند با شروع بحران اوکراین و وضع تحریمها و عدم موفقیت در جایگزینی منابع سوختی خود تصمیم به استفاده از زغالسنگ بهجای گاز طبیعی گرفتهاند و به همین دلیل قیمت سوخت و حاملهای انرژی در کشورهای اروپایی گاه تا 200 درصد یا بیشتر افزایشیافته است. اما این تغییر سوخت نیز کمک شایانی به این کشورها نکرده است؛ چراکه به دلیل ظرفیت محدود معادن زغالسنگ، این کشورها مخصوصاً کشورهای اروپای مرکزی نظیر لهستان مجبور به واردات زغالسنگ از روسیه شدهاند (این اقدام باعث شده صادرات زغالسنگ روسیه 180درصد افزایش یابد). از طرف دیگر روسیه نیز به دلیل وضع تحریم از سوی اتحادیه اروپا تمام صادرات خود را بر اساس ارز ملی خود یعنی روبل انجام میدهد که باعث رشد چشمگیر ارزش این ارز شده است. به بیان دیگر قدرت خرید یک کارگر اهل روسیه بعد از شروع جنگ اوکراین دوبرابر افزایشیافته است. این فشارهای اقتصادی باعث شده است که طیف گستردهای از حزبهای راستگرای افراطی اروپا در رقابتهای سیاسی داخلی به پیروزی برسند و روند کاهش حمایت از اوکراین را کلید بزنند. در آمریکا نیز شرایط همینگونه است و جمهوریخواهان که اکنون در حال برگزاری جشن پیروزی به سبب عملکرد خوب خود در انتخابات کنگره آمریکا هستند، وعده دادهاند که حمایتهای ایالات متحده از اوکراین را کاهش و حتی قطع خواهند کرد.
شرایط کنونی اوکراین برای اردوگاه غرب همانند یک اره است که در تنه یک درخت فرورفته، چه به جلو حرکت کند چه به عقب فرقی نخواهد داشت، در هر دو حالت تنه بریده خواهد شد. حال غربیها اگر به هزینهکردن برای اوکراین ادامه دهند دچار ضرر اقتصادی بیشتری خواهند شد و حفظ جایگاه سیاسی نیز برای آنان بسیار دشوار خواهد بود اگر دست از حمایت از اوکراین بکشند نیز روسیه در جنگ پیروز شده و هژمونی اروپایان را از بین خواهد برد. درهرصورت انتخاب با غربیهاست آنها باید نوع شکست خود را انتخاب کنند، شکست سخت ولی طولانی یا شکستی آسان، سریع ولی همراه شرمساری.
سید فؤاد علوی